کسائی نی نواز بی بدیل – منوچهر برومند- م ب سها
اصفهان جایگاه دیرپای فرهنگ و هنر
__________________________
خطهء هنر خیز اصفهان که مهد مکاتب متنوع فرهنگی است و پروردگان بالندهء مستعدش طی
قرون متمادی در گسترهء وسیع جغرافیائی اش
( مشتمَل بر شهر تاریخی اصفهان و نواحی و مَحال تابعه ءآن)ارمغان آور آثار ارزندهعلمی و ادبی و هنری بوده اند، افزون بر آنکه در زمینهء اشاعهء هنر نگارگری و خوشنویسی و کاشی سازی و رشته های گوناگون هنر های دستی سابقه ای دیرین دارد، از مراکز ترویج موسیقی سنتی نیز به شمار می رود. چنانکه با بروز شیوهء ویژهء این شهر در نوازندگی وخوانندگی که به مکتب موسیقی اصفهان نامبردار گردیده، در عرصهء هنر موسیقی نیز خوش درخشیده است.
از سال های دور گذشته تا کنون هنرمندان بزرگی در زمینهء موسیقی به نحوی موثر و متشخص ،در مهد هنر این ناحیهء پر آوازه پا به میدان نام آوری هنر ورانه نهاده اند. با ابراز هنر نمائی های استادانه بر غنای متعالی وجذبه وشور انگیزی و گیرائی موسیقی افزوده اند. به یمن نغمه ها و نواهای دلنشینی که عرضه داشته اند، جذبه و شور و شوق آفرینی ها کرده اند . به گونه ای که دستاورد موسیقائی آنان از یک سو مرهم دلهای خسته و باعث آرامش روحی شنوندگان در لحظات آنی حیات گشته و از سوی دیگر مرز زمان و مکان را در نوردیده ، میراث موسیقائی گذشته را به حال و آینده پیوسته است.
از طیف هنرمندان نام آور اصفهانی که در عین ابتکار وتوان آفرینش هنری به لزوم بهره وری از میراث موسیقائی گذشته پای بندی کامل داشته ومانع فراموشی نغمهها و نواهای موسیقی سنتی گشته اند، یکی زنده یاد حسن کسائی است، هنرمند مبدعی که بانیِ تحوّل مبتکرانه در نواختن نی شد. به رفع محدودیت های اجرائی هنر نی نوازی نائل آمد. با ایجاد تحوّلی ژرف بر توفیقی تاریخی در این باب دست یافت .
به لحاظ ره آورد ارزشمند هنری اوست، که شرح مختصری از چگونگی احوال و ویژگی هنر وی در این مقال بر قلم می رود. ولی پیش از آنکه در باره کسائی سخن به میان آید، به نظر می رسد، برای شناخت محیطی که زمینه ساز گرایش وی به موسیقی گشته ، لازم باشد ، شمه ای در باره سابقهء هنر موسیقی در اصفهان و موسیقی دانان پیش کسوتی که بر کسائی فضل تقدّم داشته اند، گفته شود.
مکتب موسیقی اصفهان
__________________
منظور از مکتب، شیوه ای ویژه در اجرای رشته ای از رشته های هنری است که در تلو زمان پیروانی داشته باشد. نامگذاری مکاتب هنری در عین آنکه ناظر به چگونگی کار بُرد و شیوه عمل و اجراست، به عِلّت بروز سبک و شیوه مورد نظر که در ناحیه ای خاص ظاهر می شود و به تشکّل حلقه هنرمندان و تجمّع بانیان و پیروانش در محدودهجغرافیایی ویژه
می انجامد، جنبه مکان محوری نیز می یابد.
اطلاق مکتب موسیقی اصفهان به سبب بروز شیوهء ویژه ای از دستاورد های موسیقایی است که در خطهء هنر خیز اصفهانجنبه وقوع یافته و اجراء و ارتقاء آن به همّت هنرمندانی صورت گرفته است که طی ازمنه متمادی در این شهر تجمّع یافته اند، و نغمه های جانبخش و نواهای دلکش حاصل از طبع موزون و موسیقائی خویش را در آفاق گیتی پراکنده اند.
