منشاء بارشها و سیلابهای ویرانگر ایران(3)- اکبر دهقانی ناژوانی
وضعیت انتحاری جوی و بارشهای سیل آسا
اتفاقات شوم که همیشه برای کره زمین اتفاق می افتاده اند یکی دو تا نیستند. زلزله ها، آتشفشان، طوفانهای بیابانی، طوفانهای دریایی و اقیانوسی، گردبادها، گرداب های دریایی و اقیانوسی، سونامی، رویش زمین، بهمن ها و بارشها و سیلابهای ویرانگر که در رأس همه آنها گرمایش زمین می باشد و از این به بعد هم از این رخدادهای ناگوار خطرناک تر بیشتر هم خواهیم داشت، زیرا جرم و جاذبه زمین کم و ضعیف شده اند و انبساط خلاء غلبه بیشتری کرده و می کند و جرم بیشتری از زمین می گیرد، البته در مواقع مختلف و در جاهای مختلف شدت و ضعف دارند، ولی از این به بعد که زمین ناتوان شده است شدت بیشتری به خود می گیرند و هر کدام از این رخدادهای بالا بحث های مربوط به خود را دارند که در اینجا به آنها نمی پردازم. در بالای این مبحث به گرمایش زمین پرداختم که بر روی کره زمین رخداد خیلی بزرگی به حساب می آید و نقش آن بر روی بارشها و سیلابهای ویرانگر زیاد است و در ادامه بحث به بارشها و سیلابهای ویرانگر می پردازم که ارتباط مستقیم و غیر مستقیم به گرمایش زمین دارد.
سیلابها و طغیان رودخانه ها همیشه در چهار فصل از سال بوده اند، ولی در فصل بهار و پاییز خیلی زیادتر و در تابستان کمتر می شوند و در زمستان با وجودی که بارندگی زیاد است، ولی به خاطر سرمای زیاد و تابش کمتر نور خورشید بارش برف بیشتر و ماندن آن بر روی زمین بیشتر و کمتر به سیل و طغیان رودخانه ها منجر می شود، البته در فصل زمستان در جاهای مختلف استثناء هم وجود دارد که هوا در بعضی از جاها زیاد سرد نمی شود و در آنجا ها هم بارانها و تگرهای سیل آسا می بارند که شبیه به بارندگی بهار و پاییز می باشند، ولی در زمستان بیشتر جاها سرد و در آنجا ها بیشتر برف می بارد.
بارشهای فصل بهار نیمکره شمالی را مثال می زنم و فصل تابستان و پاییز و زمستان را در انتهای همین بحث توضیح می دهم. در فصل بهار نیمکره شمالی همیشه هوا و آبها طوفانی هستند و این نشان می دهد که اولا چرخش نیمکره شمالی در فصل بهار به طرف خورشید است و نور های بیشتری به جو و سطح زمین و همچنین آبها تابیده می شوند، بخصوص به منطقه استوایی زمین که این نورها باعث گرم شدن جو، آبها و همچنین سطح زمین می شوند و این گرم شدن و انبساط بیشتر آنها به جرم گرفتن بیشتر خلاء کمک می کند و دلیل دوم در زمستان نیمکره شمالی هوا و سطح زمین سرد بوده و خلاء جرم کمی گرفته و در بهار که هوا گرم می شود خلاء می خواهد تلافی کند، مثل همان وضعیت نیمه انتحاری جوی که در بالا توضیح دادم، ولی اگر وضعیت هوا و دریاها و اقیانوسها در فصل بهار خیلی طوفانی بودند این نشان می دهد که زمستان نیمکره شمالی بیش از حد سرد بوده و خلاء در طول زمستان ماه ها درگیری زیادی با حفره سیاه نیمکره شمالی زمین و همچنین جرم و جاذبه اش پیدا کرده و به موقع نتوانسته است که به اندازه کافی جرمی از حفره سیاه نیمکره شمالی زمین بگیرد، یعنی آبها که بخار می شده اند بر اثر سرمای زمستان بیشتر به ابر تبدیل شده و بیشتر بر سطح زمین باریده اند و گرد و غبار هم در زمستان کمتر به هوا رفته اند و خلاء و این گازهای جوی نتوانسته اند به مدت سه تا چهار ماه به موقع جرم کافی از زمین بگیرند و در طول زمستان نیمکره شمالی زمین نیروی انبساط خلاء کشمکش خیلی زیادی با نیروی جاذبه بر سر گازها در جو پیدا کرده است و بر اثر این کشمکش زیاد نیروی انبساط خلاء و مقاومت نیروی جاذبه بر روی این گازهای جوی، این گازها از دو طرف زیاد کشیده شده و جرم خود را از دست داده و بین آنها هم فاصله زیادی افتاده است و این فاصله های بین این مولکولهای گازی آنقدر در کشمکش دو نیرو هستند که نه فقط گازها بلکه آنها هم خیلی گرسنه و بر اثر این گرسنگی زیاد مثل گازها به حفره سیاه تبدیل شده و نیروی عکس العمل زیادی پیدا کرده اند، حتی از حالت نیمه انتحاری که در بالا توضیح دادم هم بیشتر و به مرحله انتحاری رسیده اند و به همین نسبت این حفره سیاه ها در جو هم بر اثر این کشمکش جرمی ندارند و اگر هم جرمی دارند خیلی ناچیز است و نمی توانند در برابر کشش انبساط خلاء مقاومت زیادی بکنند و هر چه خلاء آنها را می کشد آنها نیز بیشتر کشیده و خالی تر و گرسنه تر نیروی عکس العمل زیادی در درون خود پیدا کرده اند و در طول این چند ماه زمستان خلاء اطراف زمین گرسنه و این حفره سیاه های گازی و این حفره سیاه های بین مولکولهای گازی همگی گرسنه و نیاز به جرم بیشتری پیدا کرده اند و درگیری دو نیرو بر روی این حفره سیاه ها در جو بالا است و نیروی عکس العمل آنها زیاد و به جرم احتیاج دارند. در بهار که نور خورشید بیشتر به جو و سطح زمین می تابد سرما از بین می رود و عناصر و مولکولها هم گرم و منبسط تر و تاثیر نیروی جاذبه بر روی آنها کمتر و انبساط خلاء که ماه ها صبر کرده است و خیلی گرسنه و نیروی انبساطش خیلی زیاد است یک مرتبه غلبه کرده و حفره سیاه های مولکولهای جوی و حفره سیاه های بوجود آمده بین مولکولهای گازی را با خود کشیده و مقدار زیادی از آنها با جرمشان را بلعیده است و جو ناقص شده است و این حفره سیاه های باقیمانده خیلی گرسنه در جو با کمک انبساط خلاء گرسنه، سطح زمین و آبهای دریاها و اقیانوسها را با خودشان به بالا می کشند و در صحراها و بیابانها هوا به طرف بالا کشیده می شوند و گرما هم بر اثر این کشمکش زیاد و فاصله مولکولی هم زیاد و نورهای زیادی به جو تابیده و گرمای هوا را زیاد می کنند و بر اثر این کشش و اختلاف دما بادها و طوفانهای گرد و خاک بر پا می گردند و این گرد و خاکها و گازهای پایین هوا به طرف بالای جو و خلاء کشیده می شوند، بخصوص از منطقه استوایی که گرم و منبسط است و بر اثر ادامه این طوفانها و بادهای شدید در سطح دریاها و اقیانوس ها مقدار زیادی از بخار آبها هم به جو کشیده می شوند که گرما و تابش نور خورشید هم به این جریان کمک می کند و مقدار زیادی از این آبها به بخار تبدیل شده و به بالا می روند و خلاء مقدار زیادی از این گرد و خاکها و بخار آبها و همچنین بسیاری از مولکولهای گازهای جوی را به طرف خود می کشد و می بلعد، برای مثال در ظرف یک روز چیزی در حدود چندین میلیارد تن جرم از جرم زمین کم و به خلاء پرتاب می شوند و این حفره سیاه های گازی باقی مانده در جو که جرم زیادی به خلاء داده اند گرسنه می باشند و همچنین این فاصله های بوجود آمده بین این مولکولهای گازها که آنها هم بر اثر کشمکش دو نیرو حفره سیاه شده و مثل حفره سیاه گازها گرسنه اند ( شکل ج در پایین) . همه با هم جرم زیادی از این بخارات و از این گرد و خاکهای باقی مانده در جو می گیرند و تا حدود زیادی جرمدار شده و می توانند که با این جرم تعادل دو نیرو بر روی خود را با کمک این جرمگیری متعادل کنند و مولکولهای گازها پس از این جرم گیری به حالت نرمال گازی خود بر می گردند و به این طریق کمبود های جرمی گازهای جوی بر طرف و بخشی از آن حفره سیاه های بوجود آمده بین مولکولهای گازی تحت تاثیر مولکولهای گازی با جرمی که از بخارات می گیرند هماهنگ با گازها می شوند و به مولکولهای گازی تبدیل شده و جای خالی گازهای فراری به خلاء را می گیرند که رنجیره و شبکه مولکول گازی جو با کمک هم و با کمک جرمی که گرفته اند تکمیل شود و بتوانند خاصیت الاستیکی و فنریت خودشان را در درگیری دو نیرو اطراف زمین حفظ کنند که انبساط خلاء زیاد زمین را نکشد. در زیر به ( شکل ج: خلاء) نگاه کنید.
