ویکیپدیای فارسی: منبعی مستقل یا ابزاری در دست دولت ایران؟-سینا ذکاوت
آیا ایران دارد به روند برونسپاریِ سانسور میپیوندد و از ویکیپدیای فارسی هم در همین راستا استفاده میکند؟ این مقاله که به انگلیسی در سایت اوپن دموکراسی منتشر شده، با اطلاع و اجازه نویسنده آن ترجمه شده است.
در جریان رویدادی که اخیراً با عنوان «نشست تخصصی کاربرد تکنیکهای ویکیپدیا در ارتباطات»، که در وزارت فرهنگ و ارشاد ایران برگزار شد، یکی از حاضران زن این پرسش را مطرح کرد:
«بنابراین، آیا شما در مقام ویکیپدیا، یا مدیران آن، میتوانید براساس رابطهای که گمان میکنید احتمالاً بین حسابهای کاربری مختلف وجود داشته باشد، مداخله کنید؟»
در عوضِ پاسخ دادن به این پرسش، یکی از مجریهای جلسه (که همگی مرد بودند) خندید و گفت:
«بگذارید اینطوری بگوییم، این دوستانی که اینجا حضور دارند نقش وزارت ارشاد را در ویکیپدیا بازی میکنند. یعنی میتوانند یک حساب کاربری را ببندند، یکی دیگر را باز کنند، اخطار بدهند، و غیره. اما آنها حتی از وزارت ارشاد هم قویتر هستند. آنها کلید را در دستشان دارند. درست مثل وقتی که وزارت ارشاد از انتشار یک روزنامه خاص ممانعت به عمل میآورد، و بنابراین آن روزنامه بهطور خودکار منتشر نمیشود.»
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مسئول صدور مجوز برای هرگونه فعالیت، رویداد، محصول یا نشریه فرهنگی، سیاسی، و هنری در کشور است. بهطور خلاصه، وزارت ارشاد اصلیترین نهاد برای اعمال پیشممیزی و سانسور است.
نمیتوانستم آنچه میشنیدم را باور کنم. بلافاصله، پرسشهایی در ذهنم شکل گرفت: «چطور یک مدیر یا ویراستار ویکیپدیا میتواند خود را با نهاد دولتیای مقایسه کند که کارش سانسور انبوه است؟ این آدمها کی هستند؟ آیا مؤسسان ویکیپدیا از این موضوع خبر دارند؟» اما قبل از آنکه جلوتر برویم، باید ماجرا را چند روز عقب ببرم و توضیح بدهم که اصلاً چه چیز باعث شد که من به سراغ فایل صوتیِ این رویداد بروم.
یک موضوع، دو روایت متفاوت
ماجرا وقتی شروع شد که داشتم صفحه ویکیپدیای انگلیسی در مورد «مداخله ایران در جنگ داخلی سوریه» را میخواندم. از روی کنجکاوی، تصمیم گرفتم نسخه انگلیسی مقاله را با نسخه فارسی آن مقایسه کنم تا ببینم این دو صفحه چقدر با یکدیگر شباهت یا تفاوت دارند. متوجه شدم که نه تنها حجم اطلاعاتی که هر کدام از این صفحات به خواننده میدهند بسیار با یکدیگر متفاوت است، بلکه روایتی هم که هر کدام از این دو صفحه از یک موضوع واحد ارائه میدهد بسیار با دیگری فرق دارد.
اسکرینشات صفحه انگلیسی و فارسی ویکیپدیا مربوط به «مداخله ایران در جنگ داخلی سوریه»
نسخه انگلیسی ۱۵۰ ارجاع به منابع نسبتاً گوناگون دارد، و نسخه فارسی تنها ۴۵ ارجاع، که بیش از نیمی از آنها به صفحاتی از رسانههای دولتی ایران است که دیگر وجود ندارند. نسخه انگلیسی متشکل از ۱۴ بخش است، از جمله جدول زمانیِ مفصل و مبسوطی از حملات و پیشرویهای ایران در سوریه از سال ۲۰۱۱ تا کنون؛ نسخه فارسی عمدتاً متشکل از اظهارات مطولِ انکارگرایانه و مبتنیبر تئوری توطئه مقامات ایرانی است که در مقاله مذکور هرگز به چالش کشیده نمیشوند. مثلاً، کل یک بخش از مقاله فارسی جنایتهای جنگیای که ظاهراً نیروهای فرقهای تحت حمایت ایران در سوریه مرتکب شدهاند را صرفاً به عنوان یک «نظریه» ارائه میدهد.
