جاوید زی ایران – اکبر ثبوت
جاوید زی ایران که مهین الاهه ی شعر -از هوای جانبخش تو زنده ی مدام است
اندر غزل و حماسه نام پرشکوهت- بن مایه ی حسن مطلع و حسن ختام است
شیراز تو سرچشمه ی فیض روح قدسی – جز خاک خراسان خور را کجا مقام است ؟
اسپهان سرای هنر و صنعت و تبریز – خاستگاه صد جنبش و سنگر قیام است
ساحل خزر عروس زیبای طبیعت – نیما و بهین شعر نو را خجسته مام است
عرصه ی نبرد پور رودابه و دیوان – ناوردگه جنگلیان پیشگام است
ز کردستان تا به کرانه های اروند – خاک بس گو نژاده ی بلند نام است
ای باختر و خاور کشور اهورا – نک ظهور سوشیانس که رستخیز عام است
هان کز انعکاس بی دریغ آفتاب است – گر امید را فروغ و دست بامداد جام است
جز صدا نمی ماند و بر مزار لالان – صوری که ببایست دمید از کلام است
خونبهای مزدک و گئومات و سیامک – سرخ رویی ما و سرود سبز فام است
سوگند به عدل ، صلح پیروز بزرگ است *- آزادی را از خرد و عشق سلام است
اینک تو هم از لانه ی روبهان برون شو- کاینجا شیران رزمجوی را کنام است
با رهبران و روشنان آسمانی – بیدار بمان که یقظه(1) اولین مقام است
موج باش طوفان باش بخروش میاسای – مرگ است سکون حیات جنبش مدام است
جوهر تو جدا از حرکت نیست میارام – پرواز به خاطر بسپار دانه دام است
ای پرنده ی دربدر از جفای صیاد – باز آی که فصل سرد رو به اختتام است
تیری باش کز کمان ارش دلاور – تا قلب انیران تیزبال و خوشخرام است
ای وارث طهمورت و هوشنگ و کیومرث – در نبرد با دیو سرافرازی تام است
ای کاوه ای سپاه سالار فریدون – بشتاب که آزادی زا از تو قوام است
با فرٌ کیانی و درفش کاویانی – ضحاک ستیز باش کان بهین مرام است
از خون سیاووش بسی لاله دمیده – رستم را گو خیز که رزم ننگ و نام است
کیخسروصفت زگنگ دژ در آی با گیو – بگشا دژ بهمن که مقرٌ نام و کام است
جمع پریا را به پری کوچک غمگین – از قدٌ رشید تو روایتی تمام است
با دلی چو کوه آتش اشفان زغم خلق – ریشه ستم بسوز خامشی حرام است
–
- یادآور می شوم که مضمون این مصرع از استادم سیدٌ علی اکبر برقعی است . او در دهه ی بیست و ایوایل دهه ی سی در سال هایی که همه بر طبل جنگ می کوبیندند، شعارش این بود: به عدل قسم که صلح پیروز است
(1) یقظه- بیداری از خواب غفلت