Home هنر و ادبیات آرشیو هنر و ادبیات « مذهب نمونه » در مملکت نمونه- غ. داوود

« مذهب نمونه » در مملکت نمونه- غ. داوود

[[ این که  حکومت اسلامی ایران فرزند خلف رژیم شاهنشاهی قبلی است مطلبی است که بارها بسیاری از  صاحب نظران بدان اشاره کرده اند. د رمجله ی علم و زندگی که به همت زنده یاد خلیل ملکی و یارانش منتشر می  شد به مقاله ای برخوردیم که نقل ان ضمن تایید تاریخی این مطلب خود نیز بسیار آموزنده و گویاست. این مقاله که به نقل از مجله علم و زندگی – مرداد ماه 1339 یعنی 48 سال پیش است بیانگر آنست که رزیم شاه به مصداق گفته ی سعدی _سنگ بسته و سگ را رها کرده بود_ و بناچار شد آن چه نباید می شد.- ایران لیبرال- ]] این مقاله برای سومین بار بازنشر می شود.

در آغاز ماه رمضان حبیب بورقیبه مطالبی گفت که اگرچه از او بعید نبود، سرو صدای زیادی به راه انداخت . این رئیس جمهور « رافضی» در باره ی روزه گرفتن گفت :

« یک کشور نمی تواند یک ماه در حالت اغماء بسر برد. زیرا  برای این که کشور قوی بماند مردم باید کارکنند و اگر جوانان کار نکنند خدا از این موضوع خوشش نخواهد آمد… پیغمبر اکرم فرموده اند که وقتی کسی درحال جنگ است روزه بر او واجب نیست . تونس درحال حاضر علیه عقب ماندگی درحال جنگ است.»

این مطلب در جراید عصر تهران منتشر شد و مطابق معمول سنواتی ارباب عمایم این خبر  را از مخبر صادقی شنیدند و توسط این مخبر به روی بورقیبه شمشیر کشیدند و او را نامسلمان خواندند و گفتند رئیس جمهور و مسوولین امور مملکت تونس یا  دیگر کشورها اصلا حق ندارند در این موارد دخالت کنند و شرط احراز این حق عبا و عمامه و ریش است و بورقیبه و امثال او هیچ یک از این سه رکن مقدس را ندارند.  با این همه جراید خبر دادند که کارگران تونس روزه ی خود را شکستند و کار و زحمت را بر حال « اغماء » ترجیح دادند.

ولی در کشور ما رمضان بیش از هر سال دیگر مبارک بود ؛ و آن چنان مبارک که عمو نوروز پیر را به مسلخ بردیم و به یک ضربه همچون خیار تر به دونیم کردیم تا با تقدیم سر این قربانی رسم مهمان نوازی را که صفت اصلی ما مردم شریف است بجا آورده باشیم.

سی روز نای هزاردستان مهر وموم شد و راقم این سطور که یکی از قربانیان هوا وهوس کریستف کلمب است و روزانه سی عدد میخ فیلتر دار بر تابوت خویش می کوبد از ترس شحنه ی ماه از خانه بیرون نیامد، و در این مدت در رثای عمونوروز قصیده ای ساخت که انشاء الله آیندگان آن را با خط خوش و کوفی بر رواق مقبره ی آن فقید سعید خواهند نوشت .

هنوز غیظ ارباب عمایم فروننشسته بود که بورقیبه ی مهدورالدم بار دیگر به سخن در آمد و جراید عصر تهران در تاریخ سیزدهم ذیحجه 1379 برابر با چهاردهم خرداد 1339 خبر دادند که این کافر حربی گفته است روح اسلام که زمانی قدرت شگفت انگیزی در تطابق با اوضاع و احوال تازه داشت اندک اندک از میان رفت و به جای جوهر حیات اولیه ، ظاهر پرستی و رعایت آیین و آداب ظاهری دقیقا از طرف علما که نسبت به اسلام علاقه ی زیادی نداشتند حفظ می شد … در نتیجه ، دین اسلام تبدیل به کاریکاتوری شد و دینی که مذهب ترقی و تعالی بود به قانون بردگی بدل گشت.»

فردای انتشار این خبر ، مخبر روزنامه نظر متخصصین فن را در باره ی این لاطایلات پرسید و حکایت کرد که حضرت آیت الله … اظهار داشتند : « اظهارات حبیب بورقیبه چه در مورد شکستن روزه و چه در مورد مسایل اخیر اصولا آنقدر قابل اهمیت نیست که به آن پاسخی داده شود.»