پیشینه توجه به موسیقی در اصفهان
___________________________________
گرچه پیشینهء توجّه به مبانی موسیقی در اصفهان به دیر زمان قرون گذشته ای می رسد ، که ابوالفرج اصفهانی به نگارش کتاب الاغانی پرداخت.( اغانی: جمع اغنیه، به ضم یا کسر همزه و تشدید یا تخفیف یاء مفتوح: که مترادف با واژه فارسی ترانه است)
مهمترین سند اصالت موسیقی ایرانی را در فرهنگ عربی تالیف کرد، ولی آنچه از ظواهر امر بر می آید، این است، که مکتب موسیقی اصفهان در قرون اخیر مسبوق به دوران صفوی است. که اصفهان سومین پایتخت صفوی و مرکز هنر و علم و صنعت کشورشد. چه پس از افول دوران چهل ساله تحریم موسیقی که مرگ شاه تهماسب صفوی بر آن نقطهء پایان نهاد. و با ختم ایّام زود گذر سلطنت شاه اسمعیل دوم و شاه محمد صفوی که نوبت مملکت داری و کشور گشائی به شاه عباس بزرگ رسید، و پایتخت دولت صفوی از قزوین به اصفهان منتقل شد، به موازات اقدامات سیاسی عمرانی شاه عباس، موجبات آسایش و رفاه و راحتی مردم فراهم گشت. به تبع مرکزیت سیاسی و با ایجاد امنیت و تسهیل موجبات بازرگانی که بهبود وضع اقتصادی عامهء مردم را در پی داشت، پایتخت نو بنیاد صفوی جنبهء مرکزیت هنری یافت. هنرمندان
طراز اوّل شعب گوناگون هنر به اصفهان آمدند، ترویج مبانی هنر در پرتو آرامش و آسایش ناشی از اقتدار و ابتکار پادشاه صفوی پاگرفت.
بدیهی است هنر موسیقی از این قاعده مستثنی نشد.
بویژه آنکه جشن ها و شاد خواری ها و ضیافت های دربار نو بنیاد شاه عباس با سرور موسیقائی ملازمهء تام داشت.و به این منظور اماکن مخصوص نوازندگی و خوانندگی در ابنیه سلطنتی صفوی ساخته شد.
ترویج موسیقی پایتخت صفوی را مامن موسیقی دانان بزرگ کرد، نوازندگان چیره دست توانا و خوانندگان خوش آواز خنیاگر از اقصی نقاط کشور به اصفهان آمدند. از امکانات مساعد اجتماعی و تسهیلات و تامینات درباری بر خوردار شدند. از این رو پیشینهء مکتب موسیقی اصفهان حد اقل به دوران دویست ساله ای می رسد ، که شهر اصفهان پایتخت صفوی بود. و مرکزیت سیاسی اجتماعی بلا منازع داشت. در اواخر دوره صفوی نیز که خشک اندیشی های شادی گریزانه باب شد، مبانی و مقام های موسیقی مکتب اصفهان از طریق نفوذ در آوازهای مذهبی و مراسم تعزیه و روضه خوانی محفوظ ماند.
در مسیر مذهبی راهی رشد و تعالی شد. پس از انقراض سلسله صفویه و تسلّط افاغنه بر اصفهان و آشوب های اجتماعی پیامدش که منجر به ظهور نادرشاه افشار و اقدامات نظامی سیاسی وی برای یک پارچه ساختن کشور و کوتاه کردن دست بیگانگان و باز گرداندن آرامش به مردم شد، و مقارن با وقایع جانشینی نادر شاه، چندی موسیقی در اثر نابسامانی های سیاسی اجتماعی پسِ پرده تغافل ناشی از سرخوردگی فردی و افسردگی جمعی در محاق رکود وسکون و تحاشی قرار گرفت. تا آنکه در پی به قدرت رسیدن زندیه در شیراز و جانشینی قاجاریه در تهران که بیش از یکصد وپنجاه سال دوام یافت، و آرامشی نسبی که پس از کشور گشائی های آقامحمد خان قاجار حاصل شد ،موجبات توجّه به مبانی فرهنگی و به تبع آن موسیقی در دورانپادشاهی فتحعلیشاه قاجار و جانشینان وی فراهم آمد. در این دوران گرچه به علّت آنکه تهران پایتخت ممالک محروسهء ایران بود، هنرمندان و موسیقی دانان در آن گرد میآمدند، و آرام آرام مکتب موسیقی تهران مراحل رشد و بالندگی می پیمود و باب و مرسوم می شد. باز همچنان در پرتو حضور خاندان صدر در اصفهان، از حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی که بیگلربیگی اصفهان در دوران آقا محمد خان قاجار ،و صدر اعظم مقتدر فتحعلیشاه بود ، تا عبدالله خان امین الدّوله که پس از مرگ پدر به صدارت عظمائی فتحعلیشاه رسید. و همچنین به سبب حضور کار ساز منوچهر خان معتمد الدوله گرجی که حاکم مقتدر و فرهنگ پرور اصفهان در زمان سلطنت محمد شاه قاجار بود ، و نیز در دوران سی و چهار ساله حکومت سلطان مسعود میرزا ظل السلطان که شاهزاده ای بی فرهنگ ولی عیّاش و عشرت طلب به شمار می آمد، پیوسته موسیقی در حیطه خطه اصفهان مطرح و مطمح نظر حکام و دست اندرکاران امور حکومتی بود و به تبع تشویق و توجّهی که نسبت به آن می شد، در مدار ترقی وتعالی سیر می کرد.
