جانم هزار سال به دنبال چشم توست-رضا مقصدی
جانم هزارسال، به دنبالِ چشم تو ست.
تنها نه من ، شمال، به دنبالِ چشم توست.
آبی ترین ترانه ی من،عاشقانه است
هرواژه ی زُلال، به دنبالِ چشم توست .
شب،با خیالِ خویش،صمیمی ترم، هنوز-
زیباترین خیال، به دنبالِ چشم توست .
این دل که عاشقانه تورا آه می کشد
بی هیچ قیل وُ قال، به دنبالِ چشم توست.
با این غزل- که از تو نوشتم – نگاه کن !
یک دشتِ پُرغزال ، به دنبالِ چشم توست .
درمن ، همان پرنده که آوازِ تازه داشت –
با صد هزاربال ، به دنبالِ چشم توست.
مهتاب را ترانه سُرای تو کرده ام
خورشید ِ بی زوال ، به دنبالِ چشم توست