سپس تصمیم گرفتم صفحه ویکیپدیای بشار اسد را بررسی کنم. نسخه انگلیسی بهطور جامع و مفصلی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی خاندان اسد را که به انقلاب سال ۲۰۱۱ منجر شد تشریح میکند. حتی بخش ویژهای در این مقاله وجود دارد که به پروندههایی میپردازد که در دادگاههای بینالمللی علیه او به عنوان یک جنایتکار جنگی دارد در جریان است. بخش مهم دیگری از این مقاله حمایت گستردهای را شرح میدهد که اسد از سوی چهرهها و سازمانهای راست افراطی و نئونازیِ آمریکا و اروپا دریافت کرده است. تمامی اینها صفحه انگلیسی را به منبع اطلاعاتی نسبتاً قابلاعتمادی تبدیل میکند. با وجود این، صفحه فارسی اطلاعات بیربطِ زیادی در خصوص پیشینه شخصی و خانوادگی اسد ارائه میدهد و او را همچون رهبری تحصیلکرده و قابل به تصویر میکشد که دربرابر چیزی مقاومت میکند که در نظرش «قیامی سازماندهیشده از سوی اسرائیل» است. در نسخه فارسی، با تبلیغاتِ معمول طرفدار اسد مواجه هستیم که او را همچون قربانی ضعیف و تنهای ستیزهجویی غرب به تصویر میکشد. البته این روایت کاملاً سازگار با روایتِ موافقِ جنگی است که دولت ایران طی ۸ سال گذشته به مردمش عرضه کرده است.
گرچه دوگانگی و واگرایی روایتهایی که در این دو صفحه مختلف در مورد یک رویداد مهم معاصر ارائه شده است بهنظرم عجیب میرسید، تنها پس از مواجه شدن با تصویر زیر بود که بهطور جدی شروع به تشکیک در استقلال و بیطرفی ویکیپدیای فارسی کردم.
مدیر ارشد ویکیپدیا، آرش سلیمانی در حال سخنرانی در کنار تصویر جواد ظریف. | منبع: ویکی پدیا
تصویر بالا فردی را نشان میدهد که مقابل عکس بزرگی از وزیر امور خارجه ایران، محمدجواد ظریف، ایستاده است و سخنرانی میکند. در بالای تصویر، متنی خوشنویسیشده دیده میشود: «بحثهای منطقی، دیدگاه بیطرف و تحمل نظر مخالف.» لگوی کنار تصویر میگوید: «هماندیشی: چهاردهسالگی ویکیپدیای فارسی.» جواد ظریف سیاستمداری است که در بین فعالان حقوق بشر به پینوکیوی ایران معرف است؛ او را متهم میکنند که در بحثها دروغگویی فریبکار و یک حقهبازِ ماهر است. ظریف همواره بدترین جنایتهای ایران را انکار یا از آنها دفاع کرده است، از اعدام همجنسگرایان در ایران بر براساس «اصول اخلاقی» گرفته تا کشتن غیرنظامیان در سوریه به بهانه «ثبات منطقه». بنابراین، چرا تصویر تبلیغاتی از او باید از رویدادی مربوط به ویکیپدیا سردربیاورد؟
این تصویر نقطه آغاز تحقیقات جدی من در رابطه با تیم ویراستاری ویکیپدیای فارسی و رابطه سازمانیِ روبهرشدشان با دولت ایران بود.
