توضیحی بر مقاله “عربستان سعودی و تجارت ترور، دین و تجزیه”- حسین عرب
مقاله ای از آقای بهگردر ارتباط با عربستان و بنام “عربستان سعودی و تجارت ترور، دین و تجزیه” که در آن به ماهیت و عملکرد عربستان پرداخته ، و نقش مخرب عربستان در منطقه و جهان تبیین شده است، چند نکته بنظرم رسد که در یادداشت زیر ارائه می شود:
هر کشور سه پایه هویتی دارد، محدوده سرزمینی، ملت، و فرهنگ. حکومت هیچگاه نمی توانسته بعنوان پایه هویتی یک کشور تلقی شود، چرا که حکومت ها می آمدند و می رفتند ولی هویت باقی می ماند. مثلا حکومت مغولان هیچگاه بعنوان یک ستون هویتی ایران تلقی نشده و نمی شود، به همین دلیل هم در ذکر نام از واژه “جمهوری اسلامی”، “حکومت مستقر در ایران” و یا “حکومت ایران” نام می بریم تا با هویت سه گانه ایرانی، مشتبه نشود.
عربستان کشور و حتی مملکت بی هویتی است که از طوایف مختلف و جدا از یکدیگر ساخته شده، که در گذشته هر قسمت از عربستان کنونی، نام و هویت قومی و قبیله ای مستقل و حتی نام خاص خود را داشته اند، چایی که مکه در آن قرار دارد و محل اعلام رسالت محمد بوده ، بنام حجاز خوانده می شده است. محدوده جغرافیایی که بنام عربستان یا بطور کاملتر ، شبه چزیره عربستان، گفته می شده، شامل عربستان کنونی، عمان، یمن، امارات متحده، قطر، بخش هایی از اردن، و جنوب عراق می شده ، و دلالتی بر هویت جمعی و حکومت مشترک نبوده و تنها از نقطه نظر جغرافیایی نام گذاری شده ، و همچنین باید بین زبان عربی، که پیامد حمله و اشغال مناطق مختلف توسط اعراب بوده ، با نژاد عربی تفاوت قائل شد. در حال حاضر زبان عربی تا منتها الیه شمال غربی آفریقا ، مراکش گسترده است، در صورتیکه نژاد مردم از مصر تا مراکش غیر سامی است.
عربستان، کشورهای شیخ نشین، اردن ، عراق، سوریه و لبنان بر ساخته استعمار و براساس بده بستان های دولت های انگلستان و فرانسه با روسای طوایف محلی شکل گرفته و با حمایت استعمار گران در سازمان ملل بعنوان کشور به ثبت رسیده اند.
در قرارداد وستفالی تعریف حقوقی “کشور” بر سه پایه “ملت” ، “دولت” ، و “محدوده سرزمینی” گذاشته شد، و “فرهنگ” در آن جایگاهی نداشت، و این تعریف دست استعمار گران را باز گذاشت تا بدور یک محدوده سرزمینی، خطی کشیده، و بگویند، هرکس داخل این محدوده زندگی می کند، ملت کشور بر ساخته آنها بوده، و حاکم این کشور فاقد فرهنگ مشترک، کسی است که ما منصوب می کنیم.
تفاوت کشورهای مصنوع و طبیعی، در فرهنگ مشترک مردم ساکن در محدوده سرزمینی آنهاست. ایران، یونان، مصر ، هند، چین، و ایتالیا از جمله کشورهای طبیعی هستند، که با وجود گذشت چند هزار سال از تاسیس آنها، درون مایه مشترک ملی در آنها چنان قدرتمند است که جایی برای ادعاهای تجزیه طلبانه باقی نمی گذارد، و از طرف دیگر، برای هر شهروند آنها موجب غرور است که تابعیت آن کشور را دارا هستند. و از طرف دیگر، سایر ملل و دولت ها به هویت تاریخی کشورهای طبیعی احترام عمیقی قائلند. و به همین دلیل است، سران و مسئولین کشورهای بزرگ و پیشرفته جهان در زمان جمله لفظی به جمهوری اسلامی، صف حاکمان را از ملت ایران جدا ساخته، و از گذشته پر بار تمدن ایران یاد می کنند.
