تأثیر کودتای 28 مرداد بر ادبیات داستانی ایران- اسد سیف
(نگاهی به چند داستان و رمان)
1
در پی کودتای 28 مرداد، حوادث سالهای سراسر شور و حادثه 20 تا 32 به آثار ادبی راه یافت. جنبشِ حاکم که چون توفانی همه را به راه مبارزه کشانده بود، درهم شکست و سالهای یأس و خفقان از راه رسید. شکستِ جنبش خود موضوعی شد در ادبیات اجتماعی ما.
آلاحمد به تمثیل پناه میبرد. در “سرگذشت کندوها” (1333) کمپانیهای نفتی را موضوع داستان قرار میدهد تا چگونگی شکست جنبش را نشان دهد. او آرزمند طغیان زنبورهاست در برابر “کمندعلیبک”، صاحبِ کندوهای عسل.
“مدیر مدرسه” آلاحمد نیز مُهر کودتا را بر خود دارد. مدیر انسانیست از نسل مبارزان پیش از کودتا که دیوار آرمانهایش فرو ریخته و اکنون خسته و مأیوس میکوشد تا در محیطِ سراسر فساد پس از کودتا، خود آلوده نگردد.
تقی مدرسی در یأس حاکم به اسطوره پناه میبرد و رمان “یکلیا و تنهایی او” (1334) را بر اساس “تورات” مینویسد. در زمانی که آرزوها سرکوب شدهاند، شیطان از راه میرسد تا شوق آرزو را در ملالِ حاکم در انسان زنده کند. آنجا که آدمی نتواند در حیات جامعه دخیل باشد، همان به که چون “یکلیا”، دختر پادشاه اسرائیل، در فرار از خویش، عاشق چوپانِ پدرش شود و چه باک از اینکه از شهر طرد گردد.
در چنین فضاییست که بهرام صادقی “ملکوت” را مینویسد تا ماجرای حلول جن را در آقای مودت روایت کند. سراسر “ملکوت” کابوس است، در هراسِ از محیط پیرامون، هیچ چیز نمیتواند جای خود باشد. بر دوستداران زندگی چنان هراسی از مرگ سایه انداخته که هر لذتی را به کام تلخ میکند. بلا و مصیبت از هرجا بر انسان نازل میشود و داستان از جهان واقع به دنیای اسطوره گام مینهد تا نبرد پایانناپذیرِ “یهوه و ابلیس” را در حوادثِ جاری بازجوید تا در نهایت، در جهانی که سراسر برای انسان رنج است، مرگ درمان باشد. “ملکوت” روایت چگونگی زندگی نسلیست در برزخ.
ناصر شاهینپر در رمان “سالهای اصغر” داستان کودکی را روایت میکند که پس از شهریور 20 در خانوادهای فقیر و تنگدست رشد میکند. در جوانی کارگر چاپخانه میشود، تحت تأثیر جنبش حاکم به صفوف حزب توده میپیوندد و سرانجام با کودتای 28 مرداد فاجعه از راه میرسد. “سالهای اصغر” عرصه نبرد نیروهای خیر است علیه شر، در یک سو حزب توده و “خانه صلح” قرار دارند و در دیگرسو شاه و گروههای چماقدار طرفدار او. رمان با فاجعه کودتا پایان مییابد، با صحنه پختن آش نذری، آشی که آتش آن با روزنامههای ممنوعشده گُر گرفته است.
اصغر الهی در “مادرم بیبیجان” نیز سالهای پس از شهریور بیست را دستمایه رمان خود قرار میدهد. سال¬هایی که “بیبی” نیز به فکر جنبش است و به نفع “دولت ملی” اوراق قرضه میخرد. سالهایی که هیچ کس را توان آرام گرفتن در گوشهای نیست، سالهای پُرجوش و خروش مبارزه، سالهایی که با کودتا تمام میشود و “داییجان سروان” با جیب ارتشی در خیابانهای شهر مانور میدهد، سال¬هایی که یوسف، کارگر نخریسی اعدام میشود و لحظههای تلخ زندگی از راه میرسند، سالهایی که مقاومت به زانو در میآید تا شعار پایداری به نسل بعد سپرده شود.