 و اگرچه جواب ابلهان خموشی است، حضرت آیت الله در پاسخ این سووال مخبر ما که تکلیف مردم مسلمان تونس با حبیب بورقیبه چیست؟

فرمودند: « اگر مردم تونس حقیقتا مسلمان باشند اجازه ی حکومت به چنین افرادی را نمی دهند .»

 و متاسفانه این اجازه را دادند و درنتیجه حداقل از هیجدهم خرداد تا چهاردهم تیر ( تاریخ تحریر این سطور) ملت تونس در کفر مسلم زندگی کرده اند. و فی الجمله بر جنگجویان مسلمان الجزایر فرض است که بر سر این قوم کافر ریزند و سرهمشان را از دم تیغ بگذرانند و چارپایان و زنانشان را تاراج برند و سهم جانشینان خلیفه را فورا ارسال دارند که غفلت موجب پشیمانی است.

یکی دیگر از متخصصین فن در باره ی اظهارات این تونسی بدعت گزار به مخبر مذکور چنین گفت : « علمای اسلام از صدر اسلام تا امروز همه گونه مجاهدت در راه پیشرفت اسلام و آموختن اسلام از صدر اسلام تا امروز همه گونه مجاهدت در راه پیشرفت اسلام و آموختن اصول به همه طبقات ( خاصه طبقات زحمتکش فئودال – یادداشت این حقیر) نموده اند و این اظهارات بورقیبه اشتباه محض و دلیل عدم اطلاع او از مسایل دینی و تاریخ اسلام است .» و این بربر مغربی نمی داند که در مورد خلاف شرع بودن اصلاحات ارضی چند ماه پیش در این مملکت فتوایی صادر شد و همه دیدند که علمای اعلام چگونه برای حفظ بیضه ی اسلام از جراحات زمانه خواب و آسایش را بر خود حرام کرده اند.

حضرت آیت الله در همین مصاحبه فرموده اند: « مسلمانان به حکم آیات قران که می گوید:  شما  از حیث اخلاق و رفتار و معتقدات برهمه ی مردم عالم تفوق دارید ، از حیث اخلاق و رفتار و معتقدات برتمام مردم جهان برتری دارید.» و واضح است که از میان همه ی مردم مسلمان جهان ملت کهنسال ما که پیرو طریقه ی شیعه ی اثنی عشری است که ازهمه برتر است . این ملت نجیب از لحاظ اخلاق و رفتار سرآمد جهانیان است ؛ چرا که تسمه از گرده هایی می کشیم حرفی نمی زند، اموالش را غارت می کنیم دعاگوی ماست و دختران و خواهرانش در حرمسراهایمان به شغل شریف صیغه گی مشغولند .

ابرمرد باج ستان این ملت برتر که به خاطر زنی قلعه نشین چاقو را تا دسته در قلب رفیق چند ساله اش فرو می کند آنقدر به معتقدات مذهبی پایبند است که سراسر ماه رمضان را روزه می گیرد و با تخمه ی هندوانه و عرق کشمش دو آتشه افطار می کند ؛ تاسوعا و عاشورا به یاد بدن مجروح حسین زنجیر به گردن خود می زند و به قطر یک وجب روی سینه اش خون دلمه شده و درعین حال از نظر حفظ اصول و امر به  معروف این عوالم ملکوتی را مع الواسطه حرکات گوشه چشم به « جیگر» ش که درمیان زنان تماشاچی است منتقل می سازد.

چه ملتی ! سراسر تابستان را هندوانه و شربت می خوریم و رعیت مطابق دستورات اسلامی موظف به تاباندن تنور شکم است . مطابق نص صریح دستورات پیغمبر اکرم نیمی از جمعیت را از حقوق انسانی محروم می کنیم زیرا که ناقص العقلند و محتاج قیم و ازمیان این گروه عظیم محرومین به آن ها که بوی خوش و روی نکو دارند این افتخار را می دهیم که از چند ساعت تا نود ونه سال صیغه شوند و از مراتب مهارت و چابکی مان درامور دنیوی باخبرگردند و در انجام این مهم از هیچ کاری فروگذار نکنیم و به هیچ تعدادی قانع نباشیم چرا که می دانیم هرگز سر از لحد برنخواهیم داشت و هذا غلمان الموعود.