شکل (ج) وضعیت جوی زمین
در این وضعیت انتحاری جوی زمین نیروی انبساط خلاء (شکل ج: نیروی انبساط خلاء) سهم خود را از جرم گرفته و زیاد کشش بر روی این حفره سیاه ها ندارد و با منقبض شدن این حفره سیاه های جوی مخالفت چندانی ندارد و اجازه می دهد
بعضی از حفره سیاه های ایجاد شده بین گازها که هنوز جرم کافی نگرفته اند و وضعیت نیمه گرسنه به سر می برند با این بخاراتی که می گیرند جرمدارتر و منقبض تر شده و به همین نسبت نیروی جاذبه بر روی آنها غلبه بیشتری پیدا کرده و آنها را از لا به لای مولکولهای گازهای جوی به پایین می کشد، زیرا در این حالت و در این وضعیت این حفره سیاه ها که وخامت بیشتری داشته اند از حفره سیاه های گازهای جوی گرسنه تر بوده و از بخارات جرم بیشتری گرفته و جرمدارتر شده اند و نیروی جاذبه بر روی آنها بیشتر تاثیر و باید که به پایین ترین نقطه که متناسب با جرم آنها است آنها نزول کنند و در نقاط پایین تر جو نیمکره شمالی به همان شکلی که در بالا در ( تشکیل ابرها در وضعیت نرمال جوی) و در بخش (بارش در وضعیت نیمه انتحاری جوی) گفته شد ابرها را بوجود می آورند( به شکل ج: ابر) نگاه کنید و انبساط خلاء ترمز دستی را می کشد و به نیروی جاذبه اخطار می کند که این ابرها در این شرایط دیگر نمی توانند پایین تر روند، چون جرم آنها در این شرایط بیشتر از این نیست که بتوانند به نقاط پایین تر روند و نیروی جاذبه هم در این شرایط قبول می کند که زیاد با نیروی انبساط خلاء بر روی آنها در نیفتد و بر روی این ابرها و جرمشان به همین شکل ابری تا اطلاع ثانوی با نیروی انبساط خلاء به تعادل می رسد. این وضعیت انتحاری که برای بسیاری از گازها و حفره سیاه های بینابینی آنها به پایان نسبی خود رسیده، ولی برای بعضی از حفره سیاه های بوجود آمده بین مولکولهای گازی در جو که به حفره سیاه تبدیل شده اند (شکل ج: فاصله بین مولکولی گازی ) و بعضی حفره سیاه های گازی در جو هنوز به پایان کار خود نرسیده اند و درگیری دو نیرو بر روی آنها خیلی زیاد بوده و این درگیری هنوز بر روی آنها تمام نشده است و اتفاقاتی که بعدا می افتند گواه بر این درگیری است.
در این حالت نیروی جاذبه ورق دیگری را رو می کند. بعضی از حفره سیاه های مولکولهای گازی و همچنین بعضی از حفره سیاه های بین مولکولهای گازی که وضعیت نیمه بحرانی( شکل ج: نیمه بحرانی) پیدا کرده اند هنوز گرسنه و با نیروی عکس العمل زیاد خود بخارات بیشتری را از ابرها می گیرند و با کمک نیروی عکس العمل خود و همچنین نیروی جاذبه زمین این بخارات را در خود منقبض تر می کنند که تا با این جرم زیاد بتوانند درگیری زیاد دو نیرو بر روی خود را خنثی کنند و در این حالت به همان شکلی که در بالا در بخش ( بارش در وضعیت نیمه انتحاری جوی) گفته شد به باران( شکل ج: باران) تبدیل می شوند و بعضی دیگر از این حفره سیاه های گازی و حفره سیاه های ایجاد شده بین این گازها که باز هم گرسنه تر و وضعیت انتحاری بیشتری داشته اند ( شکل ج: بحرانی) هر چه به سطح زمین نزدیک تر باشند درگیری دو نیرو بر روی آنها خیلی بیشتر و به همان نسبت درگیری بیشتر، گرسنه تر هم هستند و جرم بیشتری از بخارهای ابرها گرفته و منقبض تر می شوند و آن وقت نیروی جاذبه بر روی آنها بیشتر غلبه می کند و آنها را بیشتر به طرف سطح زمین می کشد و به همین نسبت که به مرکز زمین نزدیک می شوند درگیری دو نیرو بر روی آنها باز هم بیشتر و چون این حفره سیاهها گرسنگی بیشتری پیدا می کنند و نیروی عکس العمل زیادتری پیدا می کنند و درگیری دو نیرو بر روی آنها زیاد است برای متعادل کردن این درگیری بر روی خود هر کدام از این حفره سیاه ها هنگام حرکت از لا به لای ابرها به طرف پایین مقداربیشتری از بخارهای ابرها را به داخل خود می کشند و بر جرم خود باز هم می افزایند و آنها را در خود تا آن حدی منقبض می کنند که در ابتدا به قطره باران تبدیل می شوند که در این حالت دیگر نه می شود این حفره سیاه ها را به گاز تشبیه کرد و نه به حفره سیاه بین مولکول گازی بلکه اینها به خاطر جرم زیاد و تغییر ماهیت در این حالت حفره سیاه های قطرات باران هستند، ولی گرسنگی این حفره سیاه ها آنقدر زیاد است که میزان جرم قطره آب هم نمی تواند گرسنگی تک تک آنها را بطور کامل بر طرف کند، بلکه این حفره سیاه ها هنوز نیروی عکس العمل زیادی دارند و هر چه به سطح زمین نزدیکتر شوند درگیری دو نیرو بر روی آنها باز هم بیشتر و این حفره سیاه ها باید بخارات بیشتری از ابرها بگیرند که تا جرم آبهای داخلی آنها زیادتر و با کمک نیروی عکس العمل و سرمای حفره سیاه خود قطرات باران را هم منقبض تر و به جسم نسبتا جامدی تبدیل می کنند که به آن تگر(شکل ج: تگر) می گوییم و در این حالت این حفره سیاه تگر دیگر مایع نیست و نسبتا جامد می باشد و با این جرم زیاد می تواند درگیری زیاد دو نیرو بر روی خود را به تعادل برساند و تعداد این حفره سیاه که در وضعیت انتحاری جوی بوجود آمده اند خیلی زیادی است و به همین نسبت خیلی گرسنه و جرم زیادی از ابرها گرفته و به تگر تبدیل می شوند و نیروی جاذبه آنها را به مرکز زمین می کشد و آنها شروع به باریدن به سطح زمین می کنند، زیرا آنها جرمدارتر هستند و به حفره سیاه زمین تعلق دارند و با جرم زیاد و منقبض خودشان برای نقاط مرکزی تر حفره سیاه زمین مناسب تر هستند برای جنگیدن با نیروی انبساط خلاء.
پس بنابراین بعضی از این حفره سیاه ها که درگیری دو نیرو را نسبتا زیاد داشته اند باران و بعضی دیگر که درگیری خیلی زیاد داشته اند به تگر و بعضی دیگر هم که کوچک و سرمای زیادی دارند می توانند به برف تبدیل شوند که حفره سیاه دانه برف خیلی کوچک تر از قطره باران و تگر است، ولی در عوض برودتش بیشتر است( شکل ج: برف) و دانه های برف می توانند هم چند وجهی باشند که این خود بحث دیگری را می طلبد که در اینجا مؤرد بحث ما نمی باشد و همان قاعده چگالی نسبی اجسام که در بالا توضیح دادم بر اینها هم صادق است، یعنی همان مثال لیوان و هوا و قطرات آب و ذره براده آهن که در بالا توضیح دادم نیز برای تگر و قطره باران و دانه برف صادق می باشند و بر طبق این چگالی نسبی اجسام، تگر که جرم بیشتری دارد و بزرگ تر می باشد برای نیروی جاذبه اولویت اول را دارد و نیروی جاذبه سریع تر آن را با خود می کشد و تگر با سرعت زیاد به طرف زمین سقوط می کند و اولویت بعدی مال قطره باران است که جرم آن کمتر و سرعت سقوط آن کمتر از تگر است، ولی از دانه برف بیشتر و اولویت سومی مال دانه برف است ، زیرا دانه برف جرم کمتری دارد و تاثیر نیروی جاذبه بر روی آن از تگر و قطره باران کمتر و آهسته تر به طرف زمین سقوط می کند و چون وضعیت جوی انتحاری است، این بارندگی ها به همان دلایلی که در بالا گفته شد خیلی زیاد هستند بطوری که ما در بهار در نیمکره شمالی سیلابها و طغیان رودخانه ها را داریم که بسیاری از آنها ویرانگر می باشند و نیمکره جنوبی زمین در فصل بهارش یک چنین وضعیتی مثل نیمکره شمالی را دارد.
بارشها و سیلابهای ویرانگر ایران:
آنچه در ایران خودمان در بهار ۱۳۹۸ اتفاق افتاد یکی از نمونه های بسیار حادی می باشد که در جهان اتفاق افتاده است و از این به بعد هم در هرکجای از کره خاکی ما اتفاق خواهد افتاد و می تواند از این هم بدتر بشود، یعنی از این به بعد در چهار فصل سال بخصوص بهار و پاییز همان وضعیت انتحاری که در بالا آن را توضیح دادم در جو اتفاق می افتد، ولی با شدت خیلی بیشتر که بارشها و سیلابهای خیلی ویرانگر را به همراه دارد و این یک اخطار بسیار خطرناکی است که کره زمین ما به ما می دهد، کره زمین به ما می گوید که من پیر شده ام و جرمم مرتب کم می شود و هر روز میلیاردها تن جرم خود را باید به خلاء بدهم و پس از میلیاردها سال که به این خلاء جرم داده ام از جرمم بیش از حد کاسته شده و دیگر توان مبارزه و مقابله با انبساط خلاء را ندارم و دیگر نیروی جاذبه من مثل قدیم قادر نیست که با نیروی انبساط خلاء در بیفتد، چون جرم من که کم می شود نیروی جاذبه من هم کم می شود و خلاء اطراف من به خلاء منظومه شمسی و خلاء جهانی وصل است و هرچه از من جرم می گیرد باید دو دستی به خلاء منظومه شمسی و جهانی بدهد و از نو گرسنه می شود و مرتب بر غلبه خود می افزاید و من در طول فصلهای سال با خلاء مشکلات زیادی دارم ، بخصوص در فصل بهار و فصل تابستان و فصل پاییز، یعنی در شرایط فعلی که من ضعیف و کم جرم هستم زمستان که می شود نور کمتری به من می تابد و جرم من منقبض تر و نیروی جاذبه من هم بیشتر و من مثل همیشه در زمستان در برابر انبساط خلاء مقاومت بیشتری می کنم و جرم کمی به خلاء می دهم، چون هر سال در طول بهار و تابستان و پاییز جرم زیادی به خلاء داده ام و در زمستان باید با جرم باقیمانده ام منقبض تر باشم و کمی جبران مافات بکنم و جرم کمتری به خلاء بدهم و از ثبات و سکون بیشتری برخوردار باشم.