اگر به اقامت مردم کشورهای طبیعی بجز ایرانیان در کشورهای دیگر از چمله، آمریکا، اروپا، و کانادا
نگاه کنیم، آنها به ندرت تن به گرفتن تابعیت کشور محل اقامت خود می دهند، چرا که هر کسی در زمان اخذ تابعیت کشور جدید باید قسم بخورد که حافظ منافع آن باشد، و این ننگی است که یک مصری، هندی، و یونانی به سختی آنرا می پذیرند. چرا که اگر بین منافع کشور مادری و جدید آنها تناقض ایجاد شود، آنها بدون شک می خواهند طرف کشور مادری خود را بگیرند، و این کار با قسم آنها در بدو گرفتن تابعیت در تضاد قرار می گیرد، و اگر قسم خود را نادیده بگیرند، خائن به خود هستند.
متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی، با مردم ایران چنان کرده، که با آغوش باز به استقبال کسب تابعیت کشورهایی می روند، که قرار دادن در یمانی، در کنار در شیشه ای است. دوستی در آلمان دارم که استاد دانشگاه برلین بود، پس از سال ها تدریس در دانشگاه، در مرتبت و تجربه ای بود که باید به ریاست دانشکده برگزیده می شد، که به دلایل مختلف از انتصاب او به ریاست دانشکده خودداری می کردند. رئیس دانشگاه او را صدا می زند و بطور غیر مستقیم به او می گوید، چون او تابعیت آلمانی نداری برای قرار گرفتن در پست ریاست دانشکده با مشکل روبرو هستی. پاسخ دوست من به رئیس دانشگاه واضح و روشن بود، من علاقه ای ندارم تا در کنار تابعیت ایرانی ام تابعیت کشور دیگری را قرار بدهم.
با توضیحات بالا روشن است عربستان، در پی آن است تا فرهنگ مشترک ایرانیان را با تکه تکه کردن آن به کشورهای مختلف از بین برده و کشورهای جعلی کوچک بسازد، اما حاکمان عربستان فراموش کرده اند، بخش هایی از ایران که در دویست سال گذشته از ایران جدا شده اند، علیرغم قرار گرفتن در جغرافیای کشور بزرگی چون شوروی یا روسیه، و بعد از استقلال در دست اراذل و اوباش حزب کمونیست، پیکان فرهنگی آنها به سمت ایران است، و اگر در ایران دولتی همراه با فرهنگ ایرانی بر سر کار بود، مشتاقانه به حوزه قدرت ایران می پیوستند.
فقدان فرهنگ مشترک در محدوده سرزمینی عربستان، از آن کشوری ناپایدار و متزلزل ساخته، و اقدامات آنها در برابر جمهوری اسلامی، بعلت ترس از عدم ثبات درونی خودشان است. اگر بخواهیم مواجه عربستان با ایران را در یک گزاره خلاصه کنیم باید بگوئیم، ” ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود میبری و زحمت ما میداری”.
اما رویکرد اسرائیل با مشکل جمهوری اسلامی از جنس دیگری است، اسرائیل خود از کشورهای باستانی جهان است ، و صاحب هویت فرهنگی دیرینه ای است، که در باز تاسیس، در دایره بازی استعمار گران قرار گرفت، و بجای برپایی، تاسیس، و تشکیل یک هویت ملی منشعب از فرهنگ مشترک نژاد سامی سرزمین فلسطین، که به چند هزار سال پیش و قبل از ظهور دین یهود و اسلام بر می گشت، متکی باشد. مبنای تاریخ خود را بر جعلیاتی بنا کرد، که زمان ، مکان، و حوادث مرتبط شده با آن فاقد مستند تاریخی است( بررسی های تاریخی ظهور موسی را حدود ۳ هزار سال پیش برآورد می کند، در حالیکه اسرائیل مبدأ تاریخی خود را به ۵۰۰۰ سال قبل ارجاع می دهد. قوانینی که در تورات آمده رونویسی شده از قوانین حمورابی مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش است).
