خموشید ، خموشید / نفرین بر اهلِ دین / م.سحر
خموشید، خموشید ،
خموشی دمِ مرگست! (مولوی) م.سحر
تا اهلِ ایران اینچنین خواب وخموشند
ایران ، فروشی نیست،امّا می فروشند
افیونِ دینْشان بُرده تا آنسوی مُردار
نَشْگِفت اگر عاری ز رای و عقل و هوشند
سِحر ِخرافات آنچنانشْان کرده مدهوش
کاینگونه مجذوبانِ مُشتی لاش ولوشند
با نعمۀ جان و خِرَد بیگانه ،اما
رَپ راپۀ طبلِ جهالت را به گوشند
تا گشت ملّت ، اُمّت و ایران غنیمت
دزدان عبا زربَفت و مردم ژنده پوشند
قبرِ پدرشان نیز خواهد شد به تاراج
تا پیشِ دزدان همچو پیشِ گربه موشند
ایران نخواهد شد رها تا بر نخیزند
وز جان و دل، در راهِ آزادی نکوشند!
م.سحر/ پاریس ۶.۴.۲۱
نفرین بر اهلِ دین
نفرین بر اهلِ دین که وطن می دهد به چین
دریا و کوه و دشت و دمن می دهد به چین
بحرِ خزر به مُسکو و مرزِ جنوب را
خائن بنا به حُکمِ پِکن می دهد به چین
دیری بنگذرد که به حمّامِ جمکران
رهبر ستاده، لُنگ و لگن می دهد به چین !
زینگونه بهر توسعهٔ دین و انقلاب
درس از میان لای و لجن می دهد به چین
جنگ ِ حُسینی اش همه مصروف مغرب است
در شرق، باج صلح ِ حَسَن می دهد به چین
نشگِفت اگر به حُکمِ تجارت ، امامِ شهر
ضمنِ متاعِ صادره ، زن می دهد به چین !
دیری نپاید آن که به بیع و شرای شرع
بر خاکِ پارس ، گور و کفن می دهد به چین!
م.سحر
۱.۴.۲۰۲۱