با وجود این پس از میلیاردها سال جرم دهی به خلاء از جرم من کم شده است به همین نسبت نیروی جاذبه من ضعیف شده است، در شرایط فعلی انبساط خلاء که در فصل زمستان از من جرم کمی می گیرد در فصل بهار، تابستان و پاییز غلبه دارد به جای اینکه مانند گذشته دو برابر و یا سه بیشتر از زمستان از من جرم بگیرد به خاطر ضعیفی جرم و جاذبه من از من زمین دهه ها برابر از زمستان جرم می گیرد، یعنی در این حالتهای طوفان زا و خیلی انتحاری گرد و خاک و همچنین بخارات خیلی زیادی به جو می روند و خلاء که در زمستان نتوانسته جرم زیادی بگیرد خیلی گرسنه است و بهار که هوا گرم می شود به همان طریقی که در وضعیت نیمه انتحاری و انتحاری جوی توضیح دادم یک مرتبه تلافی می کند و خلاء جرم زیادی از این گرد و غبارها و بخارات آبها از من زمین می گیرد و حفره سیاه های مولکولهای گازی و حفره سیاه های بوجود آمده بین حفره سیاه های گازها نیز خیلی گرسنه و وضعیت شدید انتحاری دارند و آنها هم جرم زیادی از این گرد و خاک و بخارات می گیرند که تا تعادل درگیری دو نیرو بر روی خود را بوجود بیاورند و بسیاری از آنها که خیلی گرسنه هستند با هم ابرهای زیادی را بوجود می آورند و به همان طریقی که در وضعیت نیمه انتحاری و انتحاری جوی توضیح داده شد تگرهای بزرگ و خیلی زیاد و قطرات باران درشت و همچنین دانه های برف درشت و خیلی زیاد تشکیل می شوند و به همین نسبت بارندگی ها در جاهای مختلف زیاد و سیل آسا می باشند، در وضعیت خیلی انتحاری جوی که نمونه خطرناک آن را در بهار امسال ایران خودمان دیدیم همان وضعیت انتحاری جوی بالا که شرح داده شد تکرار می شود، ولی خیلی خطرناک تر و اینها بیشتر در فصل بهار شروع می شود که پشتش به زمستان است. در زمستان انبساط خلاء نتوانسته جرم زیادی از حفره سیاه زمین بگیرد و در فصل بهار چندین برابر از من زمین ضعیف پیر تلافی می کند، البته در فصل پاییز هم یک چنین وضعیتی وجود دارد که در ادامه بحث به آن می پردازم. اینکه پرسیده شود که چگونه این بخارات در این حفره سیاه گازی و حفره سیاه بین گازی وارد و یکی پس از دیگری در این حفره سیاه ها منقبض و به قطرات باران و یا تگر و یا برف تبدیل و یا چرا دانه های برف اکثرا چند وجهی منظم هستند، باید عرض کنم که اینها بحثهای پیچیده مخصوص به خود را دارند و در اینجا آنها را مطرح نمی کنم. اینکه این اتفاقات ناگوار که در ایران اتفاق افتاد در پاییز همین سال و یا در سال آینده و یا سالهای بعد در کجا ها اتفاق می افتند، این بستگی به اوضاع جوی زمین در جاهای مختلف اطراف زمین دارد، امسال در بهار ایران این اتفاق شوم افتاد و ممکن است که در پاییز امسال و یا در سال دیگر در جای دیگر و یا حتی ممکن است هم در خود ایران دوباره اتفاق بیفتد، چون بخش وسیعی از ایران در استوای زمین قرار دارد و وضعیت انتحاری استوایی روی آب و هوای ایران هم تاثیر زیادی دارد.
پس بنابراین طوفانهای بیابانی و دریایی و اقیانوسی و اتفاقات ناگوار بعدی آنها مثل سیلابهای ویرانگر همانطور که در بالا گفته شد و بیشتر در بهار اتفاق می افتند و در ایران خودمان هم اتفاق افتاد دو دلیل عمده دارد، یکی کم شدن جرم زمین و ضعیف شدن جاذبه اش در برابر خلاء و نیروی انبساط خلاء و دومی بستگی به این دارد که در طول زمستان چه قدر انبساط خلاء از حفره سیاه زمین جرم گرفته است، هرچه خلاء کمتر جرم گرفته باشد در فصل بهار که هوا شروع به گرم شدن می کند، چندین برابر تلافی می کند و جرم خیلی زیادی از حفره سیاه زمین می گیرد و جو زمین بیش از حد کشیده می شود و جو هم سطح زمین و آبها را با خود به بالا می کشد و به همین نسبت این طوفانهای خشکی و دریایی و اقیانوسی هم بیشتر و قوی تر می شوند و بارشها و سیلابها هم بیشتر و خطرناک تر می شوند، ولی اگر در زمستان هوا زیاد سرد نبوده و انبساط خلاء هم سهم بیشتری از جرم گیرش آمده در بهار زیاد گرسنه نیست و حالت انتحاری جرمگیری خود را کمتر می کند و مولکولهای گازی جوی هم زیاد گرسنه نیستند و طوفانها و بارشها و سیلابها هم در فصل بهار کمتر بوجود می آیند، ولی چون حفره سیاه زمین پیر و ضعیف و کم جرم شده است از این به بعد بدتر از آنچه در ایران اتفاق افتاد را هم خواهیم داشت. بهار نیمکره جنوبی زمین هم مثل نیمکره شمالی می باشد.
تابستان نیمکره شمالی:
بعد از بهار در نیمکره شمالی فصل تابستان شروع می شود. در فصل تابستان انبساط خلاء غلبه دارد و مولکولهای هوا خیلی گرم و منبسط و جرم زیادی به خلاء می دهند و فاصله مولکولی هم زیاد و نور زیادتری به زمین می تابد و هوا گرم و مولکولهای جوی منبسط و حفره سیاه نوری مثل خلاء گرسنه و جرم زیادی از آنها می گیرد و این کمبودهای جرم داده شده به خلاء از مولکولهای پایین تر جوی و همچنین گرد و خاک سطح نیمکره شمالی زمین و بخار آبهای دریا ها و اقیانوس ها تعمین و جبران می شود،، بخصوص از منطقه استوایی که هم هوا و هم سطح زمین و هم دریاها و اقیانوس ها خیلی گرم و منبسط هستند، زیرا نور خورشید مستقیم به نیمکره شمالی به خصوص منطقه استوایی می تابد و در تابستان کمتر ابر تشکیل می شود، زیرا انبساط خلاء غلبه دارد و زیاد می کشد و مقدار زیادی از این بخارات خیلی گرم و منبسط و به طرف بالا و بخش زیادی از این بخارات به طرف خلاء حرکت کرده و نهایتا جذب خلاء اطراف زمین می شوند و مقداری هم جزب مولکولهای گازی هوا می شوند که مرتب جرم به خلاء می دهند و در حفره سیاه خود جرم ناچیزی دارند و این جرم هم زیاد در آنها دوام نمی آورد و خلاء با کمک گرمای زیاد ناشی از تابش نور این جرمها را هم از آنها می گیرد و آنها مجبور می شوند که دوباره از سطح نیمکره شمالی زمین و آبها بخصوص از منطقه استوایی که خیلی گرم است دوباره جرم بگیرند و به این طریق در تابستان جرم زیادی به خلاء پرتاب می شود که هر روز از میلیاردها تن جرم سر در می آورد که همه اینها جرم زمین هستند و نابود می شوند و از طرف دیگر در تابستان بر اثر کشش انبساط خلاء و گرمای زیاد دامنه حفره سیاه زمین هم خیلی منبسط و عریض شده و نقاط انتهایی حفره سیاه زمین تا مرکز حفره سیاه زمین فاصله بیشتری پیدا کرده اند و به همین نسبت نیروی جاذبه بر روی آنها کمتر تاثیر دارد و از طرف دیگر چون جرم زمین کم شده است نیروی جاذبه اش هم کم و همه این موارد بالا کمک می کنند که در تابستان گرم نیروی جاذبه در برابر انبساط خلاء بر روی مولکولهای گازی و عناصر سطحی زمین و آبها خیلی ضعیف عمل کند و خود این نورها که گرما تولید می کنند، خود نیز حفره سیاه گرسنه هستند و از مولکولهای جوی و از آبها و از سطح زمین نیز این حفره سیاه نوری جرم می گیرند و باعث انبساط بیشتر عناصر می شوند و این خود کمکی به انبساط خلاء می کند و نیروی جاذبه چندان قادر نیست که در برابر این انبساط و فرار جرم به خلاء جلوگیری کند و در تابستان زمین مجبور است که مرتب به خلاء و این مولکولهای جوی که کمبود جرم دارند جرم بدهد که تا خاصیت الاستیکی و فنریت این گازها در جو زمین بر قرار باشد که تا انبساط خلاء نتواند که یک مرتبه غلبه همه جانبه کند و عناصر جامد زمین را زیاد بکشد، پس بنابراین در تابستان نیمکره شمالی بیشتر از هر فصلی جرم نیمکره شمالی زمین به خلاء پرتاب می شود و بر اثر کشش زیاد احتمال شکستن بخشی از سطح و اعماق زمین وجود دارد که بدون زلزله نمی باشد برای شناخت بیشتر از زلزله به مقاله گرمایش زمین و زلزله که در بالا متذکر شدم لطفا مراجعه بکنید، البته نیمکره جنوبی در تابستانش هم همین طور است.