خشت کج بنای اسرائیل ، این کشور کوچک را به مخاطره تضاد با بخشی از مردم محدوده سرزمینی خود قرار داد، و دشمنی اعراب را برانگیخت، که تا کنون به جنگ های متعددی انجامیده است. اسرائیل از بدو تاسیس کوشش کرد تا از تفاوت فرهنگی ایرانیان و اعراب به نفع خود استفاده کند، اسرائیل روابط دوفاکتو رژیم شاه و خصوصت خام جمهوری اسلامی ، بعنوان فرصت استفاده کرد، قدرت ایران در زمان شاه ، اعراب را وادار می کرد که مواظب شمال باشند، و در دوره جمهوری اسلامی، حماقت حاکمان جمهوری اسلامی، اعراب را مجبور کرد تا از ترس جمهوری اسلامی به دامان اسرائیل پناهنده شوند. وجود ایران قوی ، برگ بازی برنده ای برای اسرائیل در مقابل اعراب است و لذا اسرائیل هیچگاه مایل به تجزیه ایران نبوده و نیست.
رویکرد اسرائیل به مقوله ساخت بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی، موضوع تازه ای نیست، در زمان حکومت گذشته که شاه به بهانه تامین سوخت نیروگاه های اتمی بوشهر ( در آن زمان دو نیروگاه در کنار یکدیگر بنا شده بود) ، قرارداد خرید تجهیزات غنی سازی را با فرانسه امضاء کرده بود، اسرائیل و آمریکا، هر دو همکاری اتمی خود را با رژیم شاه قطع کردند، و به فرانسه فشار آوردند تا قرارداد فروش تجهیزات غنی سازی را لغو کند، فرانسه هم به این عنوان که غنی سازی در ایران اقتصادی نیست، به شاه پیشنهاد کرد، که ایران سهامدار شرکت غنی سازی در خاک اروپا شود و سوخت نیروگاه های اتمی خود را از شرکتی که سهامدار آن است خریداری کند. البته شاه پول خرید سهام شرکت موصوف را پرداخت، ولی شرکت مذکور هیچگاه تاسیس نشد. البته شاه بیکار ننشست و کوشش کرد تا تجهیزات غنی سازی را از بازار سیاه تهیه کند، و در منطقه فردو، حفاری برای مرکز غنی سازی در زیر زمین را شروع کرد.
استراتژی امنیت ملی اسرائیل از ابتدای تاسیس، بر اساس حل دراز مدت مشکل خود با فلسطینیان بنا نشده و تنها از این ستون به آن ستون رفتن است. راه حل دراز مدت اسرائیل ، تغییر نظام کشور از دینی به فرهنگی و قومی، و تشکیل ملت- دولت کلیه ساکنین محدوده سرزمینی فلسطین و اسرائیل کنونی در یک کشور است.
اسرائیل معتقد است هیچ یک از کشورهای منطقه نبایستی به بمب اتم دسترسی پیدا کنند، چرا که وجود بمب اتم ، می تواند خطر بالقوه برای نابودی اسرائیل باشد. و این استراتژی تنها جمهوری اسلامی را شامل نمی شود، مصر، عراق، سوریه، عربستان، و حتی پاکستان هم در این محدوده عاری از بمب اتمی قرار دارند. در ارتباط با پاکستان، در زمان شروع ساخت بمب اتم ، اسرائیل در صدد تخریب آن برآمد، اما پاکستان ضرورت ساخت بمب اتمی را مقابله با هند که صاحب بمب اتم شده و دشمن قسم خورده پاکستان بود، می دانست. لذا در یک مصالحه با وساطت آمریکا، توافق شد، پاکستان بمب اتم بسازد، اما استفاده از بمب ها با توافق آمریکا انجام شود( کلید آتش با دو کد).