تبدیل کردنِ ویکیپدیا به یک نهاد و ان.جی.او. در ایران
ویکیپدیای فارسی بهطور رسمی در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد. با وجود این، تنها از سال ۲۰۱۶ به بعد بود که برگزاری رویدادهای عمومی رسمی در ایران را به عنوان یک سازمان آغاز کرد. اولین رویداد در ۶ اوت ۲۰۱۶ و با عنوان «جشن ۵۰۰هزارمین مقاله ویکیپدیای فارسی» در دانشگاه اهواز برگزار شد. با بازدید از صفحه ویکیپدیایی که برای این رویداد ایجاد شده است، میتوانیم فهرستی از سخنرانان را مشاهده کنیم که شامل بنیانگذار ویکیپدیا، جیمی ولز، نیز میشود که از طریق یک پیام ویدئویی ضبطشده در این مراسم شرکت کرده بود. دومین رویداد سالانه ۲۲ دسامبر ۲۰۱۷ در اصفهان و با عنوان «هماندیشی و جشن ۱۴سالگی ویکیپدیای فارسی» برگزار شد. سومین و جدیدترین رویداد در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۸ و با عنوان «نشست تخصصی کاربرد تکنیکهای ویکیپدیا در ارتباطات» برگزار شد. این رویداد بهطور رسمی با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد و بر پیوندهای سازمانی بین ویکیپدیای فارسی و دولت ایران نور تاباند.
سخنرانان حاضر در این جلسه این افراد بودند: محسن سالک که در فضای آنلاین با نام مستعار حساب ویکیپدیایش، مرد تنها [Mardetanha] شناخته میشود و به عنوان «دیوانسالار و مدیر ارشد» ویکیپدیای فارسی معرفی شد؛ احمد عامری، که با عنوان هماهنگکننده برنامه آموزشی ویکیپدیای فارسی معرفی شد؛ آرش سلیمانی (فردی که مقابل عکس جواد ظریف دیده میشود) و محمد حیدرزاده، که به عنوان مدیر ارشد ویکیپدیای فارسی معرفی شدند؛ در نهایت، و شاید مهمتر از همه، حمید ضیاییپرور، مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها که نهادی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد است.
ضیاییپرور که در سال ۲۰۱۸ در سمت فعلیاش منصوب شد، چهره مهمی در حوزه مدیریت رسانه ایران است. او در چندین مؤسسه پژوهشی و دولتی با تمرکز خاص بر رابطه بین دفاع و رسانه کار کرده است. او کتاب مفصل و جامعی به نام «جنگ نرم: ویژه جنگ رسانهای» را منتشر کرده است که تحلیل استراتژیکی از روشهای کنترل و نظارت بر حوزه رسانهای داخلی ارائه میدهد. این کتاب ادعا میکند که دولت ایران بهدلیل دهها سال انزواطلبیِ ناشی از انگیزههای ایدئولوژیک در حال حاضر از تجهیزات کافی برای استفاده از اینترنت در جهت مقاصد خویش برخوردار نیست. بنابراین، شکاف و نیازی برای بسط و توسعه استراتژیهای رسانهایِ هوشمندتر، مدرنتر و کنشگرانهتر وجود دارد. یکی از راهحلهای ارائهشده در این کتاب توسعه همکاریهای استراتژیکتر بین بخش دولتی و خصوصی است.
ضیاییپرور، در اظهارات پایانیاش در این مراسم، از ایده ثبت رسمیِ ویکیپدیای فارسی به عنوان یک ان.جی. او. (سازمان غیردولتی) در وزارت ارشاد ابراز حمایت میکند:
«در خصوص پیشنهاد راهاندازی پایگاهی رسمی برای ویکیپدیای فارسی، ایدهای که همکاران من در اینجا با کتابخانه ملی در مورد آن مذاکراتی داشتهاند، باید بگویم که من در همین جا قول میدهم که در جلسهام با هیئت مدیره این درخواست را مطرح کنم. نظر خودم در این باره مثبت است. دستکم، میتوانیم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دفتری برای شما تدارک ببینیم. پیشنهاد شما درخصوص تشکیل ان.جی.او را نیز میتوانیم با کمک دوستانمان در وزارت کشور محقق کنیم. من هر دوی این درخواستها را در جلساتم مطرح خواهم کرد تا بتوانیم مجوزهای لازم را کسب کنیم.»