پاییز نیمکره شمالی:
بعد از تابستان که دوباره نیمکره شمالی کره زمین شروع می کند که خود را با زاویه چند درجه ای انحراف بدهد و کمتر مقابل خورشید قرار بگیرد پاییز شروع می شود، اینکه چرا چنین اتفاقی می افتد، این خود بحث گسترده ای دارد و در اینجا به آن نمی پردازم. پس از این چرخش انحرافی از مقابل خورشید کم کم شروع می شود که نور کمتری به نیمکره شمالی بتابد و در این حالت پاییز نیمکره شمالی شروع شده است و مولکولهای جوی و عناصر سطح زمین و مولکولهای آبها شروع می کنند که از انبساط زیاد خود بکاهند. انبساط خلاء که در تابستان جرم زیادی می گرفته و توانسته که بیش از حد عناصر، بخصوص گازهای جوی را منبسط کند و دامنه حفره سیاه زمین را عریض و طویل کرده است در برابر این انقباض مقاومت می کند، چون در طول تابستان انبساط خلاء هرچه جرم گرفته دو دستی آنها را تقدیم خلاء منظومه شمسی و خلاء جهانی کرده است و خودش از نو اطراف زمین گرسنه شده است و از طرفی دیگر عناصر جرم زیادی به خلاء داده و خودشان منبسط و جرم کمی دارند و برای نیروی جاذبه هم خیلی سخت است که این عناصر و گازهای کم جرم و بیش از حد منبسط شده را منقبض کند و تا زمانی که آنها جرم کافی نگیرند در حفره سیاه آنها جرم کافی وجود ندارد و نمی توانند منقبض شوند و انبساط خلاء هم جرم زیادی می گیرد و اجازه انقباض به آنها نمی دهد مگر اینکه خلاء مقدار زیادی جرم از حفره سیاه زمین بگیرد که تا گرسنگیش بر طرف و نیروی انبساطش تا حدود زیادی خنثی شود و دست از سر انبساط بیشتر این عناصر بخصوص عناصر گازی در جو بر دارد و از آنجایی که نور خورشید به نیمکره شمالی مایل می تابد و دیگر به آن شدت نمی تابد و به همین نسبت عناصر هم به آن گرمی نیستند و انبساط خلاء قادر نیست مثل تابستان آنها را به انبساط بکشاند، پس بنابراین در پاییز از گرمای این گازهای جوی تا حدودی کاسته و تا حدودی از انبساط خود می کاهند و منقبض تر و به مرکز حفره سیاه زمین نزدیک تر می شوند و به همین نسبت دامنه حفره سیاه زمین که گِرد و کروی است کوچک تر و سطح تماس کمتری با خلاء اطراف خود پیدا می کند و تاثیر خلاء بر روی آن کمتر و از طرفی دیگر چون دامنه حفره سیاه زمین به مرکز زمین نزدیک تر شده است نیروی جاذبه زمین بر روی آنها تا حدودی بیشتر تاثیر می گذارد و این حفره سیاه های گازی تا حدودی منقبض و کمتر به خلاء جرم می دهند و مقدار جرمی که این حفره سیاه های گازی از زمین می گیرند کمی بیشتر برایشان می ماند و به همین نسبت تاثیر نیروی جاذبه بر روی آنها بیشتر از تابستان می شود و این حفره سیاههای گازی منقبض تر می شوند و در فصل پاییز که هوا به آن گرمی نیست به این قضیه کمک می کند و به همین نسبت هم نیروی جاذبه بر روی آنها در برابر کشش انبساط خلاء تقویت می شود و نیروی جاذبه با نیروی انبساط خلاء زیادی خواه بر روی حفره سیاه عناصر بیشتر در می افتد و مانع از آن می شود که انبساط خلاء زیادی از آنها جرم بگیرد، ولی انبساط خلاء که دیگر نمی تواند روی گرمایش ذرات نور زیاد حساب باز کند، مجبور است که کارت اصلی را رو کند و از خلاء منظومه شمسی و خلاء جهانی کمک می گیرد، زیرا هر چه جرم گرفته است دو دستی تقدیم این خلاء ها کرده است و خودش گرسنه و زیاد نمی تواند کوتاه بیاید و خلاء های منظومه شمسی و جهانی کشش خود را بر روی خلاء های اطراف زمین بیشتر می کنند و کم کم کشمکش نیروی انبساط خلاء با نیروی جاذبه زمین بر روی مولکولهای گازی جو و همچنین عناصر سطح زمین و مولکولهای آبها بالا می گیرد، زیرا تا حدودی جرم این حفره سیاه های گازی برای آنها باقی مانده و نیروی جاذبه بر روی آنها تقویت شده و نمی خواهد مثل تابستان در برابر انبساط خلاء کوتاه بیاید و در این حالت نور هم کمتر به نیمکره شمالی می تابد و گرما هم مثل تابستان به انبساط خلاء کمک نمی کنند و نیروی جاذبه متقابلا بیشتر بر روی این حفره سیاه های گازی در جو و حفره سیاه دیگر عناصر مقاومت می کند و از طرفی دیگر دامنه و حجم حفره سیاه زمین کوچک تر و خلاء تماس کمتری با این دامنه دارد ، ولی چون خلاء به خلاء منظومه شمسی و خلاء جهانی وصل است از گرسنگیش کاسته نمی شود و کم کم درگیریش با نیروی جاذبه بالا می گیرد و تا آنجایی که می تواند از منقبض شدن این گازها جلوگیری می کند و چون به آن معنی مثل تابستان نمی تواند از زمین جرمی بگیرد مرتب بر گرسنگیش افزوده می شود و خلاء منظومه شمسی و خلاء جهانی هم به خلاء اطراف زمین کمک می کنند، چون آنها هم از حفره سیاه زمین جرم می خواهند و به همین نسبت نیروی انبساط خلاء اطراف زمین بیشتر می شود و کشمکش این دو نیرو بر روی حفره سیاه های گازها آنقدر بالا می گیرد که تا حتی به عناصر سطح زمین و آبها هم سرایت می کند و در مرحله ای بر اثر این کشمکش انتحاری جنگ دو نیرو بالا گرفته و مولکولهای زیادی از انتهای جو قربانی و به خلاء پرتاب و مولکولهای زیاد دیگری که هنوز در جو وجود دارند هم جرم زیادی به خلاء داده و همگی جرم می خواهند که تا با کمک جرم و با کمک همدیگر در برابر این درگیری زیاد دو نیرو بتوانند مقاومت بکنند و مرتب مولکولهای پایین تر جو و همچنین سطح زمین را با خود می کشند و بر اثر این کشمکش حفره سیاه های گازی بیش از حد کشیده شده و در جو بین این حفره سیاه های گازی فاصله می افتد و فضاهای بین مولکولی بوجود می آیند و بر اثر این کشمکش دو نیرو این فاصله ها هم بیش از حد کشیده و گرسنه و به همین نسبت هر کدام به یک حفره سیاه تبدیل شده و نیروی عکس العمل پیدا می کنند و اینها هم مثل حفره سیاه گازها جرم می خواهند، یعنی در این حالت انتحاری هم خلاء خیلی گرسنه و هم حفره سیاه های گازی خیلی گرسنه و هم فاصله های بوجود آمده بین این گازها هم خیلی گرسنه و همگی به حفره سیاه گرسنه تبدیل شده اند و آنها با هم و با خلاء جرم پایین تر زمین را با خود به بالا می کشند و این مولکولهای پایین به طرف بالا کشیده می شوند و بر اثر این بگو مگو و درگیری نیروی جاذبه با انبساط خلاء مرحله بحرانی شروع می شود و خلاء گازهای بالایی را به طرف خود می کشد و عناصر سطحی زمین هم به طرف بالا کشیده می شوند که ایجاد باد و توفان می کند و همراه این طوفانها مقدار زیادی گرد و خاک که جرم زمین هستند از بیابانها به جو می روند که جبران کمبود جرمی مولکولهای جوی و همچنین کمبود جرمی حفره سیاه های بوجود آمده بین مولکولهای جوی را بکنند و در ادامه این جرمخواهی انبساط خلاء طوفانهای دریایی و اقیانوسی هم شروع و مقدار زیادی بخار آب به جو رفته که بخش زیادی از آنها سهم خلاء و بخشی دیگر کمبود های جرمی این حفره سیاه های جوی را بر طرف می کنند که آنها جرم خود را به خلاء داده اند و بخش دیگر باقی مانده به همان شکلی که در وضعیت انتحاری در بهار توضیح داده شد به صورت ابرهای زیاد در اطراف کره زمین در