کو خریدار؟ حراج است حراج! * حسن بهگر
در دوره ی بدی زندگی می کنیم . زمانه ای زشت و پلشت؛ گویی برگشته ایم به دوران استعمار علنی و بی پرده. دولت های بزرگ بویژه آمریکا بی شرمانه و بی پروا، مانند جانوران درنده، کشورها را به دلخواه تکه تکه می کنند و در این میان جان میلیون ها اانسان های قربانی شده برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد.
تأسف آنجاست که دشمنان ایران فقط بیگانگان نیستند.
سمبل حکومت پیشین رضا پهلوی که باید محض حفظ ظاهر سمبل وحدت و یکپارچگی باشد و به قول یکی از این کار چاق کن ها باید رل نخ شاکله را بازی میکرد، از فدرالیسم بعنوان یک گزینه ی دموکراتیک یاد می کند! و تبدیل به خط فاصله شده. این شخص وقتی دربرابر مخاطبان سعودی از خلیج فارس با نام خلیج عربی یاد می شود، بی تفاوت و ماننده مرده بی تحرک می شود، ولی برای گرفتن جایزه از دست صهیونیست هایی که خواستار بمباران ایران هستند بی تابی می کند. شازده ای که سوراخ دعا را گم کرده و تظاهرکنندگان پاسارگاد را اسلام ستیز معرفی می کند و ماندن رژیم جمهوری اسلامی را به آمدن آنها ترجیح می دهد و بعد وقتی از او سؤال میشود که چرا چنین حرفی زده ای، علناً جریان را منکر می شود(1) و تازه یادش می آید که قبلاً ها خانواده چو انداخته بود که اسم دوم خودش کورش است و باید از کسانی که به تظاهرات رفتند و بلای زندان وکتک را خریده اند دلجویی کند. چه کنیم با این شازده، حالا هم میگوید که من نقش سمبلیک نمیخواهم که هیچکار نکنم، میخواهم فعال باشم. اینهم از فعالیتش. چه کاری برای مشغول شدنش پیدا کنیم که این فعالیت را ول کند.
از او که بگذریم باید چراغ بگیریم و دنبال دلسوزان و وطندوستان بگردیم. نه این که کم هستند، ابداً ولی ساکت و صامت نشسته اند برای روز مبادا! که معلوم نیست آن روز کی است. اینها که سر و صدا میکنند، همینهایی هستند که میشناسیم و بیست و چهار ساعت در همه ی رسانه ها پلاسند و همین حرفها را میزنند. از اصلاح طلب گرفته تا انواع و اقسام مبارزان متفرقه که خوب نگاه کنید، میبینید که علیرغم تنوع ظاهری سر همگی شان به یک جا بند است.
اسماعیل نوری علا از فدرالیسم بعنوان اسباب وحدت نام می برد !!؟ کجای دنیا فدرالیسم نقطه وحدت و قابل اتکا بوده که در این اوضاع آشفته برای ما باشد نمی دانم ولی حتماً برای انسجام چنین وحدتی است که دبیر کل حزب تازه تاسیس شده ی حزبش را که نقشهُ سازمانیش مایه ی خنده است،(D) به جلسه پان ترکیست ها می فرستد تا لابد به عنوان نمانیده ی قوم فارس! در آن جلسه شرکت کند!(2) چنین جلساتی که نه از پشتیبانی مردم برخورداراند و نه جنبه حقوقی اخلاقی دارند فقط با نیت انداختن اختلاف و تفرقه تشکیل می شوند.
شخصی بنام احمد رأفت شعار مسخره ای می دهد که باید به فکر ایرانیان بود نه ایران !؟ سخن از این بی معنی تر می شود !؟ اگر کشوری بنام ایران موجود نباشد ایرانی دیگر چه معنایی دارد؟ از این قبیل بسیارند، و تا دلتان بخواهد سایت و رادیو و تلویزیون و این چیزها دارند.
سخن کوتاه آنکه وطن فروشی قباحتش را از دست داده و علنی به فکر تجزیه ایران هستند و همه آنها گرچه چهره های گوناگون دارند و بصورت مختلف مسأله را طرح می کنند ولی همگان به نحوی به نئوکان های آمریکا و عربستان سعودی وصلند.