در ایّام سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نیز که تکیهء دولت ساخته شد،موسیقی دانان و تعزیه خوانان برجسته اصفهانی به قصد آموزش تعزیه خوانی به تهران آمدند. به تعلیم و انتقال ردیف های سازی و آوازی مکتب موسیقی اصفهان کمر بستند. به این ترتیب برخی از ملودی های مکتب موسیقی اصفهان در مکتب موسیقی تهران نیز تکرار و اعمال شد . گرچه در مکتب اصفهان باز نغمات خاصی است، که در مکتب تهران نیست. و با مقام ها و نغمات و آهنگ های مستقل و گوشه های ضرب آهنگین بیشتری که دارد از مکتب تهران مجزا می شود .
ابراهیم آقا باشی و دیگر موسیقی دانان اصفهانی
___________________________________
از موسیقی دانان معروف مکتب اصفهان در اواخر دوره ء قاجاریه یکی ابراهیم آقا باشی است. که
مورد توجّه ظل السلطان بود. وی که از شاگردان سلیمان خان اصفهانی است، در نی نوازی و خوانندگی از اعاظم هنرمندان دوران به شمار می آمد. از شاگردان وی سید عبدالرحیم اصفهانی در آواز خوانی و نایب اسدالله خان در نی نوازی معروف اند. نایب اسدالله خان معروف ترین و کار آمد ترین استاد نی نوازی در اواخر دوره ء قاجار بود . از شاگردان ممتاز وی مهدی نوائی اصفهانی است. که حسن کسائی نی نوازی را از او فرا گرفت .
علاوه بر سید عبد الرحیم در اصفهانِ اواخرِ دورهءِ قاجاریه هنر مندان نام آور دیگری بودند که از آن میان آقا حبیب شاطر حاجی، میرزا حسین خان خضوعی و واعظ معروف میرزا عبدالحسین صدر شهرت ویژه داشتند. بلندی قدر و شاخصیت هنری صدر المحدثین تا آنجا بود،که ملک الشعراء بهار در بارهء او می گوید:
گر که صدر اندر اصفهان نَبُدی
اصفهان نیمهء جهان نَبُدی
و وسعت آگاهی او از موسیقی ایران به قدری بود، که ابوالحسن خان صبا را با گوشه ای از موسیقی آشنا کرد ، گوشه ای که توسط صبا به نام صدری در ردیف موسیقی ایران ثبت شد.
از شاگردان سید عبدالرحیم اصفهانی، حسین طاهرزاده، ادیب خوانساری، جلال تاج و از شاگردان حبیبِ شاطر حاجی قاضی عسکر، سلیمان کلانتری و صادق شهاب و از شاگردان عبدالحسین صدر المحدثین محمد طاهرزاده نامبردارند.
جلال تاج و ادیب خوانساری افزون بر شاگردی سید عبدالرحیم از حبیب شاطر حاجی نیز تعلیم گرفتند. حبیب شاطر حاجی که زاد روز و مرگ وی
در دست نیست، از معاشران و مصاحبان عارف قزوینی بود . که در پی بیماری از خوانندگی بازماند، از اصفهان به شیراز رفت در آن شهر بازرگانی پیشه کرد.
شرح احوال کسائی
______________
زنده یاد استاد حسن کسائی سوم مهرماه هزاروسیصدوهفت خورشیدی، برابر با بیست و پنجم سپتامبر هزارو نهصدوبیست وهشت میلادی،در کوچه باغ کلم ، پشت مسجد سیّد واقع در محلهء بیدآباد اصفهان چشم به جهان گشود.
و در بیست و پنجم خرداد ماه هزارو سیصدو نودودوخورشیدی،مطابق باچهاردهم ژوئن دوهزاردوازده میلادی،در همان شهر مولدش، دیده از دیدار جهانیان فروبست. برحسب وصیت وی که مایل بود، در کنار زنده یاد جلال الدین تاج اصفهانی سر بر بالینخاک نهد، با آنکه مصوّبه شهرداری اصفهان از سال هزارو سیصد و شصت و شش به بعد مانع دفن مردگان درگورستان تخت فولاد اصفهان بود، شبانه در کنار تاج اصفهانی،به خاک سپرده شد.