آمده که ذخیره جوی به حساب می آیند و در این حالت انبساط خلاء سهم خود را از جرم بخارات و گرد و غبار ها گرفته و زیاد غلبه نمی کند و مولکولهای جوی هم سهم خود را از جرم گرفته و از گرسنگی و انبساط خودشان می کاهند و اجازه می دهند که از این بخارات به همان شکلی که در وضعیت انتحاری در بهار نیمکره شمالی توضیح دادم ابرها شکل بگیرند و در فصل پاییز به همان شکل که در فصل بهار توضیح داده شد مقدار این ابرها به خاطر وضعیت انتحاری خیلی زیاد است و به سطح زمین می بارند که همراه با باران، تگر و برف و می توانند سیل آسا باشند که ویرانگری این بارشها کمتر از ویرانگری آنها در فصل بهار نیست و در این فاصله که خلاء سهم خود را گرفته و زیاد حفره سیاه زمین را با خود نمی کشد و گازهای جوی هم جرم کافی گرفته و آماده اند برای منقبض شدن و هوا دیگر در نیمکره شمالی به آن گرمی تابستان نیست و نیروی جاذبه این فرصت استفاده کرده و جرم کافی حفره سیاه های گازی هم به نیروی جاذبه کمک می کند که تا نیروی جاذبه بر روی آنها تاثیر بیشتری داشته باشد و نیروی جاذبه شروع می کند که عناصر جوی و سطح زمین و آبها را منقبض تر و سرد تر کند که تا با کمک انقباض عناصر مقاومت حفره سیاه زمین در برابر انبساط خلاء بیشتر شود که همراه است با کوچک تر شدن حفره سیاه زمین و انقباض بیشتر عناصر گازی جوی، آبها و عناصر جامد حفره سیاه زمین و همچنین تقویت نیروی جاذبه زمین در برابر انبساط خلاء، البته شدت وضعیت انتحاری جوی پاییزی بستگی به تابستان دارد هر چه قدر هوا در تابستان گرم و مولکولها و عناصر زمین منبسط و به همان نسبت دامنه حفره سیاه زمین منبسط و وسیع بوده که همه اینها به میزان غلبه انبساط خلاء کمک می کنند و به همین نسبت انبساط خلاء غلبه بیشتری داشته و جرم زیادی هم گرفته است و بعد که می خواهد پاییز بیاید و نیروی جاذبه بخواهد این حفره سیاه زمین و این گازهای منبسط جوی خیلی منبسط را منقبض کند با خلاء غالب خیلی مشکل پیدا می کند و درگیری این دو زیاد و حاصلش در پاییز طوفانهای زیاد خواهد بود و خلاء به نسبت وضعیت انتحاری جوی در پاییز جرم زیادی گرفته و سپس کوتاه می آید و چون کشمکش این دو نیرو بر روی عناصر کم می شود و نیروی جاذبه غلبه و عناصر منبسط را منقبض تر کرده که می تواند همراه با زلزله هم باشد که لایه های منبسط پس از درگیری زیاد دو نیرو بر اثر انقباض شکسته شده و روی هم می غلتند، زیرا بعضی از لایه ها که به اندازه کافی جرم زیادی ندارند و زیاد منبسط بوده اند برای انقباض بیشتر به سختی در هم و منقبض می شوند و مقاومت می کنند و لایه هایی که جرم بیشتری در واحد حجم دارند زودتر منقبض و در این حالت بین این لایه ها شکستگی بوجود می آید که همراه با زلزله می باشد و در بهار می تواند که عکس این زلزله اتفاق بیفتد، یعنی بعضی از عناصر که جرم زیادی دارند در حال انبساط به راحتی منبسط نشوند و بین لایه های زمینی شکستگی بوجود آید، البته زلزله در فصلهای دیگر سال هم اتفاق می افتد که دلایل دیگری هم دارد و بهتر است که به مقاله گرمایش زمین و زلزله که بنده نوشته ام سری بزنید. پاییز نیمکره جنوبی هم مثل پاییز نیمکره شمالی است.
انتهای پاییز به زمستان ختم می شود. در زمستان نیمکره شمالی از خورشید انحراف بیشتری پیدا کرده است و نورهای کمتری به جو و سطح زمین و آبها می تابند و جرم منقبض تر و سرد تر و نیروی جاذبه بیشتر است و حفره سیاه زمین هم کوچک تر و تماس کمتری با خلاء دارد و انبساط خلاء نمی تواند به مقدار زیاد جرمی از حفره سیاه کره زمین بگیرد، ولی بهار که می شود دوباره همانطور که در بالا گفته شد چند برابر تلافی می کند. اگر در زمستان نیمکره شمالی انبساط خلاء نمی تواند از این نیمکره شمالی جرم زیادی دریافت کند در عوض در نیمکره جنوبی تابستان است و در آنجا دارد تلافی می کند، یعنی یک چنین وضعیت های مختلفی که نیمکره شمالی در چهار فصل خود پیدا می کند، نیمکره جنوبی زمین هم یک چنین وضعیتهای مختلفی پیدا می کند، منتهی به صورت متناوب، یعنی اگر در شمال زمین تابستان است در جنوب زمستان است و اگر نیمکره شمالی در بهار بسر می برد نیمکره جنوبی پاییز است و هر دو نیمکره چهار فصل سال را دارند با تمام تغییرات آنها. پس بنابر این در تمام فصل سال بارندگی در نیمکره شمالی و نیمکره جنوبی وجود دارد، ولی در تابستان کمتر و در زمستان بیشتر و بارندگی های سیل آسا بیشتر در فصل بهار و پاییز شکل می گیرند به همان دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد و این وضعیت کره زمین و یا بهتر بگویم حفره سیاه کره زمین همیشه همین طوری بوده است و از این به بعد هم همین طوری خواهد بود، اما به همان دلایلی که در بالا آنها را شرح دادم، روزانه میلیاردها تن جرم زمین به صورت گرد و خاک و بخار آبها سهم خلاء می شوند و این برای کره زمین که میلیاردها سال است که به خلاء جرم می دهد و ضعیف شده است گران تمام می شود، به عبارت دیگر کره زمین ما پس از میلیاردها سال پیر و فرسوده شده و دیگر زیاد جرم ندارد که به راحتی به انبساط خلاء بدهد و همه اینها باعث می شوند که این اتفاقات ناگوار مثل گرمایش زمین، زلزله و این بارشها و سلابهای ویرانگر ایران و غیره بیشتر بوجود آیند و این را هم باید اضافه کرد که حفره سیاه کره زمین استثناء نیست و خلاء از کرات دیگر منظومه شمسی و کرات و کهکشانهای دیگری در سراسر جهان هم جرم می گیرد.
خندق و دریاچه اطراف شهر :
به همان شکلی که در بالا گفته شد به خاطر ضعیف شدن نیروی جاذبه و کم شدن جرم زمین که همراه است با غلبه بیشتر نیروی انبساط خلاء، مدام بر میزان این بارشها و سیلابهای ویرانگر افزوده می شود و این اتفاقات خطرناک می تواند در همه جای کره زمین اتفاق بیفتند. اگر بخواهیم جلوی خرابی چنین اتفاقاتی را تا حدود زیادی بگیریم باید فکری برای آنها بکنیم و یکی از راه هایی که از قدیم هم مرسوم بوده خندق کندن اطراف شهرها بوده است که اگر سیلابهایی از داخل شهر جاری شد به این خندقها سرازیر شوند و اگر از بیرون شهر بر اثر بارش زیاد سیلهایی راه افتاد به این خندقها سرازیر شوند و به داخل شهر وارد نشوند و اگر برای شهری یک چنین امکالی به هر دلیل وجود نداشت، مثلا به دلیل شوره زار بودن سطح زمین باید جای مناسب دیگری را پیدا کرد و خندق کند و یا یک و یا چند دریاچه اطراف شهر ایجاد کرد و با جویبارهای مختلف مسیر سیلابها را به این خندقها و یا دریاچه ها منتهی کرد که این سیلابها به آنجا ها بریزند که هم جلوی خرابی بیش از حد این سیلابها کاسته شود و هم بتوان از آب این سیلابها برای آشامیدن و یا برای مصارف کشاورزی استفاده کرد و هم اطراف این خندقها و یا دریاچه ها گیاهان مختلفی برویند برای زیبایی شهر که تا مردم برای تفریح از آنها استفاده کنند و کمی هم سفره های زیر زمینی آب پیدا بکنند.
