قصه ها و غصه ها در جمهوری اسلامی- حسین عرب
سرزمین ایران در تمام دوران ها سرشار از قصه بوده ، داستان هایی از غم و شادی، تلخی و شیرینی، عشق و نفرت، زیبایی و زشتی که بعلت فرهنگ شفاهی ایرانیان در جایی ثبت و ضبط نشده تا آیندگان بتوانند با مرور بر آنچه که در گذشته رخ داده، آینده بهتری برای خود بسازند.
یکی از دوستان توصیه کرد بمنظور ماندگاری قصه های عصر منحوس جمهوری اسلامی، مشاهدات خود را به قلم در آورده تا برای آیندگان به یادگار گذاشته شود. و من نام قصه ها و غصه ها در جمهوری اسلامی را بر این یادداشت ها گذاشتم تا بمانند و بخوانند، خواه نسل های آتی، بر ما بخندند ، گریه کنند، و دشنام نثار کنند.
موتورهای ترکیده سود آور:
صبح روز زمستانی سال 1365 یکی از اعضای هیات مدیره شرکت زامیاد به من که در شرکت رنا مدیر بودم زنگ زد و گفت درخواست خرید 800 موتور کامل وانت نیسان H20 را دارند، درخواست عجیب و بزرگ بود، گفتم داستان چیست؟ پاسخ داد که بعلت عدم ریختن ضدیخ در وانت های آماده تحویل در پارکینگ، در یک شب بیش از 800 موتور وانت یخ زده و ترکیده، گفتم اشکال نداره، کامیون ها را برای بارگیری همراه درخواست کتبی به انبار ما بفرست تا بگویم موتورها را تحویل بدهند.
بعدا شنیدم واحد تدارکات شرکت زامیاد درخواست خرید ضدیخ واحد تولید کارخانه را بعلت عدم وجود کالا در بازار دولتی خریداری نکرده و در یک شب سرد این اتفاق افتاده است.
پس از مدتی که موتورها سالم جایگزین موتورهای ترکیده شدند، به مدیرعامل زامیاد گفتم، موتورهای ترکیده را به شرکت رنا بفروشید تا ما آنها را دمونتاژ و قطعات آنها را به مشتریان شرکت بفروشیم. او هم پذیرفت و موتورهای معیوب را فرستاد و ما از قطعات آنها در تعمیرات وانت های دیگر استفاده کردیم.
روزی در دفتر شرکت نشسته بودم دو نفر از انجمن اسلامی زامیاد آمدند، و از همان بدو ورود، شروع به دادن فحش های آبدار به من کردند، گفتم، آقایان فحش های شما محترم و متین، بفرمایید قصه چیست تا شاید، ما هم در جهاد فحاشی شما برای کسب ثواب شرکت کنیم. گفتند ما از مدیرهای شرکت زامیاد، بعلت بی کفایتی و وارد کردن ضرر و زیان به شرکت به دادگاه شکایت کردیم، قاضی دادگاه در جلسه دادگاه گفت، اینکه موتورها ترکیده درست است، اما مدیران شما نه تنها ضرر و زیانی متوجه شرکت نکرده اند، بلکه برای شرکت سود هم کسب کرده اند، و لذا اطلاق صفت بی کفایت به این آقایان، اتهامی است که دادگاه به آن رسیدگی خواهد کرد.
پرسیدم قاضی بر چه اساسی این قضاوت را می کرد، پاسخ دادند که قاضی فاکتور فروش موتورهای سالم به زامیاد را به ما نشان داد که از قرار هر دستگاه موتور 12581 تومان بوده و فاکتور فروش موتورهای ترکیده را که زامیاد به شما فروخته از قرار هر دستگاه 14286 تومان، که این به معنی سود فروش 1705 تومان برای هر دستگاه موتور است.
خنده ام گرفت، گفتم من این فاکتور 14286 تومانی را ندیده ام، گفتند فرقی نمی کند. ختم دادگاه اعلام و قرار شده در صورت شکایت مدیران زامیاد ما را دادگاهی کنند.
بعدا به یکی از مدیران زامیاد تلفن کردم، . پرسیدم این داستان فاکتور 14286 تومانی برای هر موتور ترکیده چی هست؟ پاسخ داد، مگر ما برای شما فاکتوری فرستاده ایم؟ گفتم نه، گفت خوب پس فراموش کن، این موضوع داخلی شرکت زامیاد هست که حلش کردیم.
یکشنبه – ۲۵ آبان ۱۳۹۹