آینده پادشاهی و جمهوری در ایران-جواد قاسم آبادی
پادشاهی در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. جمهوری خواهی، بتازگی در ایران مطرح شده است و سده ای ست که در جامعه ایران مطرح شده است. بعبارت دیگر نظام پادشاهی هزاران سال در ایران حاکم بوده است اما جمهوری، تنها چند صباحی در منطقه خزرستان تجربه شده است و هرگز جمهوری بصورت یک نظام اجتماعی در ایران مستقر و تجربه نشده است.
آیا مشکل امروز ایران عدم تجربه جمهوریت و استقرار حاکمیت توتالیتر مذهبی کنونی بجای «جمهوری» در ایران است؟
پاسخ به این سوال از نظر من مثبت است. چه بخاطر عدم مشارکت مردم در قدرت، حاکمیت مذهبی ایران که خود را جمهوری می نامد، عملا حاکمیتی ولایتی ست و آنچه در ایران حکمرانی می کند، حکومتی همچون شاهنشاهی صفوی ست که در ایران مستقر کرده اند.
با این همه، از نظر من همه مشکلات امروز ساکنان ایران تنها سرکوب حکومتی توتالیتر و ایجاد ولایتی صفوی بنام نامی «جمهوری» نیست بلکه، خود جمهوریخواهان ایران نیز، یکی از دلایل اصلی تفرقه و جنگ هفتاد و دو ملتی در ایران هستند.
اما چرا و چگونه؟
در امثال و حکم دوران شاهنشاهی ایران می خوانیم:
«دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند»!
حال اگر همین جمله نغز در باب «منیت» را در شرایط امروز ایران بخواهیم به روز کنیم، چنین خوانده خواهد شد: «دو پادشاه در اقلیمی نگنجند و دو جمهوریخواه، در یک پروژه سیاسی نگنجند»!
به درک من این است واقعیت تلخ امروز ایران که ریشه تاریخی درعدم تجربه دموکراسی و بتبع آن عدم رشد فرهنگ دموکراسی در ایران دارد. واقعیتی تلخ که برای برون رفت از آن نخست باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که، تا زمانی که جمهوریخواهان ایران «کپه کپه» (۱) هستند، سلطنت طلبان داخل و خارج ایران و دولت های خواهان «دوستی» با سلطنت در ایران، همگی یکصدا و یکپارچه از شاهزاده «برومند» خود دفاع و حمایت شاعرانه می کنند و خواهند کرد!
بعبارت دیگر در دورانی که شاهزاده رضا پهلوی یگانه نور امید سلطنت طلبان ایران و دولت های سرمایه داری ست، جمهوریخواهان ایران در حال جدال و جنگ هفتاد دو ملتی بر سر تفاوت ها هستند و یکدیگر را بجای جذب، دفع می فرمایند و مستقیما به تفرقه در جامعه سیاسی ایران دامن می زنند!
در این شکی نیست که جمهوری در ایران هنوز زاده نشده و جمهوری خواهی در دوران جنینی بسر می برد، اما آیا این جنین پس از یک سده تجربه و خطا، بالاخره بکمک انقلاب ارتباطات، متولد می شود یا قبل از زا، از دنیا خواهد رفت؟
این جنین تا زمانی که از یک برنامه روشن مشترک حداقلی ممکن برای جمهوری در امروز ایران برخوردار نشود، هرگز بلحاظ اجتماعی متولد نخواهد شد و حتی اگر نمیرد، به حیات جنینی خود در دانشگاه ها و محافل روشنفکری ادامه خواهد داد! در دورانی که شاهزاده رضا پهلوی یگانه نماینده سلطنت طلبان و محور وحدت مردم شاه دوست و دولت های پهلوی دوست سرمایه داری ست، جمهوریخواهان هفتاد و دو ملتی؛ لیبرال و دموکرات و سوسیال دموکرات و فدرالیست و سوسیالیست و مذهبی؛ باعث تجزیه جامعه جوان تشنه آزادی و برابری و عدالت، در سراسر ایران می شوند!
تو گویی هریک از جمهوریخواهان در تقلید از امام راحل، در صدد براه انداختن پادشاهی دیگر، بنام نامی جمهور مردم ایران است و اگر چنین باشد این سوء نیت،عمق فاجعه دوران جنینی جمهوریخواهی در ایران است!
آیا برای پا به عرصه حیات اجتماعی گذاشتن جنین جمهوری خواهی و پایان دادن به چرخه معیوب گذر از یک شاه به شاهی دیگر و تعویض مکرر تاج با عمامه در ایران، راه گریزی هست؟
آری، راه برون رفت از این چرخه معیوب تعویض تاج و عمامه، همانا وحدت برنامهای «کپه کپه»های جمهوریخواهی در ایران است!
با نگاهی اجمالی به کپه کپه های هفتاد و دو ملتی جمهوریخواهی در ایران، بقول مرحوم راشد می بینیم که هرکپه برای خود برنامه دارد، سازماندهی دارد، نشریه دارد، بخش دفتری دارد، بخش مالی دارد، بخش تبلیغات دارد، رادیو و تلویزیون و سایت دارد، بخش ارتباطات دارد و خیلی چیزهای دیگر هم دارد اما با کپه بغلی اتحاد که ندارد هیچ، در بهترین حالت رقابت دارد و در بسیاری اوقات با کپه دیگر جمهوریخواهی سر جدال و جنگ دارد و گاه جمهوریخواه لیبرال و دموکرات و سوسیال دموکرات و فدرالیست و سوسیالیست و مذهبی و دیگر کپه کپه ها، حتی سایه یکدیگر را با تیر، بعله!