همیشه از این سیلابها بوده اند و از این به بعد بیشتر هم خواهند بود و در بهار ۱۳۹۸ در چندین شهر و استان ایران بارشها و سیلابهای ویرانگری رخ داد که تا به حال در ایران بی سابقه بوده است و دلایل آن را هم در بالا توضیح دادم. اگر وضعیت این شهرهای سیل زده را بعد از این بارشها و سیلابهای ویرانگر در این شهرها و استانها مؤرد بررسی قرار دهیم، مشخص می شود که این سیلابها بیشتر از چه میسرهایی عبور کرده و وقتی در مسیر حرکت خود با مانع برخورد کرده اند، چطوری آن مانع را دور زده اند و یا مجبور شده اند که با زور این مانع ها را از سر راه خود بردارند، ممکن است این مانع ها خانه بوده باشند و یا دیوار و یا درخت و غیره، در هر صورت این سیلابهای ویرانگر برای جاری شدن خود مسیری را برای جاری شدن خود در داخل شهر باز کرده اند و این به این معنی است که اگر باز هم از این بارش ها در این شهر ها ببارند و سیل راه بیفتد باز دوباره از همین مسیرها عبور خواهند کرد و نتیجه ای که می گیریم این است که این مسیر های سیلابها در داخل هر شهر را به صورت کانال در بیاوریم و بدنه این کانالها را با سیمان و یا هر چیز دیگر محکم کنیم که تا آب این سیلابها در این کانالهای عمیق عبور کنند و از شهر خارج و به این خندقها و یا دریاچه های عریض و عمیقی که ما در اطراف شهر کنده ایم ریخته شوند، مسیر فعلی این سیلابهایی که در شهر های مختلف ایران جاری شده اند به ما کمک می کنند که آیا باید کانالهای خیابانی داشته باشیم که از چهار طرف شهر به این خندقها و یا دریاچه ها وصل شوند و سیلابهای خود را به آنجاها بریزند و یا به خاطر وضعیت خطرناک بارشها و سیلابها کانالهای خیابانی کافی نیستند و باید شبکه هایی از کانالهای کوچه ای هم داشته باشیم که تا سیلابهای کوچه ها در ابتدا به کانال های کوچه ای ریخته و سپس این کانالهای کوچه ای وصل شوند به کانالهای خیابانی که به خندقها و دریاچه ها ریخته می شوند ، البته اگر بخواهیم می توانیم روی این کانالهای کوچه ای را پوشاند که مردم بتوانند از روی آنها در کوچه ها رفت و آمد کنند که در زیر آنها کانالهای آب می باشند و همچنین می توان روی کانالهای خیابانی که چند متر عمق دارند طاق زد و روی این طاق ها را به صورت خیابان در آورد که ماشین از روی آنها عبور کنند، یعنی در زیر از داخل کانال های خیابانی آب می تواند جاری شود و بر روی این کانالها می تواند خیابان باشد و مردم و ماشین از آنها عبور کنند و هرچه این کانالها عریض و عمیق تر باشند بهتر است و به همین نسبت باید که خندقها و دریاچه های اطراف شهر هم عمیق و عریض باشند که تا بتوانند آب بیشتری را در خود جای بدهند، البته به صرفه نیست که برای هر کوچه ای یک کانال کنده شود، باید در دو طرف کوچه هایی که کانال ندارند جوی های باریک و عمیق ایجاد کرد که شیب ملایمی به طرف کانالهای کوچه ای داشته باشند و آبی که در این جوب های دو طرف کوچه ها جاری می شود به این کانالهای کوچه ای ریخته شوند که آنها به کانالهای خیابانی وصل هستند و آب آنها به خندقها و یا دریاچه های اطراف شهر می ریزند و اگر این راه حلها در برابر سیلابهای ویرانگر کافی نبودند و باید این راه حلها را گسترش داد، یکی از راه هایی که به نظر بنده می رسد این است که ناودانهای کوچه ای درست کنیم، ولی این ناودان های کوچه ای زمانی مطرح می شوند که کانالهای خیابانی و کانالهای کوچه ای در شهر ایجاد شده باشند که به صورت شبکه ای به هم وصل هستند و بعد اگر این اقدامات چندان جواب نداد و یا کافی نبودند باید سراغ اقدامات دیگری رفت از جمله ناودان های کوچه ای که فعلا ضرورت ندارند و در اولویت نیستند، ولی اگر بخواهیم درست با این بارشها و سیلابهای ویرانگر برخورد کنیم، حتماً خندقها، دریاچه ها، کانالهای خیابانی و کانالهای کوچه ای و این جوی های کوچک اطراف هر کوچه خیلی ضروری هستند و در اولویت قرار دارند و اگر سیلی هم از بیابانها راه افتاد باید آنها را با کانالهای انحرافی هدایت کرد که تا به این خندقها و این دریاچه ها جاری شوند و هزینه هایی که برای احداث آنها می کنیم از همان آبهای سیلابهای ذخیره شده در خواهیم آورد، چون این آبها را در خندقها و دریاچه ها ذخیره می کنیم و به مصرف کشاورزی و یا آب آشامیدنی می رسانیم و کمکی هم به زمین می کنیم که تا حدودی از این آبها را در سفره های زیر زمینی خود ذخیره کند و به این طریق جلوی خرابی های این بارشها و سیلابهای ویرانگر را خواهیم گرفت و با این کار درست خود منطقه سر سبزی هم در اطراف این خندقها و یا دریاچه ها درست می کنیم برای تفریح مردم و این را هم اضافه بکنم که این خندقها و دریاچه ها به باتلاق و مرداب تبدیل نمی شوند، زیرا عمق آنها زیاد و آبها چندین متر روی هم سوار هستند ترسی از گند زدن آب و بیماری های واگیر وجود ندارد، زمانی آنها به باتلاق و مرداب تبدیل می شوند که حدودا نیم متر تا یک متر ارتفاع آب در این خندقها و یا دریاچه ها باشد، اگر یک چنین وضعیتی پیش آمد می توان آب این خندقها را به استخری که از قبل کنده و آماده کرده ایم روانه کنیم که تا بتوانیم از گندیدگی این آبها جلوگیری کنیم و از این آبها استفاده بیشتری ببریم و خندقها و دریاچه ها که از آب خالی شدند گل و لای آنها را از آنها بیرون کشیده و در جایی مصرف کنیم و این خندقها و دریاچه ها را لایروبی کنیم برای سیلابهای دیگر.
آن عزیزانی که در شهر های سیل زده هستند و این سیلابها بلاهایی سرشان آورده بیشتر می توانند بفهمند که بنده چه می گویم، شما عزیزان که این همه بلا سرتان آمده است منتظر کسی ننشینید و خودتان با بیل و کلنگ دست به کار شوید و این خندقها و دریاچه ها را بکنید، دولت جمهوری اسلامی برای شما عزیزان کاری نمی کند تا شما حرکت چند صد هزار نفره راه نیندازید و همت به خرج ندهید نمی توانید این رژیم و یا هر رژیم دیگری را مجبور بکنید که کاری برای شما بکنند، حتی اگر ده تا از این سیلابهای ویرانگر دیگری هم رخ بدهند، کسی برای شما کاری نمی کند. تا زمانی که خودتان دسته جمعی کاری را شروع نکنید، هیچ کس دیگر برای شما قدمی بر نمی دارد و خندق و دریاچه کندن مهندسی بخصوصی نمی خواهد، فقط همت مردم را می خواهد با بیل و کلنگ. اصل کار فقط همان همت شما عزیزان است، این وسط چند تا مهندس هم کمک کردند چه بهتر و فقط جایی را که می کنید برای خندق نباید شوره زار باشد که تا بتوانید از این آبهای جمع شده برای کشاورزی و خوردن استفاده کنید. بیاییم با هم اخطارهای مادرمان زمین را جدی بگیریم ! زمین می گوید من پیر شده ام و نمی توانم مثل گذشته همه چیز را برای شما آماده کنم که خطری در آن نباشد. این بارشها و سیلابها و گرمایش زمین و زلزله در جاهای مختلف بر روی من باز هم بیشتر اتفاق می افتد، من پیر شده ام و لازم است که شما هم خودتان به خودتان کمک بکنید و کمی هم به من زمین که مادرتان هستم کمک بکنید، ضرر نمی کنید.
کمک های دیگر به خود و مادرمان زمین:
چند مؤرد مهم که انسانها هم در آن نقش دارند را با همدیگر مرور و بررسی می کنیم.
بطور طبیعی انسانها به دنیا می آیند و در حال حاضر بیش از هفت میلیارد و نیم جمعیت روی زمین می باشد و اگر هر فرد به طور متوسط در روز دو کیلو مواد غذایی و یک لیتر آب مصرف کند، ملاحظه می کنید که چه رقم بزرگی از جرم زمین هر روز مصرف و کم می شود، در ادامه این روند مرگ و زندگی سالانه، چندین میلیون انسان کشته می شوند و یا می میرند و پس از مردن جرم آنها متعفن و تبدیل به گاز و به سمت خلاء می رود، یعنی هر روز چندین میلیارد تن جرم زمین سهم خلاء می گردد و اینها همه جرم زمین هستند که نابود می شوند، اگر بشر زاد و ولد خود را کمتر و کنترل کند هم زندگی اجتماعی و فردی بهتر پیدا می کند و هم کمتر به زمین لطمه و صدمه می زند و کمتر از جرم زمین و جاذبه اش می کاهد، دوم استفاده بی رویه سوخت، بخصوص سوخت فسیلی، مثل نفت و گاز و ذغال سنگ در ماشین ها و یا کارخانه ها است که از میلیاردها تن جرم سر در می آورد که همه پس از سوختن سهم خلاء می شوند و به صورت دود و دم به طرف خلاء روانه می شوند که به زمین تعلق داشته و با رفتن آنها به خلاء از جرم زمین کاسته می شود و این جرم نابود شده بر اثر سوختن کلی گرما تولید کرده که خود این گرماها میلیاردها متر مکعب گاز موجود در جو را گرم و منبسط و به طرف بالا می روند و انبساط خلاء از فرصت بدست آمده دیگری استفاده و آنها را به طرف خود کشیده و آنها را می بلعد و فقط تنها این گازها نیستند که به خلاء می روند، بر اثر این گرمایی که ما با دست خود به وجود می آوریم و هوا را گرم می کنیم هر روز میلیاردها تن گرد و غبار به جو و خلاء و میلیاردها متر مکعب آبها را بخار کرده و به خلاء می فرستیم ، فکر نکنید که همه اینها به ابر تبدیل می شود و به زمین می بارند نه خیر! از تمام کره زمین بخصوص از منطقه استوایی مقدار زیادی از گرد و خاک و همچنین بخار آب بر اثر انبساط و کشش انبساط خلاء به جو و از آنجا همراه گازهای دیگر به خلاء پرتاب می شوند که هم از جرم جو می کاهد و هم از جرم آبها و این یعنی نابودی جرم زمین، فراموش نکنیم که ما در آب کردن یخ های قطبی نقش مخربی داریم ، اگر نمی دانستیم لااقل حالا می دانیم.
