آرشیو هنر و ادبیات
چراغانیِ هفتگانه برای چشمهای تو – سیدعلی صالحی
۱. اسب…بیقرار، سرباز…خسته، قلعه…بیدفاع. دریغا اسفندیارِ مؤنث چشمهای مبهمِ من نثارِ تماشایِ تو… تا ابد! ۲. در ظلمتِ این همه بیزائو من اقرار میکنم که ماه تنها از عطرِ تنفسِ تو به روشناییِ رازداران رسیده است. ۳. یک چشم برای هزار چراغ، هزار چراغ: یکی چکامهٔ دختر. هی یَلِ پَلْ…
Read More »نگاهی به هفتمین نمایشگاه کتاب تهران، بدون سانسور در استکهلم ـ سوئد- ناصر رحیم خانی
معرفی کتاب خاطرات و یادداشتها،در گفت و گو با احمد اسکندری – معرفی کتابِ شهین توکلی در گفت و گو با وحید توکلی-همراه با ویئوی گفت و گوها و یادداشتها *معرفی کتاب خاطرات و یادداشتها،در گفت و گوی ناصر رحیم خانی با احمد اسکندری نویسنده ی کتاب.**معرفی کتابِ شهین توکلی:…
Read More »پوتینهای شما کجاست؟-صدیقه وسمقی
آی مردان جبهههای جنوب و غرب!زنان کفشهای آهنین به پا کردهاندپوتینهای شما کجاست؟ چه نشستهاید که هر آنچه به دست آورده بودید به باد رفتدشمن به خانهها زده استبه مدرسهها حمله کرده استدختران و پسرانتان را دریده استو چشمان زنانتان را نشانه رفته استدشمن اموالتان را ربوده است نگاه کنیدسیاهچالهابیشتر…
Read More »آشنایی با فرهنگ اصطلاحات سیاسی (میدانی لُمپنیسم)- نیره انصاری
لمپن lumpen فرازی سوئدی و لاتین است که معنای دقیق آن « مفتخور » میباشد. «لُمپنیسم» از ریشه آلمانی «لُمپن یا«لومپن؛ Lompen/»گرفته شده است. واژه لُمپن یا لومپن در مفهوم لغوی آن به کسی اطلاق میگردد که به گروه یا طبقه خاصی وابسته نباشد.این واژه معمولاً با پسوند «پرولتاریا (Lumpen…
Read More »نکیسای سفر کرده-هلال فرشیدورد
نکیسای سفر کردهای من!ترانۀ برگشتت را چه زمانی خواهی سرودکه گوشهای منبا ابتذال روزگار عادت نمیکنندمیدانم وقتی دژخیمان حادثهبلورستان آوازت را گلو بریدنددیگر هیچ زهرهییدر شام غریبانۀ من چنگی ننواختو «بانگ گردشهای چرخ»در حافظۀ آسمان خشکیدو فرشتهگان لب از ترانههای عشق فرو بستندو قطره، قطره، قطرهستارهوار روی گور تو ریختنداین…
Read More »برای دو کور و کر- منیر طه
ای حامیِ حقوقِ به شَر خاک بر سرت ای سازمانِ گلّۀ خر خاک بر سرت سرها به دار رفت نه انگار دیدهای تنها به خون نشست نه آنکه شنیدهای برچین بساطِ ریب و ریا از سرِ بَشر ای سازمانِ گلّۀ خر حامیِ به شَر ونکوور، بریتیش کلمبیا ـ جون 2023
Read More »ضرورت همبستگی- ی. صفایی
فرزندان سرزمین آفتابم گردنهایشان درانتظار طناب بدستان فاشیست روز به روز باریکتر میشوند و گردن کلفت های خارج نشین، تبر بدست و از هر نحله فکری برای هم خط و نشان میکشند! اتحاد از تخریب پرسید: به کجا چنین شتابان؟! بر گردنم تیشه نزن، دستت را به دستم بده، من…
Read More »الهه حسن- منوچهر برومند(م ب سها)
شراب چشم تو نازم که مست مستم کردرها ز قید نباید نمود و هستم کرد نه گل زگل توشدی خوبتر به چشم امروزکه چشم و دوش و برت مست مست مستم کرد چو گشته شیفته ات گل نه جای عجب و شگفتکه شاخه سار تو ام خار پای بستم کرد…
Read More »بازگشت به باغ گوته – مجید نفیسی
برای سالگرد انقلاب بهمن اگر پسرت از تو بپرسدکه بهترین روزِ انقلاب کدام بودبه او چه خواهی گفت؟ آیا بی درنگ می گویی: ۲۲ بهمن ۵۷؟روزی که همراه با مردم دروازه ی زندان اوین را گشودیو در آشپزخانه، آبکش های بزرگ برنج را دیدیکه زندانبانان کهنه برای ناهار پالوده بودندو…
Read More »مادران عزادار-عسگر آهنین
توفان برف وزیدن گرفته استباید برای سروهای جواندر فکر حجله بستن باشیماین فصل، فصل مادران سیه پوش است.عسگر آهنین/ 30 ژانویه 2012(مجسمه مادر عزادار و فرزند کشته شده اش از کته کُلویتس)عسگر آهنین
Read More »