محیط خانواده و تاثیر آن در زندگی هنری کسائی
______________________________________
پدر وی آقا سیدمحمد جواد کسائی از بازرگانان خود ساخته بود که از هیچ به همه جا رسید. با اینکه سوادی بیش از خواندن و نوشتن ساده نداشت، به لحاظ تُن صدا، نگاه نافذ، قدرت بیان و نفوذ کلام ، دیگران را تحت تاثیر قرار می داد. با صلابت رفتار و نرمخویی توامان توانسته بود در عداد دست اندر کاران امور اجتماعی شهر نام آور گردد . سالها ریاست انجمن شهر ،اتاق بازرگانی و کارخانهء ریسباف اصفهان را بر عهده داشت. بسیاری را به نان و نوا رساند. موقعیّت اجتماعی و برخورداریَش از علائق هنری موجب شد، بتواند، با هنرمندان و موسیقی دانان رفت و آمد کند، از اینرو شخصیت های هنری مطرح و نام آور زمان از قبیلِ تاج اصفهانی ، ادیب خوانساری،غلامرضا خان سارنگ، اکبر خان نوروزی ، سید حسین آقا طاهرزاده، اخوان شهناز، ابوالحسن خان صبا، آقا مهدی نوائی به خانه اش می آمدند. با نواختن نغمه ها و سر دادن نواهایگوش نواز و دلنشین، شورآفرینی می کردند، بانی جذبه و حال و شور شوق می شدند، به تبع هنر نوازی های جالب و تاثیر بخششان بود که استعداد نهفته و سنخیت هنری حسن کسائی بیدار شد.
وی آخرین فرزند پدر بود، که تبار مادریَش به سلالهء سادات حسینی شهشهان می رسید. و پدر بزرگ مادریَش سید عبدالجواد الحسینی خوشنویس به اتفاق عبدالرحیم افسر یکی از دو شاگرد ممتاز آقا محمد باقر سمسوری بود. او بازمینهء علائق هنری موروثی، در چنین محیطی که سرشار از نواهای دلپذیر و تغنیات موثر بود،بزرگ شد. از کودکی با موسیقی انس یافت. در صدد خوانندگی برآمد. بروز علاقه و استعداد وی،پدرش را بر آن داشت ، او را تحت تعلیم تاج و ادیب خوانساری قرار دهد. تابه تدریج گوشه هائی از دستگاههای موسیقی ایران و ردیف های آواز را بیاموزد.
کسائی و هنر آموزیش از تاج اصفهانی
____________________________
حسن کسائی از سن پنج سالگی تحت تعلیم تاج قرار گرفت که در آن زمان جوانی سی و دو ساله بود. تاج
اندک اندک گوشه هایی از دستگاههای موسیقی ایرانی را به او آموخت. افزون بر آن کسائی نو آموز بیشتر وقتها گرامافون کوک می کرد و صفحهء موسیقی می گذاشت . به دقت گوش می داد. و به خاطر می سپرد . از نمونه های ارزنده موسیقی ملّی بهره می جست، صفحه هائی را می شنید ، که هر یک توسط همایون تاج، دشتی روح انگیز، قمر الملوک وزیری، ادیب خوانساری، ظلّی ،نایب ودیگران اجراء شده بود. شنیدن این نواها و نغمه های ممتاز در سن کودکی به بروز استعداد هنری کسائی کمک شایان کرد. همزمان نزد تاج و ادیب خوانساری تعلیم آواز گرفت. و با ردیف های موسیقی آشنا شد. کسائی تا سن یازده سالگی اوقات خود را مصروف آواز خوانی کرد. حتی با ساز صبا تصنیفی در ابوعطاء خواند. ولی دیری نپائید، که همانطور که صبا پیش بینی کرده بود، مقارن سن بلوغ صدایش از اوج افتاد .
چگونگیروی آوردن کسائی به نی نوازی
______________________________
پس از آن که کار آواز خوانی کسائی در مواجهه با مشکل فیزیکی به جایی نرسید، مدتی در پی گمگشته اش به ویلن نوازی روی آورد. ولی از آنجا که ویلن در دسترسش متعلّق به برادرش بود.، چون دوستی گرفت و پس نداد ، کار ویلن نوازیَش نیز ادامه نیافت. تا اینکه دست سرنوشتی که می خواست ، کسایی در زمینه ء هنر نی نوازی شهرهء آفاق شود. و نقش چشمگیری منحصر به فرد در عرصهء هنر نی نوازی بازی کند،در یک بعد از ظهر پاییزی پیرمرد نی نوازی را راهی خانهء کسائی کرد! تا با دیدن آن پیر مردافق هنری دیگری در مقابل چشمان کسائی نمایانگردد. و راه خود را در مسیر اعتلاء بیابد.