در روزهایی که درکنگره آمریکا علناً صحبت از جدایی بخش هایی از ایران مانند آذربایجان می شود تا سرنوشتی همچون سوریه و عراق برایمان رقم بزنند، در جمهوری اسلامی نیز ضمن آن که «رطل زنان دخل ولایت برند» به امت سازی مشغولند و تیشه به ریشه ملت می زنند. حکومت مسلط شده بنام دین به فکر امت سازی است و قلب ملت را نشانه رفته است.
در این میان حسن شریعتمداری فرزند آیت الله شریعتمداری که در این سن و سال غیر از فرزندی هیچ هنری ندارد، از فراکسیون ترک زبانان استقبال می کند و شاکی است که چرا احزاب محلی (!؟) نداریم. در حال حاضر که آیت الله علم الهدی در مشهد خود را مختار از دولت می داند، فقط جای آیت الله زاده خالی بود تا از آذربایجان اعلام خودمختاری بفرمایند و ولی فقیه محلی و فدرال بشوند. البته که شریعتمداری تنها نیست، قدرت خداوندی کم نداریم آدم هایی که بنام اپوزیسیون فرصت را غنیمت شمرده و دانسته و ندانسته با عنوان های جعلی و من درآوردی صحبت از فدرالیسم و ملیت و جدایی می زنند و همزمان حتی شخصی بنام لاجوردی در جلسه ای از گذاشتن پرچم سه رنگ شیروخورشید نشان نیز ممانعت می کند. این گروه های دو سه نفره که گاهی در عربستان سعودی و یا در برخی از شهرهای اروپا و آمریکا سر و کله شان پیدا می شود در یک چیز اشتراک دارند و آن کوشش برای تکه پاره کردن ایران است .
ما از ملایان و این ملازادگان انتظار وطندوستی نداریم چون مدعیند دنیا را دوست ندارند و چشم به آن دنیا دوخته اند(البته مال دنیا استثناست که گویا قصد هم دارند با خود ببرند!). ایرانیان داخل و خارج هشیار باشند که این زنگ خطری است برای تجزیه ایران و وقت آنست آنهایی که خواستار آزاد ساختن ایران از استبداد و آباد کردن کشور هستند سکوت خود رابشکنند . سکوت ایرانیان وطندوست و چیز فهم این جماعت را جری کرده و هیاهوی چند نفر که به ظاهر اهمیتی ندارد می تواند مورد سوء استفاده واقع شود و در مواقع کارساز فاجعه آفرین گردد. ایران کشوری است یکپارچه، این وطن از آن ایرانیان است و حاکمیت آنها باید بر آن برقرار شود نه خارجیان و نه نوکران بی مزد و بامزدشان.
(1)مصاحبه یزدان پناه با رضا پهلوی: دغدغه ام از اول پادشاهی نبود- رادیو فردا
http://www.radiofarda.com/a/f14-reza-pahlavi-on-secularism-democracy-monarchy/28153983.html
2016 Dec 4th Sun – یکشنبه، 14 آذر 1395
* چند بندی از شعر معروف «کو خریدار؟ حراج است حراج!»
نسیم شمال
حاجی، بازار رواج است رواج
کو خریدار؟ حراج است حراج
میفروشم همۀ ایران را
عِرض و ناموس مسلمانان را
رشت و قزوین و قم و کاشان را
بخرید این وطن ارزان را!
یزد و خوانسار، حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
دشمن فرقۀ اَحرار منم
قاتل زمرۀ ابرار منم
شیخ فضل الله سمسار منم
دین فروشنده به بازار منم
مال مُردار، حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
با همه خلق، عَداوت دارم
دشمنی با همه ملت دارم
از خودِ شاه وکالت دارم
به حراج از همه دعوت دارم
وقت افطار، حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
طبل و شیپور و عَلَم را کی میخاد؟
شیرِ خورشید رَقَم را کی میخاد؟
تختجمشیدِ عَجَم را کی میخاد؟
تاج کی، مَسند جَم را کی میخاد؟
اسب و افسار، حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
می دهم تخت کیان را به گرو
می زنم مسند جم را به الو
می کشم قاب خورش را به جلو
می خورم قرمه پلو قیمه چلو
رشته خشکار حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
در همه مَکر و فن استادم من
مُفتی بصره و بغدادم من
قاضی سلطنت آبادم من
آی، عجب در تله افتادم من
گرگ و کفتار، حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج
—
D – نمودار حزبی
<br />
<img src=hapali_images/Hapali.s.jpg><br />
<br />