***

وهنوز خستگی تعطیلات رمضان از تنمان بیرون نرفته بود که محرم آمد. و اگر حسین بن علی و یارانش فقط یک بار در صحرای کربلا شهید شدند ، ما هزارو سیسد سال و به قولی چند سد سال است که همه نعشمان را در این فلات بی آب و علف دراز می کنند، در سنوات اخیر تعطیلات رمضان و محرم را هر سال پیش از سال پیش از طول و عرض کش می دهند تا آن که در پایان ده سالی که قرار است هزار دلار در آمد سرانه داشته باشم تمام ایام سال را در برگیرد. مشروطه ما سال به سال کامل تر می شود و به همراه از خمره در اوردن احزاب اکثریت و اقلیت و انتخابات آزاد و بقیه ی قضایا ، بر آخوند بازی می افزاییم و در حالی که در رادیوهای کشورهای مسلمان عربی ، ساز و ضرب می زنند ما حمد و سوره می خوانیم و کاه بر سر می افشانیم و کلمات آیات را از مخرج صحیح عربی به گوش شنوندگان عزیر می رسانیم و همه و همه جا گزمه می گماریم که اگر آه پیرزنی از روزنی بر شد به جرم روزه خواری او را به محبس اندازیم و ازاو باج ستانند تا ستون های نانوایی را خاموش کنیم و به دکه های یخ فروش چفت و بست زنیم و درخانه تزویر و ریا بگشاییم تا این مردم فراموشکار که شهدای مشروطیت را به طاق نسیان سپرده اند یادشان نرود که سیزده قرن پیش بر شهدای صحرای کربلا چه گذشته است.

الغرض با این کارها در نظر داریم از این سرزمین باستانی یک مملکت نمونه بازیم . مملکتی که رنگین نامه هایش نمونه است ، احزابش نمونه است ، تعطیلاتش نمونه است و انتخاباتش هم نمونه و این مملکت را با چنین نمونه هایی در کنار سرزمینی می سازیم که پیشرفت اقتصادیش آمریکای ثروتمند را به وحشت انداخته ، و همه چیزش حساب و کتاب دارد و منتظر است که فئودالیسم و آخوندبازی آخرین رمق این ملت را به قول شاعر نومید از قیام نادر خود را به آغوش اسکندر بیاندازد.

در این مملکت نمونه چند سال پیش واعظ بدزبانی را به منبر نشاندند تا راز بدبختی این ملت را فاش کند، و او نیز یک ماه تمام هر ناسزایی را که به دهنش رسید علیه بهاییان به زبان آورد و معلوم شد همن گونه که یهودیان مسوول بدبختی آلمان بودند زنجیرهای اسارت مردم ایران نیز به دست بهاییان ساخته شده است . پس بر سر آنان ریختند و اموالشان را به تاراج بردند و درهمین دارالخلافه تهران مامورین دولتی تنها به تصرف مرکز مذهبی ان ها اکتفا نکردند بلکه گنبد نجس و کفرآمیز آن را برداشتند و به جایش شیروانی شیعه اثنی عشری نصب کردند و در زیر آن به رتق و فتق مهمه ی مملکتی پرداختند و جراید جهان شمایل کلنگ به دست رئیس ستاد وقت را که به قول خودشان در ثواب این امر خیر شرکت کرده بود چاپ کردند و همه دیدند که در خط اول جبهه دنیای غیر کمونیست میزان احترام به عقاید و مذاهب تا چه پایه است.

اما از آنجا که مملکت ما نمونه است ، پس از مدتی آمدند  وبه یکی از کاسبکاران این جماعت «کفار»امتیاز تله ویزیونی دادند تا جبران بی مهری شده باشد و اکنون تله ویزیون « ملی ما علاوه بر فواید تعلیم و تربیتی بی شمار هم تعطیلات « اسلامی » دارد و هم تعطیلات بهایی. و چه خوب بود تبعیض قایل نمی شدند و در این سرزمین نمونه در تمام روزهای عزای هفتاد و دوملت رادیو و تله ویزیون و مدرسه و عرق فروشی را تعطیل می کردند تا خلایق سالی سیسد وشست و پتنج روز به مسجد بروند و نماز جماعت گزارند تا خداوند تبارک و تعالی از صدقه سر ایشان برهمه ی آن هایی که در اکادیر و شیلشبی و لار زیر آور جان سپردند از قرار هر نفر یک آپارتمان مبله چهار اتاقه دارای آب لوله کشی و تلفن و برق شهرداری در بهشت عنبر سرشت بنا فرماید. و راقم این سطور را که به هر صورت از اتباع دوزخ است به جهت ضعف مزاج شغلی در بایگانی مرحمت کند، که البته مزید امتنان است.