کسائی خود در این باره میگوید:” یک روز پیر مردی از جلوی خانهء ما عبور می کرد. ونی می زد . برای من جالب بود که این پیرمرد از آن تکه چوب چنان صدایی را در می آورد. من ده شاهی به او دادم تا برایم نی بزند. وقتی رفت باز قانع نشدم . دنبالش دویدم و یک دهشاهی دیگر دادم تا باز برایم نی زد. او رفت به مریض خانه انگلیس ها تا برای آنها ساز بزند. من همانجا منتظرش ماندم تا از مریض خانه بیرون بیاید. وقتی خواستم باز به او پول بدهم قبول نکرد و گفت تو خیلی به این ساز علاقه داری و من اینبار را مجّانی برایت ساز می زنم . بعد از آنکه به شدّت تحت تاثیر این صدا در آمدم . از پدرم راهنمایی خواستم، او گفت با مهدی نوایی دوست است…..” (۱-دریچه)
نوای سحر آمیز نی و تُندر مشتاقی نی نوازی
_________________________________
به این ترتیب صدایِ نیِ نوازنده ای دوره گرد که از پشت دیوار های خانهء کسائی بلندشد. به قدریگوش نواز و دلنشین و تاثیر بخش بود که کسائی را به کوچه کشاند. از او شنونده ای سراپاگوش ساخت که نوای دلنشین نی در خاطرش بسان برق تندری درخشید و توفان مشتاقی برپا کرد. تندر و توفانی که کسائی را به عرصهء بی کران جویندگی و خواستاری بُرد!
تشنگان گر آب جویند از جهان
آب هم جوید به عالم تشنگان
گویی نوایی سحر آمیز از عوالم لامکان حس در اندرون وجود کسائی موجد وجد بیقراری شد. تا حسیّات به قالب لفظ نیامده ء جای گرفته در منزلگاه جان با زبان بی زبان نی در اقلیم مکان منعکس گردد. میل به تعالی میخواست کبوتر حسِ حَسن از منزلگاه لامکان جان به پرواز در آید، در اقلیم مکان آشیان گیرد.و اوج شکوفایی نی نوازی به مدد دمی دلنشین و روح پرور جنبهء فیض عام یابد.
این صدا از کوهِ دلها بانگِ کیست
گه پُر است از بانگِ این کُه، گه تهیست
هر کجا هست آن حکیمِ اوستاد
بانگِ او زین کوهِ دل خالی مباد
عاقبت سرانجامِ این بیقراریِ روز افزون و تمایل بیش از پیش به نی نوازی به آنجا رسید که آقا محمد جواد کسائی،تعلیم فرزند را به میرزا مهدی خان نوایی واگذاشت، نوایی که از شاگردان نایب اسدالله بود، در زمان خود شهرت و محبوبیتی در خور داشت. در رادیو تهران نی نوازی می کرد، صفحه های گرمافونی که پر کرده بود ، دست به دست می گشت. کسایی که چند ماه نزد وی هنر آموزی کرد. در این باره چنین می گوید:”نوایی به خانهء ما آمد. و نی زد. من هم یک نی خریدم ولی دو سال هرچه کردم که صدایی در بیاورم، نشد!
هیچ کس در پیش خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنّادی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
بالاخره بعد از دو سال وقتی دیدم که نوایی چطور
نی می زند، من هم صدای نی را در آوردم. و خیلی زود منی که دو سال هیچ صدایی از نی در نیاورده بودم، به موفقیت هایی رسیدم. که برای همه شگفت آور بود. جلوی آیینه می ایستادم و نی می زدم و به خود می گفتم همان طور که دو سال نتوانستم صدایی از نی در بیاورم ، حالا باید صدایی از این ساز در بیاورم که کسی در نیاورده باشد.”(۲- دریچه )
کسائی چند ماهی نزد میرزا مهدی خان نوایی نی نوازی آموخت . بعد از آن با توجه به سوابق رفت و آمد خانوادگی با ابوالحسن خان صبا اوقات خود را مصروف فراگرفتن رموز نوازندگی از محضر هنرور صبا کرد. تا با انگاره های دقیق و درست هنر نوازندگی آشنا شد.” توانست با پشتوانهء تعلیماتی صبا و جویایی و کوشش شخصی خود در شیوه نواختنِ نی به موفقیت های بی نظیری نائل آید.و بر اثر بر خورداری از استعداد ذاتی سبک نواختن این ساز را با شیوه ای سنجیده ،استادانه و دلنشین اعتلاء بخشد (۳-سپنتا)
کسائی که عمده آموخته های موسیقایی خود را ناشی از آموزش صبا می دانست، در این باره می گفت: ” آقای تاج از همان دوران طفولیّت گوشه ها را به من آموخت، امّا این را هم بگویم که ذات موسیقی و آن زیر و بم ها و سکوت و ترموله ها و فراز و نشیب های موسیقی و آنچه را که روحیّه ی نوازندگی و ساز است ، در استاد صبا یافتم.”( ۴-دریچه)
سه تار نوازی کسائی
________________
در همان ایّامی که کسائی با ابوالحسن خان صبا رفت و آمد داشت. و از محضر هنرور او بر دقایق هنر موسیقی آگاه می شد، چشم انداز دیگری از هنر موسیقی به واسطهء هنر نمائی های استادانهء صبا در برابرش نمایان گشت. صدای دلنشین ساز ویلن و سه تار صبا هر بار به گوش کسائی می رسید وی را بیش از پیش شیفته می کرد. به ویژه سه تار نوازی صبا که در اوج توانایی هنری بی بدیل بود. کسائی را به سمت و سوی نوازندگی سازی زهی سوق میداد، گویی می خواست اکنون که در نواختن نی که سازی بادی و بومی است ، به اوج توانایی هنری رسیده ، از ایّام اقامت در تهران و معاشرت و مصاحبت با صبا استفادهء بهینه کند .با هنر آموزی در نواختن سه تار که سازی زهی است، نیز توان هنری خود رابیازماید .
