سوریه پس از اسد- حسن بهگر
[دست بردن به اسلحه آخرین بخش از جنگ است بلکه باید پیش تر وحدت ملی آن کشور را نشانه گرفت و پیمان های دشمن را درهم ریخت .باید میان بالا دستان و زیردستان و روسا و مرئوسان توسط جاسوسان و ماموران تخم نفاق افکند و دست به خرابکاری زد. با تبلیغات فراوان باید دشمن را منزوی کرد تا روحیه اش را ببازد و در نهایت از درون پوکش کرد پیش از آنکه جنگ آغاز گردد او آماده تسلیم شود و اگر هنوز مقاومت نشان می دهد آن وقت لازم است که با یک حمله کارش را یکسره کنند.– سون تزو]
بالاخره سوریه از پا در آمد و گروه های متناقضی از گردان آزوف ، پان ترک ها ، ارتش آزاد سوریه ، و تحریرالشام (داعش سابق) به سوریه وارد شدند. از این جا باید رو از گذشته برگرداند و نظر به آینده نمود.
جالب این جاست که بیشتر مردم سوریه خوشحال از سرنگونی بشار اسد هستند و رسانه های غربی نیز بر دیکتاتور بودن اسد تکیه می کنند و زندان و زندانیان را نشان می دهند، این ها تبلیغات اول کار است محض اعتبار خریدن برای قدرت جدید. در دیکتاتوری حافظ اسد وپسرش بشار شکی نیست واگرپیش تر گشایشی در امر سیاسی ایجاد کرده بودند و پشتیبانی مردم را از دست نداده بودند که هفت میلیون از مردم سوریه مهاجرت کنند امروز سقوط نمی کردند. نکته اینجاست که ادامه سرکوب برای ماندن بیشتر در بر سر حکومت فقط منجر به سرنگونی دیکتاتور نمی شود بلکه می تواند سبب از دست رفتن سرزمین و کشور هم بگردد. چنان که سرکوب های بی امان رژیم چنان مردم را رماند که قادرنبودند و نیستند خطرات بعدی که کشور را تهدید می کند ببینند. آنان دل خوشی از سخنان وطنخواهان و چپ ها و روشنفکرها برای حفاظت از کشور را ندارند و این سخنان را یاوه می پندارند و دقیقاً به همین سبب مردم سوریه دچار همان تناقضی هستند که مردم ایران بدان دچار شده اند.
البته افزون بر نبود پشتیبانی مردم از رژیم، عواملی چون تحریم و نداشتن بودجه برای دادن حقوق کافی به ارتش و تمایل اسد به وعده های امارات برای کمک های مالی و دوری از ایران و روسیه سقوط سوریه را به رهبری جولانی کلید زد.
اکنون اردوغان پرچم ترکیه را در دمشق برافراشته است و سر ناسازگاری با گروه های تروریستی دارد که با اتحاد با آنها سوریه را متصرف شده است. برخی از گروه های تکفیری البته نه چندان آشکار خواستار بیرون رفتن اسراییل از منطقه هستند و دستکم بودن نیروهای اسراییلی را لکه ی ننگی بر آبروی خود می شمرند. بدیهی است این پرسش پیش می آید که حمایت آمریکا و اسراییل از متحد کردن این گروه های متناقض برای سقوط اسد و دادن بودجه و تسلیحات به آنها به چه منظور بوده است ؟
با چنین ترکیبی گرچه مدیای غرب روی دیکتاتوری اسد پروپاگاند می کند نمی توان از وضعیت ایجاد شده دموکراسی که سهل است حتا یک حکومت نرمال و منتظم انتظار داشت. سوریه کشوری است سکولار و نسبت به کشورهای دیگر عربی همچون لبنان، امروزی و مدرن . جولانی با ریش کوتاه شده و برداشتن عمامه نمی تواند مردم سوریه را قانع کند. سقوط رژیم اسد پایان کشمکش و ناآرامی و جنگ داخلی در سوریه نیست بلکه آغاز ماجراهایی است که در سال های آینده شاهد خواهیم بود.
آمریکا با چه توجیهی در این کشور دخالت کرده است ؟
به چه سبب تمام قوانین بین المللی را زیر پا نهاده و نقض کرده است؟
گو اینکه این دخالت و بمباران هوایی تحت نام فریب آمیزائتلاف صورت می گیرد ولی مانند دخالت های قبلی آمریکا در سوریه مردم ایالات متحده هیچ آگاهی از این تصمیمات نداشته اند.
آیا در کنگره آمریکا رأی گرفته شده است ؟
آیا سازمان سیا گزارشی از این دخالت به کنگره داده است ؟
بدین ترتیب باید چه سرنوشتی برای یک کشورسکولار با ادیان مختلف که توسط اسراییل پایگاه های نظامی و زیرساخت های آن ویران شده و به اشغال نیروهای خارجی در آمده انتظار داشت ؟
اردوغان در سوریه به امر و نهی مشغول است و معلوم نیست اردوغان چکاره و جولانی چکاره است؟
تکلیف یکپارچگی سرزمینی سوریه با ادعاهای ترکیه و اسراییل در آنجا چه می شود؟
کردها هم که خیالات خود را دارند. از این ماجرا بوی خیر شنیده نمی شود و مشابه چنین سناریوهای برای ایران و سایر کشورها نیز در برنامه است؛ پروژه خاورمیانه ی جدید جز این چیز دیگری نیست. پروژه بعدی ناامن کردن عراق است تا بتوانند آشوب در ایران را دامن بزنند. حال تا چه اندازه موفق بشوند.
بدین ترتیب باید گفت که آمریکا و اسراییل عمداً خواستار آشوب و ناامنی در منطقه هستند و جنگ های منطقه ای را دامن می زنند تا اسراییل سودای اسرائیل بزرگ را تحقق بخشد و آمریکا سیاست جهانی سازی خودش را پیش ببرد. نقداً بسیاری بهت زده اند و تصور می کنند که همه چیز تمام شده، ولی از آشفتگی همه چیز می تواند بیرون بیاید و نه فقط آن چه که آشوبگران در سر پخته اند.
یکشنبه – ۲۵ آذر ۱۴۰۳
Sunday – 2024 15 December