                                                 ***

القصه با این رادیو و رنگین نامه هایمان ، با بحث و مقالات و نمایشنامه های « هنری » مان و تظاهرات و تعطیلات « مذهبی » مان ، همزیستی مسالمت آمیز آخوند و مطرب در این مملکت نمونه به نحو استادانه ای بوجود آورده ایم و برای معرفی نمونه هایی از این قبیل است که می خواهیم مرکز تبلیغاتی در کشورهای دیگر تاسیس کنیم. و برویم تخت بخوابیم و بدانیم که خانباباخان های اداره ی رادیو ، هنر این مرز و بوم را به پایه ای رسانده اند که اکنون هنرمندان ما به تصدیق دوست و دشمن صدای گریه را آن چنان با مهارت در پشت میکروفون رادیو تقلید می کنند که جمیع سگ های دارالخلافه و دیگر ولایات به پارس کردن می افتند. و آخوندهای ما نیز دین مبین اسلام را تا به همین پایه ی رفیع ترقی و تعالی رسانده اند.

ساده و صریح بگوییم ، آخوندهای ما به همان اندازه به اسلام علاقه دارند که کشیشان کلیسای ارتدوکش روسیه تزاری به مسیح داشتند. این کشیشان که در صف گارد سفید بودند نیز همراه مسیحیت روسی به خاک سپرده شدند. لاماهای تبتی نیز نقشی مشابه همقطاران روسی اشان بازی کردند. و اکنون ماییم و این آخوندها ، و دست روی دست گذاشته ایم و آسوده خوابیده ایم تا ایشان نیز این نقش تاریخی را با عبا و عمامه بازی کنند و برجسد این ملت نماز بگذارند. 

آمده ایم و بافئودالیسم و آخوندی یازی می خواهیم جلوی کمونیسم را بگیریم ، غافل از این که هر فئودالی بیش از یک لشکر زرهی به کمونیسم خدمت می کند. عبای هر آخوندی پرورشگاه بیش از سد آژیتاتور کمونیست است. و می رویم در دانشگاه تهران مسجد می اسزیم به این امید که کموینسم از ترس این همه سیمان و فولادی که به این شکل احمقانه روی هم ریخته ایم پا به دورن نگذارد، و حال آن که نه تنها یک مرکز تحقیقات مربوط به آفریقا یا آسیا برای دانشگاهمان بوجودنیاورده ایم ، بلکه از اوضاع مملکت خود نیز بی خبریم . دانشجویان به جهنم ف طلاب علوم دینی را که اینقدر به مذهبشان علاقمندیم در دخمه های تاریک و نمناک مسلول می کنیم و در عوض سدها هزار تومان کنار می گذاریم تا برای میلیونرهای مقیم هامبورگ مسجد بسازیم .

عمامه را روی چشم وگوشمان بسته ایم و دلمان خوش است که بر قبرستان حکومت می کنیم ، درحالی که گورکن این قبرستانیم و درمیان قبرهایی که کنده ایم قبرخودمان در مدخل گورستان است.

غ- داوود 

نقل از مجله علم و زندگی مردادماه 1339/ نقل دوباره از  گاهنامه پیام ایران شماره 8 – پاییز1379

“””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””

نگاهی  کوتاه به گذشته بهاییان

بهاییان از قدیم مورد آزار حکومت و متعصبان مذهبی قرار داشته اند. تصویر مربوط به زندانیان بهایی در دوره ی قاجاریه است.

«حضیره القدس» مکان مقدس بهاییان در تهران  که تا سال  1334 خورشیدی بر پا بود.

در سال 1334 محمد رضا شاه در برابر ملایان مرتجع تسلیم شد و فلسفی آخوند کلنگ مسجد را بر ویرانه حضیره القدس را بر زمین زد.

شاه پس از کودتای 28 مرداد در صدد راضی نگهداشتن عوامل کودتا بود و به ملایانی همچون کاشانی ، بهبهانی و فلسفی باج می داد تا در آینده هم در برابر مخالفان و کمونیسم از سلطنت محافظت نمایند.

باتامانقلیچ و تیمور بختیار افسران شاه در خراب کردن بنای اقلیت های مذهبی و میدان دادن به ارتجاع از یکدیگر پیشی گرفتند و نشان دادند که هیچ احترامی برای اقلیت های مذهبی قایل نیستند.

رئیس ستادارتش شاهنشاهی با این کلنگ زدن ها و خوشخدمتی ها به ارتجاع در حقیقت گور خود را برای سال 57 می کنند.

یکی از اماکن بهاییان که در سال 57 ویران شد.

 وپس از آن بسیاری از بهاییان به زندان افتاده و شکنجه شدند ، قبرستان های آنان ویران  شد و حتا سنگ قبرشان نیز از تخریب در امان نماند.