تمایل کسائی به سه تار نوازی موجب شد، سه تاری بخرد. و با بهره گیری از آموزش صبا شروع به نواختن سه تار کند. ولی چندی نگذشته بود، که صبا درگذشت.
ولی کسائی با استفاده از نوارهای ضبط شدهء سه تار نوازی های صبا به تمرین خود ادامه داد. بعد از آن نیز با آموزش از ارسلان درگاهی نوازنده برجسته تار و سه تار و عبدالحسین خان صبا برادر بزرگ ابوالحسن خان که شیوهء ویژه ای در نواختن سه تار داشت و همنوازی با احمد عبادی به تکمیل آموخته های خود پرداخت. به نحوی که بر سبکی نوین در سه تار نوازی دست یافت. سبکی که از آموخته های هنری و ابتکار شخصی وی و از لطائف و ظرائف مکتب موسیقی اصفهان مایه میگرفت.
کسائی نوازنده ء پیشکسوت و پیشگام برنامه های
موسیقی رادیو ایران
________________
کسائی نخستین برنامه نی نوازی را با اجراء قطعاتی در دستگاه “سه گاه” و چهار مضرابِ زنگِ شترِ صبا در سال ۱۳۲۲ آغاز کرد. دومین اجراء رادیوئی او نی نوازی به جای ویلن صبا در برنامه سولیست های خارج از کشور بود. در سال ۱۳۲۵ نیز به پخش برنامه هفتگی در رادیو تهران پرداخت به این منظور دستگاه ریل گراندیک خرید و با ضبط تکنوازی در منزل و ارسال به رادیو تهران به همکاری های رادیوئی خود به نحو منظم ادامه داد. از سال ۱۳۳۴ با اقامت در تهران به همراه خوانندگان و نوازندگان برجسته با ضبط آثار ماندگار به برنامه های موسیقی رادیو ایران غنا بخشید. در سال ۱۳۴۰ روزهای چهارشنبه به اتفاق تاج و جلیل شهناز در برنامه ارتش رادیو اصفهان شرکتجست . همکاریهای رادیوئی کسائی با رادیو اصفهان در سال ۱۳۴۶ به صورت اجرای تکنوازی ، همنوازی و آهنگسازی بود. در توالی خدمات رادیوئی ،کسائی تا سالِ ۱۳۵۵ ریاست شورای موسیقی رادیو و سرپرستی ارکستر رادیو اصفهان را بر عهده داشت. تدریس او در مرکز فرهنگی رادیو اصفهان تا سال ۱۳۵۷ به طول انجامید .و آخرین اجرای او در برنامه رسمی رادیو ایران در سال ۱۳۵۸ صورت گرفت. تا عاقبت در سال ۱۳۶۰ از خدمت در صدا و سیما با قطع کلیه حقوق و مزایا بر کنار شد. (۵ سالشمار )هنگامی که پاداش یک عمر کوشش مستمر یک نوازندهء طراز اوّل در راه ایفای نقش تاریخی برای اعتلاء موسیقی ملّی وایجاد راحت روح و حظّ معنوی ملّت، بر کناری از خدمت هنری با قطع کامل حقوق و مزایا ست. جای حرفی باقی نمی ماند، جز اینکه بگوییم:
ازین سَموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی ماند و رنگ نسترنی
بار این ناسپاسی هنر ستیز و خِرَد گریز را چه کسی بر دوش می کشد؟ نی نوازی های کسائی سِیر در عوالم ملکوتی حِس بود، که از ماورای گردون نثار دلهای مشتاق می شد،و شکایت های جانسوز نهفته در سینه ء خموش نی را با شیوائی و گویائی هرچه تمام تر به گوش دلدادگان عالم معنی می رساند. مگر نه اینست که هنرمندان در پرتو انوار ایزدی فروغ فیض بخشی یافته اند. و مگر نگفته اند :چراغی را که ایزد بر فروزد، هر آنکس پف کند ریشش بسوزد ؟!