آیا این همه منیت و تفرقه در «کپه کپه»های جمهوریخواهی هم تقصیر حاکمیت عمامه در ایران و تاج پرستان در خارج از ایران است؟
امروز واقعا برای من سوال شده است که اگر این «کپه کپه» های جمهوریخواهی بدنبال اقتدار شاهانه خود و دوستداران خود در قدرت نیستند و آنطور که ادعا می کنند خواهان حاکمیت جمهور مردم ایران هستند، چرا بر سر یک «منشور جمهوری خواهی» بتوافق نمی رسند؟
امروز از وحدت کلمه آقای خمینی که به وحشت حاکم منجر شد ۴۴ سال می گذرد. وحدت کلمه ای که حول شخص آقای خمینی و نظرات ابداعی ایشان ایجاد شده بود و طبیعتا عکس ایشان هم در ماه رویت می شد!
امروز چنین وحدت کلمه ای بین تاج پرستان، حول شاهزاده رضا پهلوی ایجاد شده است. خب در این شکی نیست که این نوع وحدت کلمه، حول این و یا آن شخص، ادامه همان چرخه معیوب تاج، عمامه، تاج، عمامه است و نه تنها به حاکمیت جمهور ساکنان ایران یاری نمی رساند بلکه بیش و کم مانع حاکمیت جمهور مردم ایران خواهد شد. چنین وحدت کلمه ای؛ حداقل در ادعا؛ مورد نظر و الگوی هیچ کپه جمهوری خواهی نیست. در این صورت اگر خواست حاکمیت جمهور مردم بر سرنوشت خود واقعی ست و تنها یک ادعای عوامفریبانه نیست، چگونه است که این «کپه کپه» های جمهوریخواهی، قادر به ایجاد یک جریان اجتماعی تاثیر گذار در رقابت با انواع حکومت های توتالیتر فردی نمی باشند؟
از نظر من کوشش در ایجاد برنامه مشترک حداقلی «کپه کپه» های جمهوریخواهی برای آینده ایران، تنها راه برون رفت تاریخی جامعه ایران از چرخه معیوب اقتدار فردی و استقرار دایمی حاکمیت جمهور مردم ایران، بر تمامی سرنوشت خود است.
خب اگر چنین است چرا این مهم بواقعیت نمی پیوندد؟
با شناخت نیم قرنه از «کپه کپه» های جمهوریخواهی در ایران، قضاوت من در باب این ناتوانی و عدم ارایه یک برنامه حداقلی مشترک، در ماکسیمالیست بودن و یا نوعی تمامیت خواهی و یا بعبارت دیگر نوعی خود مرکز بینی و شاید بعبارت دقیقتر مذهبی ماندن بخش بزرگی از «کپه کپه» های جمهوریخواهان ایران است. نوعی خود مرکز بینی ایدهآلیستی که عملا مانع بحث و گفتگو و پیگیری جهت بدست آوردن حداقل های لازم جهت حاکمیت جمهور مردم در آینده ایران است.
هر کپه جمهوریخواهی مجموعهای از فرزانگان است که از کلاه حمزه تا یای تشکیلاتی و نظری و طبقاتی، با یکدیگر تفاوت دارند.
این کپه کپه ها متأسفانه به این نکته توجه ندارند که «تفاوت و اختلاف» دو مقوله متفاوت هستند و هنگامی که بر سر اصل بازگشت قدرت به صاحبان اصلی آن؛ شهروندان مساوی الحقوق سراسر ایران؛ توافق داریم، بر سر چگونگی تحقق این هدف عالی غایی، بی تردید با یکدیگر تفاوت خواهیم داشت!
این تفاوت ها از نظر من نوعی، نه تنها طبیعی بلکه مثبت هم هستند بشرطی که این تفاوت ها را به مقام «اختلاف» ارتقا ندهیم و بتوانیم بر سر تفاوت ها و توافقات، در راستای هدف مشترک بحث و گفتگو کنیم و با پیگیری، این توافقات را تدقیق و تدوین کنیم و بر پایه این توافقات و کمک انقلاب ارتباطات، عمل مشترک و غیرمتمرکز اجتماعی را سازمان دهیم. بعبارت دیگر این توافقات حداقلی برای استقرار آزادی و برابری و عدالت در آینده ایران را هرچه گسترده تر، به جوان جامعه تشنه آزادی و برابری و عدالت در سراسر ایران تقدیم نماییم!
جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی، فرانسه
در فردای یازدهمین نشست سراسری جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لاییک ایران
در آستانه برگزاری کنگره حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات ایران
(۱)
زنده یاد هوشنگ کشاورز در تدارک نشست موسس جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لاییک ایران که در ۳ و ۴ و ۵ سپتامبر ۲۰۰۴ برگزار شد دایما تکرار می کرد که هدف ما:
«گرداوردن کپه کپه های جمهوریخواهی در ایران است»!
یادش گرامی ست و اخلاق و منش او همواره سرمشق دوستداران اوست.