سوخت اتمی، سوخت فسیلی و غیره را باید ما انسانها متوقف و یا کاهش دهیم که اینها همه جرم زمین هستند که می سوزند و تبدیل به حرارت و گاز و دود و دم و نهایتا سهم خلاء و باعث گرمایش زمین می شوند، به جای آنها می توان از انرژی خورشیدی استفاده کرد که تا از جرم زمین کمتر مصرف شده و جرم بیشتری برای زمین باقی بماند و زمین بتواند جرم خود و نیروی جاذبه اش را بیشتر حفظ کند. صحبت از میلیارد ها تن جرم هر روز می باشد که به خلاء پرتاب می شوند و اگر با کمک ما جرمی بیشتر برای زمین باقی بماند تاثیر زیادی روی نیروی جاذبه دارد و آن را به همین مقدار جرم کمتر پرتاب شده به خلاء تقویت می کند، زیرا رابطه تنگاتنگی بین جرم و جاذبه است و جاذبه که بر اثر جرم زیادتر تقویت شود تاثیر بیشتری روی جو دارد و مولکولهای جو را به طرف خود ، یعنی به طرف مرکز حفره سیاه زمین می کشد و آنها را تا حدودی بیشتر منقبض نگه می دارد و تاثیر انبساط خلاء روی آنها کمتر و به همین دلیل جنبش مولکولی آنها هم کمتر می شود و آنها جرم کمتری به خلاء می دهند و منقبض تر و به هم نزدیک تر و فاصله مولکولی آنها کمتر می شود و به همین خاطر نور زیادی نمی تواند وارد جو زمین شود و با کم شدن گرما و کم شدن جنبش مولکولی، سکون و انقباض بیشتر و به همین نسبت تابستان هم که باید خیلی گرم باشد به آن گرمی نمی شود و به همین خاطر و به همین نسبت میلیاردها متر مکعب گازهای جوی کمتر به خلاء پرتاب و به همین نسبت کمتر گرد و خال به هوا بلند می شود و هوا را آلوده می کند و به مقدار کمتری آب دریاها و اقیانوس ها بخار و به خلاء پرتاب می شوند و این برای زمین یعنی کمتر جرم به خلاء دادن و جرم زیادتری برایش می ماند و جاذبه که بیشتر می شود زمستان هم مولکولها منقبض تر و به همین نسبت نور کمی به زمین می تابد و هوای خیلی سردی هم خواهیم داشت و یخها هم زیادتر می مانند و کمتر آب می شوند و با بارندگی معتدل زیادتری رو به رو خواهیم بود و مشکل بی آبی و خشکسالی تا حدود زیادی حل خواهد شد و هوا که کمتر گرم باشد اختلاف دما و سرد و گرم شدن هم کمتر و به مقدار زیادی جلوی بسیاری از طوفانهای دریایی، طوفانهای شنی بیابانی و گردبادها و سیلابهای ویرانگر و زلزله ها هم گرفته خواهد شد و طبیعی است که همه اینها گناه ما نیست و این قانون طبیعت است و اینطور باید باشد و جلوی اینها را هم بطور کامل نمی شود گرفت، ولی با همکاری و همت و درست عمل کردن انسان از شدت آنها کاسته خواهد شد، ما که زمین دیگری نداریم که هر موقع لازم شد و یا هرموقع دلمان خواست اسباب کشی کنیم و به آنجا برویم، پس بنابراین از مادر خودمان زمین باید پرستاری کنیم. انسان باید از مصرف بی رویه آب بکاهد تا آب بیشتری برای زمین باقی بماند. در بیابانها با تپه ای و تلنبار کردن شنها و خاک ها روی هم به صورت سدهای طولانی که هر کدام از این سد ها چند کیلومتر باشند و هر کدام از این سد ها حدوداً یک کیلومتر با هم فاصله داشته باشند و روی آنها را از دو طرف مالچپاشی کنند و یا مواد نفتی دیگری بپاشند که تا این تپه های سد مانند ثابت بمانند و به گرد و خاک تبدیل نشوند و از هجوم باد و طوفان در امان باشند، این سد ها جلوی وزیدن باد و طوفان را از دو طرف گرفته و از سرعت آنها می کاهند و کمتر گرد و غبار از سطح زمین بلند می شوند و به هوا می روند، به این ترتیب هم شن و خاکهای سبک را جمع کرده ایم و از روان شدن آنها جلوگیری کرده ایم و هم اینها جرم زمین هستند که برای زمین می توانند باقی بمانند و کمک به نیروی جاذبه زمین بکنند و هم با این سد های مصنوعی و خاکی جلوی بادها را می گیریم و از سرعت آنها می کاهیم و کمتر گرد و غبار به هوا رفته و به خلاء پرتاب می شوند و این روش کمک می کند که احتیاج نباشد تمام بیابان را مالچپاشی کنیم و مالچپاشی کمتر می شود و با کم شدن گرد و غبار در هوا کمتر برای انسان مشکل تنفسی و پوستی و چشمی بوجود می آید و خاصیت دیگر این سد های مصنوعی شنی،خاکی این است که هنگام باد و طوفان های بعدی مقدار شن و خاک روان دیگری به این سد های مصنوعی رسیده و پشت آنها جمع می شوند و اگر دوباره از نو روی آنها مالچپاشی شود هم جلوی حرکت آنها گرفته می شود و هم این سد های خاکی قطور تر شده و از شن روان و گرد و خاک بیابان کاسته می شود. به این ترتیب به مقدار زیادی جلوی حرکت شن و گرد و خاک گرفته می شود و هوا هم زیاد آلوده نمی شود و از طرفی دیگر اگر سیل راه بیفتد، خود این سد ها جریان سیلاب را کنترل می کنند و جلوی شتاب آنها را می گیرند و این آبهای سیل آسا را می توان به این ترتیب مهار و در جایی ذخیره کرد. برای کشورهایی که فقیر هستند و زیاد نمی توانند برای این نوع سد های شنی، خاکی هزینه کنند برای چنین پروزه هایی باید کشورهای دیگر به آنها کمک بکنند، چرا که جرم زمین به همه تعلق دارد و برای کمک به مادرمان زمین همه مسئول هستیم و یک قدم هم کمک انسانی به همدیگر کردن لازم است و اگر هم به هر دلیلی که من نمی دانم این کار شدنی نباشد و نشود که سد شنی و خاکی درست کرد، خود طبیعت کمک کرده و راه حل خودش را داده به این معنی که خود بادها و طوفانها بطور طبیعی در بیابانها تپه های هلالی شکلی از شنها و ماسه ها بوجود آورده اند، فقط کافی است که روی آنها مالچپاشی کنند که آنها جا به جا نشوند و چون آنها ثابت می مانند بر اثر باد و طوفان دیگری دوباره شنهای روان پشت آنها جمع می شوند و بر حجم این تپه ها می افزایند و به همین خاطر هر سال و یا هر دو سال یک بار باید مالچپاشی شوند و احتیاج زیادی به سد سازی شنی نیست ، البته در همه جا از این تپه ها بطور طبیعی شکل نمیگیرند و اگر بتوانیم در بعضی جاها از این سدهای مصنوعی شنی خاکی خودمان بسازیم در یک سطح خیلی وسیع می توانیم جلوی گرد و غبار و آلودگی هوا را بگیریم و این مالچپاشی هم برای سلامتی و محیط زیست ضرر ندارد، زیرا با باد بعدی که می وزد این مالچ می رود زیر ماسه ها و خاکها رفته و جلوی بو و انتشار آن در هوا گرفته شود و کمک می کنند که این مالچ و سد شنی ثابت بماند.