بدایعِ هنر کسائی در نی نوازی
______________________
نی واژه ای پهلوی است. که به گیاهی با شاخه های راست بلند تو خالی و بند بند گفته می شود. و در زمین های مرطوب و باتلاقی می روید. افزون بر آنکه برای پوشاندن سقف خانه و بافتن بوریا به کار می رود ، در موسیقی نیز مصرف نوازندگی دارد. در این مورد سازی بادی است. که از ساقه میان تهی گیاه نی با چهار تا شش سوراخ در یک سمت و یک سوراخ در سمت دیگر درست می شود، ضخامتش به اندازه یک انگشت یا بیشتر است. و رنگ غالباً زرد دارد .
سوراخ های نی بیشتر بر اساس گام دیاتونیک (۶-تجویدی) حفر می شود. طولِ نی هر قدر کوتاه تر باشد، صدایَش زیر تر است. وهر قدر طولِ نی بلندتر باشد، صدائی که می دهد بم تر است.
نی از لحاظ ایجاد صدا و تعداد هماهنگی های صوتی سازی غنی است که نوائی دلنشین دارد. ولی نوازندگی نی آسان نیست .نوازنده اش باید از کارآئی لازم بر خور دار باشد. تا بتواند پرده های موسیقی را با گوش تشخیص دهد. با کم و زیاد کردن فشار به هنگام دمیدن در نی و چگونگی انگشت گذاری، مقطع سوراخهای نی را گشاد و تنگ کند، نوای مورد نظر را با بیرون دادن از سوراخ های نی وحرکات لب و ویبراسیون های لازم به دست آورد .
نوازنده نی که می خواهد فواصل موسیقی ایرانی را بنوازد، مجبور است، برای اجراء یک صدا از گوشه های موسیقی ایرانی با دو یا سه انگشت ، نیم یاحدود یک چهارم ورودی سوراخ های نی را ببندد، و با جابجا کردن انگشتان و کم و زیاد کردن، نوای دلنشین و مطلوب مورد نظرش را به گوشها برساند
نوازندگان نی غالباً آنرا به صورت مایل بر لب می گذارند و در آن می دمند. بجز نوازندگان اصفهان
که سر نی را بین دو دندان پیش فک بالای دهان قرار می دهند . و با توسل به این شیوه ، ضمن دمیدن در نی با حرکات لبهای خود موجد ویبراسیون می شوند.
اهمیت کسائی در شیوهء نواختن و بدایع و ابداعات اوست. که بانی تحوّلی بزرگ و ابتکاری در زمینه نی نوازی شد. محدودیت های اجرائی آنرا زدود. پیش از کسائی نایب اسدالله اصفهانی که نام آور ترین و توانا ترین نی نواز سالهای پایانی دوره قاجار بود در صدر نی نوازان پیشین قرار داشت. شیوایی و لطافت و ظرافت نی نوازی هایش در اوج هنروری مایهء تکریم و تقلید نی نوازان دیگر بود. کسائی توانست افزون بر آنکه همان تغنیات لطیف را به گوشها برساند محدودیت های اجرائی سد راه نی نوازی را هم در نوردد،قطعات ضربی و چهار مضراب های ویژه ساز های زهی را که” هیچ نوازنده ای در هیچ زمانی”۶- ( ۷-ترقی) قادر به اجرای آن با نی نبود، و همه می پنداشتند فقط با آرشه قابل اجراست، با نی بنوازد. و بانی مکتبی شود که از حیث فن آوری نوازندگی و مبادی آهنگسازی در اوج ارزش و اعتلاء هنری، سرمشق پیروی است.