این امر تناقض آشکاری با شعارهای معروف ویکیپدیا مبنیبر «بیطرفی» و «استقلال» آن از دولتها دارد.
مصونیت سیاسی تحت لوای «حفاظت از حریم شخصی»
موضوع دیگری که چندین بار از سوی ضیاییپرور و سخرانان دیگر مطرح میشود چگونگی حفاظت از صفحات شخصی مقامات کشور در برابر «حملات و کارزارهای» هماهنگشده توسط «خرابکاران» است. در ایران، همچون هر کشور غیردمکراتیک دیگری، فعالان حوزه عدالت اجتماعی، روزنامهنگاران، هنرمندان، وکلا، فمینیستها، فعالان حقوق اقلیتها، فعالان سندیکایی، طرفداران محیط زیست یا هرکس دیگری که وضع موجود، کنترل و سرکوب را به چالش میکشد بهطور خودکار از سوی دولت «خرابکار» خوانده میشود.
راهحل ارائهشده از طرف پنلِ ویکیپدیای فارسی ساده است؛ محسن سالک میگوید: «ما صفحات را قفل میکنیم و اجازه چنین حملاتی را نمیدهیم.» در نظام سیاسی ایران، فراواناند کسانی که حقوق بشر را نقض کردهاند (از قضات گرفته تا فرماندهان پلیس، مسئولان زندان، روحانیون و غیره) و در جنایتهای تاریخی و فعلی در کشور دست داشتهاند. طبعاً، این افراد از مصونیت و حمایت کامل نظام برخوردارند. فعالان حقوق بشر همین حالا هم بهسختی در تلاشاند تا بتوانند این افراد را ملزم به پاسخگویی در قبال جنایتهایشان بکنند. ویکیپدیا یکی از معدود فضاهای آنلاینی بوده است که امکان نمایش عمومی مشخصات کامل و سابقه این افراد در آن وجود داشته است. اما به نظر میرسد که اکنون این فرصت اندک هم به نام «محافظت از حریم شخصی افراد» دارد از فعالان گرفته میشود.
احمد عامری میگوید: «ورود به حریم شخصی افراد در ویکیپدیا، در همه بخشهای این پلتفرم، ممنوع است… مثلاً، در ایران، دیدهایم که شخصی هنوز بهطور رسمی در دادگاه و برپایه شواهد محکوم نشده و یعنی تنها مظنون به ارتکاب یک جرم است، اما تا وقتی که بتواند بیگناهیاش را ثابت کند، پیشاپیش در صدها وبسایت مختلف ایرانی تحقیر و بیآبرو شده است. اما در ویکیپدیا، اینگونه نیست، ما اجازه انتشار چنین اخباری را نمیدهیم… مگر وقتی که صدها مقاله از سوی رسانههای دولتی منتشر شده و آن را تأیید کرده باشند.» این اصولاً به معنای آن است که فعالان تنها میتوانند از اطلاعات تأییدهشدهای استفاده کنند که از سوی همان نظامی ارائه میشود که بهطور جدی به سیاستمداران جانی و فاسدی که کشور را اداره میکنند مصونیت میدهد.
وزارت حقیقت به سیاق ۱۹۸۴ اورول؟
ایده ثبت ویکیپدیای فارسی به عنوان یک ان.جی.او در نهادی دولتی که مسئول دستگاه سانسور کشور است تنها میتواند رویدادی اورولی خوانده شود. در کتاب پادآرمانشهری اورول، ۱۹۸۴، وزارت حقیقت سیستم تولید تبلیغاتِ پیچیدهای را ایجاد کرده است که بنابر هر بحران خاصی که برادر بزرگتر یا دولت تجربه میکند، «حقیقت» را طراحی و جعل میکند. روی دیوارهای بیرون این وزارتخانه، سه شعار حزب نوشته شده است: «جنگ صلح است»، «آزادی بردگی است»، و «جهل قدرت است».