برای کمک به زمین باید جلوی چیزهای تشریفاتی و لوکس را به مقدار زیادی گرفت، برای مثال چندین ماشین داشتن که برای ساختن آنها کلی هزینه می شود و کلی هم سوخت مصرف می کنند، ما در جهان بالای یک میلیارد ماشین داریم که اکثرا سوخت فسیلی دارند که هم هوا را آلوده و گرم می کنند و هم مواد سوختی زیادی می سوزند و به گاز تبدیل شده و به خلاء می روند و یا انواع مختلف ترقه ها و فشفشه ها و انفجار آنها در تحویل سال نو. در سال نو در هرکشوری میلیاردها تن جرم زمین را به دود و گاز تبدیل و به خلاء می فرستیم و به غیر از این نیز به گرمای هوا کمک می کنیم و هم بر اثر انفجار هر کدام از این ترقه ها و فشفشه ها ضربه ای سه بعدی به مولکولهای هوا وارد و آنها را به طرف خلاء روانه می کنم و بر اثر هر کدام از این ضربه ها خلاء از انتهای جو جرمی متناسب با هر ضربه دریافت می کند، این یعنی نابود شدن جرم زمین و زمین باید از جرم باقی مانده خود کمبود جرم گازهای جوی و آبهای بخار شده و به خلاء رفته را جبران کند، زیرا کامل شدن جو و آبهای زمین، یعنی کامل شدن فنرهای اطراف زمین، که همان مولکولها هستند که همدیگر را از پایین تا بالای جو مثل فنر گرفته اند و خاصیت الاستیکی و فنری دارند و در برابر درگیری نیروی جاذبه با انبساط خلاء نقش میانجی و واسطه را بازی می کنند و تعادلی بین آنها بر قرار می کنند که در بالا به آنها پرداختم و این خاصیت کمک می کند کمتر زلزله بوجود آید، پس بنابراین مصرف نکردن ترقه و فشفشه از شادی های ما نمی کاهد، شادی ها را می شود با لباس نو پوشیدن ، رقص و پای کوبی ، آواز خواندن و دید و بازدید کردن جبران کرد، همین موضوع ترقه ها و انفجار آنها را می توان به جنگ ها هم تعمیم داد، وقتی بمب اتم منفجر می شود ، وقتی بمب ها چه شیمیایی و چه غیر شیمیایی در جنگ ها می ترکند و هوا را آلوده و منفجر می کنند همان اتفاقی که با ترقه برای زمین و جو آن می افتد با اینها هم همان اتفاقات می افتد با درجه ای خیلی خطرناک تر و ویرانگرتر که حتی با این انفجارها خود زمین را هم به لرزه در می آورند که باعث سست شدن لایه های زمین می شود و کل هستی زمین را زیر سؤال می برند، اضافه بر آن تلفات جانی و مالی زیادی هم برای طرفین درگیر در جنگ بوجود می آورند که جبران ناپذیر می باشند. اینها نمونه هایی بود که می شد مثال زد و نمونه های دیگری را هم خود شما سراغ دارید که در همین چهارچوبها می گنجند. خواهش من این است که بیاییم با همدیگر به این موضوعات فکر کنیم و کمی همت به خرج دهیم، شوخی نیست، مسئله را جدی بگیریم کمک ما به زمین کمک به خودمان است، در این کمک رسانی به خودمان و زمین ضرر نمی کنیم، زمین ما پیر شده است و این را ما باید بفهمیم، هنوز دیر نشده و در خیلی از زمینه ها می شود به خودمان و زمین کمک کنیم. در ادامه یک چنین روندی خواه نا خواه ما با کره زمین مان داریم به مرحله ای نزدیک می شویم که در آینده نزدیک یا دور به مرحله انفجار برسیم، ولی اتفاقات جزئی تر مثل همین گرمایش زمین، یا همین زلزله، آتشفشانها ، کم آبی، خشکسالی و بارانهای سیل آسا موجودات زنده را به نابودی می کشانند و بخشی از گونه های گیاهی و حیوانی به خاطر پیر شدن و کم جرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی منقرض شده اند و یا منقرض می شوند و این روند نامیمون سالیان سال است که شروع شده است و تا امروز که جرم و جاذبه و مقاومت زمین در برابر انبساط خلاء کمتر شده است بر شدت این ویرانگری مرتب افزوده شده و می شود، ولی کی چنین اتفاق ناگواری کار موجودات و کره زمین را یک سره می کند کسی چیزی نمی داند، البته یک چنین اتفاقاتی ناگوار قبلا برای زمین اتفاق افتاده است که باعث شده اند که گیاهان اولیه و حیوانات اولیه مثل دایناسورها(دینوزوآریاها) از بین بروند. ما امروزه آثار باقیمانده آنها را در کوه ها پیدا می کنیم، چه بخواهیم چه نخواهیم ادامه همان روند ویرانگر بار دیگر برای زمین رقم می خورد و امروزه اتفاقات زیاد شونده ویرانگر زمین به همان دلایلی که در بالا گفته شد دارند به ما می گویند که سرنوشت زمین دارد به مرحله ای نزدیک می شود که در این مرحله یا بخش عظیمی از جرم زمین بر اثر غلبه بیش از حد خلاء و ضعیف شدن بیش از حد زمین به خلاء پرتاب بشود و یک چین خوردگی بزرگ دیگری را برای زمین و حفره سیاهش به ارمغان آورد که در این حالت بسیار خطرناک، تمام جو ، آبها، بخشی از کف اقیانوسها و بخش سست سطح زمین با تمام موجودات زنده اش از آن جمله کوههایش به خلاء پرتاب و بچه زمین، یعنی ماه فعلی هم به خلاء پرتاب و این جرم پرتاب شونده از زمین شاید جای آن ماه را بگیرد که اگر زمین ماه فعلی را از دست می دهد لااقل این جرمهای جدا شده از زمین جای بچه از دست رفته زمین، یعنی ماه فعلی را بگیرند و برای زمین یک بچه ماه از نو درست کنند که زمین بی بچه نباشد، ولی این احتمال وجود دارد که زمین خیلی بیش از حد جرم از دست داده و خیلی ضعیف و نه فقط ماه فعلی را از دست می دهد، بلکه با نیروی جاذبه باقی مانده خود این ذرات و جرمهای کنده شده از زمین و فراری به خلاء را قادر نیست حفظ کند و خلاء بدون معطلی آنها را همراه با ماه فعلی یکجا می بلعد. اینکه ماه فعلی بچه زمین است و از زمین آفریده شده و در حفره سیاه زمین است ، این خود بحث مفصلی دارد و حتی می توان گفت که احتمال داشته که زمین ماه های دیگری را هم بر روی خود بوجود آورده که همه به مرور زمان به همان ترتیبی که در بالا گفته شد از بین رفته اند و از همین چین خوردگی های فعلی زمین که از آنها این کوه ها بوجود آمده اند می توان خیلی چیز ها را کشف کرد ، برای مثال در دل بسیاری از این کوهها فسیل های گیاهی و جانوری پیدا شده اند که از آن دوران ها باقی مانده اند که بخش عمده ای از این آثار کف دریا ها و اقیانوسها بوده اند که خلاء آنها را از کف دریا ها و اقیانوس ها کنده و مقدار زیادی از آنها را همراه آبها و جو با خود برده و تا حدود زیادی نیروی انبساطش خنثی شده و مابقی جرم بیرون کشیده شده با اثار جانوری و گیاهی به صورت کوه ها بر روی زمین برای ما باقی مانده اند و ما این فسیلهای گیاهی و جانوری را در دل این کوه ها کشف کرده ایم که بعضی از آنها مربوط به گیاهان و جانوران دریایی و بعضی دیگر مربوط به گیاهان و جانوران خشکی می باشند و در این موقع آتشفشانهایی هم بوجود آمده اند که از خود بعضی از کوه های آتشفشانی را بوجود آورده اند برای بهتر فهمیدن این آتشفشانها بهتر است به مقاله بنده در باره گرمایش زمین و زلزله که در بالا به آن اشاره شد مراجعه کنید. پس بنابراین این آثار مربوط به چهار دوره زمین شناسی می باشند که به چین خوردگی های زمین معروف می باشند و اطلاعات زیادی از این چهار دوره به ما می دهند که هر دوره نشان می دهد که در چند صد میلیون سال دوره تکامل خود دارای انواع مختلف گیاهان و جانوران مختلفی شده است که از فسیلهای این دوره که در کوه ها باقی مانده اند می توان میزان تکامل و رشد این دوره را ارزیابی کرد که سند محکمی برای شناسایی این دوره است و سه دوره دیگر هم هر کدام برای خود تکاملهایی داشته اند و در مقایسه آنها با هم دوره هایی که جدیدتر و به ما نزدیک تر بوده اند از دوره های قبلی خود متکامل تر بوده اند که در فسیلهای این چهار دوره چین خوردگی می توان آثار تکاملی آنها را پیدا کرد که گنجینه ارزشمندی هستند، ولی همین دوره ها حکایت از اتفاقات ناگوار کره زمین هم دارند که چه بلایی سر زمین در هر دوره آمده است و به همان شکلی که در بالا اشاره شد در پایان هر دوره چطوری زمین لایه های زیادی از جرمش را یک مرتبه به خلاء داده است و اختلافات این چهار دوره به ما نشان می دهد که این چین خوردگی ها مثل هم نیستند و در یک دوره اتفاق نیفتاده اند، پس بنابراین کره زمین ما نهایتا با ما و یا بی ما دارد به سمت انتهای این دوره ای که ما در آن هستیم نزدیک می شود که ممکن است چند هزار سال و یا یک میلیون سال طول بکشد، البته قبل از انتهای این دوره زمین ما با گیاهان و جانوران مختلف بر روی خودش تصفیه حساب و خداحافظی کرده است و زمین خودش تنها به سوی پیرتر شدن و نهایتا مرگ حتمی حرکت می کند و این برای زمین راه برگشت ناپذیری است ، یعنی زمین ما به سمت کمتر شدن جرمش و نهایتا انفجار و مرگ جلو می رود، ولی برای ما تنها زود و دیر بودن آن مطرح است، آیا برای موجودات زنده وصال می دهد که چند قرن دیگر بر روی کره زمین زندگی کنند و این بر می گردد به موجود زنده ای مثل ما انسانها که با دست خود چه بلایی سر این زمین و جرم و نیروی جاذبه اش بیاوریم ، آیا در این وضعیت خیلی خطرناک با عمل کرد درست خود دست زمین را بگیریم و به آن کمک بکنیم، بهتر است و یا با بی تفاوتی ها و کارهای نا شایسته خود مرگ زمین را زود رس کنیم بهتر است، البته قصد من ترساندن شما نیست، شما خودتان وضعیت را با پوست، گوشت و استخوان خود حس می کنید، برای مثال خشک سالی، کم آبی ، تغییرات آب و هوا ، زلزله، آتشفشانها، طوفانهای خشکی و دریایی، گرمایش زمین، بارشها، سیلابهای ویرانگر، سوختهای فسیلی و زیاد شدن جمعیت بشر بر روی کره زمین و این یعنی هر روز زمین میلیاردها تن جرم به خلاء می دهد و از جرمش کاسته می شود که برابری می کند بر غلبه بیشتر نیروی انبساط خلاء بر روی حفره سیاه کره زمین و کم شدن جرمش و متقابلا ضعیف شدن نیروی جاذبه زمین و نباید اینها را به شوخی بگیریم. با اجازه شما این مقاله را در همینجا خاتمه می دهم، امیدوارم که در این راستا کمکی به شما عزیزان و کره زمین کرده باشم. موفق باشید.
حقوق این اثر محفوظ و آن را در کتابی آورده ام که بنده در باره فیزیک نوشته ام و در آلمان با شماره ISBN در سال ۲۰۱۳ میلادی چاپ کرده ام .
اکبر دهقانی ناژوانی
برای خواندن بخش 1
برای خواندن بخش 2