
مرثیه- فریدون مشیری
برای زندهیاد داريوش_فروهر سالگرد آن قتل هولناک در شامگاه ۱ آذر
یلی بود آن سرور ارجمند
نماد حماسه، ستون سهند
به بالا همانند سهراب گُرد
ز پیکار می گفت و پا میفشرد
که باید برانداخت بیخ بدی
سراپا همه فرّه ایزدی
دلیری همه عمر، ایرانپرست
درفش گرانقدر ایران ، به دست
چو کوهی گران بود در سنگرش
که در راه ایران چه ارزد سرش
دریغا دریغا دریغا دریغ
که اهریمنان بر کشیدند تیغ
به ماوای آن یل شبیخون زدند
به نامردمی دشنه در خون زدند
سحر در گشودند از آن قتلگاه
به خون غرقه دیدند خورشید و ماه
مشبک تن از خنجر کین شده
تن همسرش دشنه آجین شده
کجا میتوان برد این درد را
ستمکاری ناجوانمرد را
بگیر ای جوان جای سرو سهی
که سنگر نباید بماند تهی
درفش سرافراز را برفراز
که تا جاودان باد در اهتزاز