Home هنر و ادبیات آرشیو هنر و ادبیات زنده رود- منوچهر برومند- م ب سها

زنده رود- منوچهر برومند- م ب سها

زنده رود ، ای زنده رودِ
زنده رودِ گشته ناپیدا ز بود
آسمان آبی صافت کجاست ؟
آن روان آبت، که گَردان بود و گِردآبت کجاست؟

یادِ مردآویج می آید ز‌ دور
یادِ آن جشن و چراغان و سرور
ساحلِ سبزینه ات خوش جایِ سور
مازیار اسفار و شیرویه در آن گرمِ حضور

جشن آب پاشان ِ عبّاسی چو بود
بر سپاهانی‌ درِ شادی گشود
اصفهان از مقدمش بزمِ سُرور
سربسر روشن تر از دریایِ نور

زنده رود ، ای زنده رود
زنده رودِ‌ گشته نا پیدا ز بود
آسمان بر سرت تاریک و تار
بسترت خاک است و خاشاک است و خار
شِرِ شِرِ امواجِ غلتانت به زیرِ پل خموش
قُلقُلِ کِتر و سماورها دگر نایَد به گوش

آنچه آمد بر سرت از نابکار
نی زغُز آمد نه از خیلِ تَتار
زنده رود، ای زنده رود
‌زنده رودِ گشته نا پیدا زِ بود
دست بد بادا ز دامانِ تو دور
چشم ناوک بارِ بدخواهِ تو کور
نا بکارانت روان بادا بِگور
۱۴۰۱/۲ /۲۸
اصفهان پارک آیینه خانه