واگرایی هودشتیان – هپلی
آقای دکتر عطا هودشتیان مسئول سیاسی ققنوس سلطنت طلبان به گروه کومله تجزیه طلب نقب زده و عبدالله مهتدی را شخصیتی مورد احترام همه نیروهای اپوزیسیون! و دموکراسی خواه ! لقب داده است .
فکر می کنید راه دوری رفته؟ اشتباه می کنید. همین قدر از صندلی رضا پهلوی در جورج تاون، رفته تا صندلی مهتدی. به جان شما دو قدم بیشتر نیست. دو تا وطنفروش آن طرف تر.
فکر می کنم آقای هودشتیان حوصله اش از یکنواختی مسئولیت سیاسی ققنوس سر رفته بوده. باید هم رفته باشد. مگر از اول تأسیس تا به حال چه کرده اند؟ هی نشسته اند پروفسور ققنوس برایشان از روش های علمی مملکت داری گفته یا یکی از این متخصصانشان از انواع مبارزه با بیماری های دامی صحبت کرده که مملکت را باید چه بکنیم. این جوری معلوم است حوصلهٔ آدم سر می رود.
گفته از این جا که چیزی در نمی آید، برویم ببینیم در اقلیم چه خبر است.
وقتی هم می خواهید وارد گروهی بشوید باید قدری پیزر لای پالان رهبر بگذارید که درست تحویلتان بگیرد. راستش را بگویم خود مهتدی هم باید از این تعریف یکه خورده باشد که چقدر مهم شده و خودش هم خبر نداشته است. خوبه پا نشده در محل کردی برقصد.
مورد احترام همه گروه ها بودن هم از آن حرف هاست. خود کردها تحویلش نمی گیرند، بقیه که جای خود دارد. همین تیرماه امسال در مذاکره برای اتحاد با گروه جداشده شان به صورت بسیار دموکراتیک به روی هم اسلحه کشیدند ودو تن از نیروهای کومله زحمتکشان کردستان به نامهای سامان ابراهیمی و هیوا صادقی کشته شدند. خدا رحم کرد تازه این گفتگو برای اتحاد بود که این جور شد اگر قرار بر جنگ و جدال بود که حتما از کشته پشته می ساختند. قبلا در سال 63 چند هزار نفری از همدیگر را کشته اند.البته این جنگ و جدال ها یکی دوتا نیست فقط از چشم اقای هودشتیان پنهان مانده بوده و چشم خواجه حافظ. شاید هم خودش را به کوچه علی چپ زده یا شایدهمانطور که خودش حدس زده اند نوبت واگرایی اش رسیده بوده است. چون این هایی که در جاهایی مثل ققنوس و شورای ملی و این ها وارد می شوند، اصولاً ییلاق قشلاق می کنند و یک جا بندنمی شوند .در این سال ها همه ی ما دنبال آدم دمکرات گشته ایم بلکه بتوانیم دستجمعی کاری صورت بدهیم. ولی هیچ گاه موفقیتی در این حد به دست نیاورده بودیم. فکر کنم آقای هودشتیان مجهز به بک دستگاه مستعان دمکرات یاب است که توانسته به این سرعت پیشرفت بکند و اگر یک میلی گرم هم دمکراسی در میان دو تن ذغال سنگ باشد، فوری آنرا بیابد.
.جلسه همگرایی که تبدیل به واگرایی شد.
به نظر هپلی ایشان باید از این پس خود را مخترع معرفی کند و دستگاهش را به فعالان سیاسی در سراسر دنیا بفروشد و زندگی خود را این طور تأمین نماید. به هر حال، هپلی از همین حالا و محض قدردانی زیتون طلایی را به ایشان تقدیم می کند
. به پاس خدماتشان در راه دمکرات معرفی کردن کسی که می خواهد ایران را به جنگ داخلی بکشد. یک زیتون هم از حالا کنار می گذاریم تا در صورت واقع شدن این جنگ به ایشان تقدیم کنیم.
پنج شنبه – ۱۰ اسفند ۱۴۰۲