تأثیر کودتا اما کوتاه نبود. آنان که از تبعیدگاهها، زندانها و شکنجهگاهها زنده بازگشتند، فصلی دیگر از زندگی را تجربه کردند.
جمال میرصادقی در داستان “مثل یک پرنده” از مجموعه داستان “پشهها” به حکایت تلخ قهرمانی میپردازد که بیش از نیمی از عمرش را در زندان گذرانده، اما هیچگاه از مبارزه دلسرد نشده است. “عمو” از کودکی با رنج و کار، در مشقت زندگی کرده، با مبارزه آشنا شده، به جنبش پیوسته، در صفوف کارگران، برای شرایط بهتر زندگی مبارزه کرده، اعتصاب سازمان داده و سرانجام چون هزاران مبارز دیگر در پی کودتا بازداشت شده و حال پس از پشتِ سر گذاشتن پانزده سال زندان آزاد شده. در طی سالهای زندان جامعه رنگ دیگری به خود گرفته و عمو اکنون توان زندگی در آن ندارد. در یاران قدیم، آنان که راهی دیگر در پیش نگرفتهاند، دیگر از شور مبارزه خبری نیست. “عمو” نه کاری دارد و نه پولی در جیب، آوارهایست مانده از همهجا. خود میخورد و خاموش نظارهگریست در حال انفجار. به افیون پناه میبرد، اما زود متوجه میشود که به راه مبارزه باید “طیب و پاک” باشد. پس آن را ترک میکند تا خود را برای مبارزهای دیگر آماده کند.
“عمو” در این داستان کسی نیست جز “علی امید”، آنکه سالهای سال در رأس جنبش کارگری ایران قرار داشت و سرانجام پس از عمری مبارزه، گمنام در گوشهای درگذشت. “مثل یک پرنده غریب” داستان تلخ تاریخ است در دوران شکست و تسلیم.
تأثیر کودتا کوتاهمدت نبود. اثرات آن را تا روزهای انقلاب نیز میتوان در ادبیات دنبال کرد. نویسندگان از یک سو خواستهاند میزان سرکوب را نشان دهند و از عواقب آن بنویسند و از دیگرسو کوشیدهاند امیدی در دلها برافروزند که: مبارزه پایان نیافته، راه در پیش است.
به طور کلی، شرایطِ ایجاب میکرد تا نویسنده و به همراه او خواننده به رمانهای اجتماعی-سیاسی کششی بیشتر داشته باشد. این آثار بر بستری تاریخی در پاسخ به ضرورتی اجتماعی آفریده شدهاند که در چند و چون آن میتوان بسیار نوشت.
شکستهای بزرگ تاریخی همیشه با خود بحرانهای فکری و ارزشی به همراه دارند. جامعه میکوشد خود را بازبیند، به خود بیندیشد و به بازبینی گذشته اجتماعی، فرهنگی خود روی آورد. میخواهد خود را نقد کند و در این راه چون امکان نقد عقلانی به سیاست در جامعه مهیا نیست، در سانسور و خفقان حاکم به رمان اجتماعی کشیده میشود تا بدینوسیله بخشی از نیازهای درونی خویش را پاسخ گفته باشد. جامعه میخواهد به هرحال از ورای ادبیات به خود بنگرد، خود را بیابد، گذشته خود را بکاود، لایههای پنهان و نهفته روانی و فرهنگی خود را نشان دهد، می¬کوشد زوایای تاریک زندگی را بر خویش عیان سازد، میخواهد در سکون حاکم، پویا باشد.
ادامه دارد
به نقل از کتاب «من و شهرزاد و دن کیشوت»
از صفحه فیس بوک اسد سیف