تشکیل ان.جی.اوهای رسانهای ثالث، اتاقهای فکر و شرکتهای روابط عمومیای که کمک میکنند روایتهای رسانهای در راستای منافع دولتهای اقتدارگرای منطقه پاکسازی و سروسامان داده شود منحصر به ایران نیست. رژیمهای عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه، سوریه و سودان، همگی دست به چنین پروژههایی زدهاند. مثلاً، فیسبوک بهطرز فزایندهای بابت پاک کردنِ حسابهای کاربری متعلق به روزنامهنگاران و نویسندگان سوری، فلسطینی، کرد، و کشمیری به بهانه نقض «استانداردهای شبکه» مورد انتقاد قرار گرفته است.
در مورد سودان، اخیراً یک شرکت کانادایی لابیگری به بهای ۶ میلیون یورو استخدام شده است تا «پوشش رسانهای مطلوبی» برای شورای نظامی سودان مهیا کند.
ایران صرفاً دارد دارد به روند برونسپاریِ سانسور میپیوندد و از ویکیپدیای فارسی هم احتمالاً در همین راستا استفاده میکند. مشاهده اینکه همین حالا هم ویکیپدیای فارسی چقدر به تبدیل شدن به شریک جرم و جنایتِ دولت ایران نزدیک شده شوکهکننده است. دولتی که رسماً علیه مخالفان اعلان جنگ کرده و از سوی دیگر در خارج از کشور بهواسطه چهرههای «میانهرویی» مانند روحانی و ظریف چهره دموکراتیک و مترقیای از خود ترسیم نموده است. در ایران امروز، اعترافگیری اجباری، اعدام، شکنجه و قتل در زندان اشکال معمول سرکوب هستند که علیه روزنامهنگاران، وکلا، معلمان، دانشجویان، فعالان سندیکایی، فمینیستها، فعالان محیط زیست و فعالان هوادار آموزش به زبان مادری و غیره به کار گرفته میشوند.
مشخص نیست که ردههای بالاتر ویکیپدیا تا چه میزان از این رابطه روبهرشد بین ویکیپدیای فارسی و دولت ایران آگاهی دارند. با وجود این، پیام ویدئویی بنیانگذار ویکیپدیا، جیمی ولز، به مراسم رسمی و عمومیای که در سال ۲۰۱۶ در ایران برگزار شد، نشانهای تعجببرانگیز یا بهتر بگوییم، هشداردهنده است. خصوصاً از آنجاییکه در پیام ویدئویی دیگری متعلق به چند سال پیش، ولز خودش در مورد اینکه نویسندگان در ایران «مجبور اند جانشان را برای کارشان به خطر بیندازند» بهطور مفصل صحبت میکند. این مسئله نشان میدهد که ولز کاملاً از شرایط سانسور و سرکوب نظاممند در ایران آگاه است.
همکاری فزاینده بین دولت ایران و ویکیپدیای فارسی باعث میشود که دولت ایران بتواند اصطلاحاتی مانند «رسانه مستقل»، «بیطرفی» و «عینیتگرایی» را از آن خود سازد و هرطور میخواهد جرح و تعدیل کند. این امر حکومت را قادر میسازد که بهتدریج از سانسور سنتی دست بکشد و به سمت مکانیسمهای پیچیدهتر و انعطافپذیرتر سانسور حرکت کند. مکانیسمی که صرفاً و بهسادگی از انتشار واقعیتها یا افکار مخالف ممانعت نمیکند، بلکه با آنها درگیر میشود و حتی آنها را در دستگاه تبلیغات دولتی نیز جای میدهد. این ممکن است حقه منسوخ و ازمدافتادهای در جعبه ابزار حکومتهای لیبرال غربی باشد، اما دولت ایران نیز اکنون در شرف دستیابی به کلید این جعبه قرار دارد.
منبع : اوپن دموکراسی