داوری برخی از موسیقی دانان معاصر در باره کسائی
______________________________________
ساسان سپنتا در این باره چنین نوشته است: ” به هنگام نواختن این ساز در محدودهء بم نسبت به محدوده های زیر و غیث نیاز به نفس و بازدم بیشتری است ، معهذا نواختن استاد کسائی در بخش بم از پشتوانه بازدم کافی برخور دار است و ملودی های اجرا شده دارای استواری و پایداری و نُت های لگاتو نیز واجد کشش مطلوب است . تُن صدای نی در این بخش غنی ، گرم، و استوار است. صدا در قسمت های بم از قوّت و حجم صوتی کافی برخوردار است، در حالی که ایشان در قسمت های محدودهء اوج، غیث و پس غیث ضمن حفظ توازن صدا با قسمت های بم، جمله های موسیقایی را معمولاً با شدّت صوتی کمتری می نوازند و این کاهش حجم صوتی در بخش صدا های زیر و غیث، ظرافت و شیرینی خاصی به صدای ساز می بخشد. اجراهای ایشان در این بخش در صدا های استاکاتو( مقطّع) حتی با سرعت زیاد شامل فواصل درست است. دقت در اجرای صحیح هر صدا که مستلزم درک درست ذهنی و گوش حساس و تسلط کافی بر اعصاب و اندام های بدن، به ویژه دست ها و انگشت ها می باشد. یکی دیگر از ویژگیهای نوازندگی استاد کسائی به شمار می آید.”(۸- سپنتا)
علی تجویدی نیز در باره ارزندگی نوای نی کسائی چنین می گوید ” جملاتی که استاد کسائی در نوازندگی به کار می گیرد از جهت مبادی آهنگسازی نیز بسیار قابل ارزش می باشد. نگارنده روی یکی از نواخته های ایشان ، مطالعه لازم را به عمل آورده و آنرا به خط موسیقی ثبت کرده ام. و امید وارم در آینده ای نه چندان دور آن را برای ارکستر بزرگ بنویسم. ” (۹- تجویدی)
حسین عمومی کارشناس هنر آواز و خواننده به سبک درست اصفهان که به جنبهء کشف و شهود و خوش سلیقگی کسائی در نوازندگی توجّه دارد، چنین ابراز نظر می کند. ” از خصوصیات بارز و مشخّص هنر استاد کسائی، خلاقیّت و خوش سلیقگی است ، اصولاً
اگر هنرمندی از مرحلهء تقلید و اقتباس که دوران ابتدائی و لازمه فراگیری هنریست، پا را فراتر نگذارد، وبه دنیای اجتهاد و کشف و شهود و خلاقیت نرسد ، شایستهء اطلاق هنرمند آن هم در این حدّ و پایه نیست. ( من لا کشف له لاعلم له) و این امر در ساز استاد به حد کمال و در حد غیر قابل تصوّر متجلّی است.
استاد کسائی با کمال احاطه ای که بر ردیف های موسیقی دارد. مطلقاً در چار چوب ردیف به صورتی که بعضاً متعصبانه گرفتارند، محصور ، مقید و محدود نبوده بلکه ردیف را ابزاری می داند برای خلق نغمات ملکوتی که روح خاکیان را به افلاک پرواز می دهد که تماماً حاکی از اشتعال و سوختگی اوست.”(۱۰- عمومی)
مُلَخّصِ کلام آنکه بعد از نایب اسدالله نائی اصفهانی که سرشناس ترین و خوش نواز ترین نی نواز در سالهای پایانی دوره قاجار بود، حسن کسائی اصفهانی که مبدع شیوهء ویژه ای در نی نوازی است ، توانست با رفع محدودیت های اجرائی بر جایگاهی تاریخی و منحصر به فرد در عرصهء هنر نی نوازی دست یابد و این فن ظریف را به اوج اعتلای هنری برساند. بانی مکتبی شود، که نوازندگان کنونی نی پیرو آن اند.
حضور دو نوازنده طراز اول یا به سخنی دقیق تر دونابغه هنر نی نوازی به فاصله یک نسل در شهر اصفهان حاکی از توان پرورش هنری شهری است که همزمان جلیل شهناز را در زمینه تار نوازی و جلال الدین تاج را در عرصه آواز خوانی پرورده است .
منوچهر برومند
م ب سها
۱۳۹۹/۴/۲
۱-دریچه: ،سال پنجم شماره هفدهم ، اصفهان ، پاییز ۱۳۷۸ صص۴۰- ۴۱).
۲- دریچه: همان، ص۴۱ س۱۲تا ۲۹).
۳-سپنتا: ساسان، از موسیقی تا سکوت ، نشر نی چاپدوم ۱۳۸۳ ص ۱۲ سطر ۱تا ۶).
۴- دریچه:همان،ض ۴۱).
۵- سالشمار:
از موسیقی تا سکوت،نشر نی،چاپ دوم تهران ۱۳۸۳
صص۱-۲-۳).
۶-تجویدی، علی، از موسیقی تا سکوت،همان ،ص ۸ س ۱۹).
۷- ترقی، بیژن ، از موسیقی تا سکوت ، همان، ص دوازده س: ۲۵).
۸- سپنتا، ساسان، همان ، ص۱۳ ، سس ۱۱ تا ۲۵).
۹_ تجویدی، علی، همان، ص ۹، سس ۱۴ تا ۱۸).
۱۰- عمومی، حسین همان ، ص ۱۹ سس ۳ تا ۱۰