سومین بازیگر در برابر جمهوری اسلامی آمریکا است. استراتژی آمریکا در منطقه خاورمیانه را باید به دو دوره پیش از اباما و بعد از اباما تقسیم کرد. رشد چین در سی سال گذشته در عرصه اقتصادی موجب خشنودی غرب و بخصوص آمریکا بود، چرا که برای اولین بار، یک دولت انبوه مردم خود را با حداقل نرخ به بیگاری می کشید، تا خارجیان بتوانند، محصولاتی با قیمت تمام شده پائین تولید و در بازار جهانی در حجم عظیمی عرضه کنند. این معامله برای سرمایه داران غربی ، شیرین و سودآور بود، و برای مردم فقیر چین، تامین شغل، تا بتوانند زنده بمانند، و برای دولت چین، کسب دانش از طریق کار جوانان چینی در کارخانجات غربی، اخذ مالیات از گردش مالی بو جود آمده تحت عناوین مختلف، و انباشت سرمایه در داخل چین بود.
پس از فروپاشی شوروی، و از هم گسیختگی اقتصادی در روسیه، دولت چین، به فکر تصاحب جایگاه شوروی بعنوان ابر قدرت جهانی افتاد، و لذا سرمایه زیادی در حوزه نظامی صرف کرد تا تجهیزات سنگین، از جمله ناوهای جنگی ، هواپیما های بمب افکن دور پرواز، و سلاح های اتمی را گسترش داده و به نمایش بگذارد.
در فاز دوم چین باید قدرت خود را با اقداماتی به نمایش می گذاشت، در این مرحله ساخت جزایر مصنوعی در دریای چین، ادعای مالکیت بر بعضی از جزایر موجود، و کنترل تنگه های دریایی از جمله اقداماتی بود که چین در دستور کار خود قرار داد. آمریکا سعی کرد با عملیات ایذایی مانع ادامه اقدامات چین شود که ناموفق بود.
در فاز سوم، چین به محدوده حکمرانی بلامنازع آمریکا در قبل و بعد از جنگ جهانی پا گذاشت، و با فرستادن، ناوهای جنگی برای گشت زنی در اقیانوس آرام، به حریم امنیتی آمریکا داخل شد.
این زمان مصادف با اواخر ریاست جمهوری اوباما و شروع ریاست جمهوری ترامپ و همراه با خودکفایی آمریکا در سوخت های فسیلی بود، شرایط پیش آمده آمریکا را وا داشت تا در استراتژی دفاع ملی خود بازنگری کند. در استراتژی جدید، تمرکز استقرار نظامی آمریکا از نقاط مختلف جهان به اقیانوس آرام منتقل شده، و برای حمایت از اقدامات نظامی، پیمان نظامی جدیدی در منطقه شرق با کشورهایی که در معرض خطر چین هستند بسته شود.
اچرای استراتژی چدید مستلزم فراهم آوردن شرایط لازم، تامین زیر ساخت ها، و بستن پرونده های استراتژی گذشته بود.
در منطقه خاورمیانه، لازمه انتقال تجهیزات نظامی به شرق، کشیدن دندان زهری جمهوری اسلامی، ساختن دیوار تدافعی در برابر جمهوری اسلامی، و ناتوان کردن جمهوری اسلامی در دخالت در امور همسایگان بود. و همچنین بستن پرونده دخالت های آمریکا در افغانستان و عراق با خروج نیروهای نظامی بود.
در اروپا، کم کردن تعهدات آمریکا در پیمان ناتو، خروج نیروهای نظامی آمریکا از اروپا، و انتقال تجهیزات نظامی به شرق دور بود.
برای دهه جاری، استراتژی آمریکا، استقرار کامل نیروها و تجهیزات در شرق ، و پیاده سازی معاهده نظامی و امنیتی با کشورهای منطقه مذکور است.
با عنایت به مراتب ذکر شده آمریکا علاقه ای به شروع درگیری جدید در منطقه خاورمیانه ندارد، و رسالت خود را در چنگ و دندان نشان دادن به جمهوری اسلامی می داند.
یکشنبه, ۱۶ام آذر, ۱۳۹۹