هپروت پهلوی- رامین کامران
پهلوی طلبان از دیدگاه نظری سیاسی ارزش چندانی برای تحلیل ندارند ولی از بابت حیات سیاسی شان می توانند جالب توجه باشند، بالاخره یکی از جانداران این حوزه هستند و تحولات حیاتشان موضوع گاه جذابیست.
حکومت دو پهلوی دو وجه مشخصه داشت، یکی ضعف بنیۀ ایدئولوژیک، هیچ حکومت اتوریتری ایدئولوژی محکم ندارد و پهلوی ها هم از این امر مستثنی نبوده اند. گفتاری که قرار بوده حکومتشان را توجیه کند و در بین مردم برایشان مشروعیت بخرد، ملغمه ای بوده از خاطرۀ باستانی پادشاهی و اسلام و ایدئولوژی های مد روز که طبعاً با دوران تغییر کرده است. دوم نداشتن گفتار تاریخی منظم. آنها در این زمینه هیچوقت نتوانستند از حد وقایع نگاری یا حتی می توان گفت تقویم رویداد ها، فراتر بروند.
گفتاری که قرار است برای پهلوی سوم مشروعیت بخرد این دو ضعف را به ارث برده است ولی از این دو گذشته، نوعی دگرگونی پیدا کرده که جالب است، هرچند شاید بتوان برایش سوابق کوتاه و گذرایی در دوران پدر و پدربزرگ یافت. این تحول نوعی درگذشتن از کلام و خانه کردن در دنیای تصاویر است. توضیح کوتاهی می دهم. گفتار در سیاست نقش مرکزی دارد. با کلام است که برنامه ای عرضه می کنیم، مردم را به سوی آن جلب می کنیم، کارهایمان را توجیه می کنیم و در کل برای خود مشروعیت می خریم. روشن است که ایدئولوژی در این میان نقشی اساسی بازی می کند. گفتار سیاسی مان را با اتکای بدان می سازیم. بخش تاریخی کار قاعدتاً باید حول ایدئولوژی مرتب بشود و سامان بگیرد.
در مورد پهلوی سوم، نمی توان به عبارت دقیق صحبت از گفتاری کرد که قرار است برای او مشروعیت بخرد، از آنجا که محتوای آنچه به ما عرضه می دارد بیشتر تصویری است، شاید بتوان کلمۀ «دیدار» را برای آن به کار گرفت ـ معنای جدیدی در کنار معنای کلاسیک آن. اگر کسی واژۀ بهتری برای بیان این معنا پیدا کرد، خریدارم ولی به هر صورت تصور می کنم که با همین یکی مقصودم را به نحوی کمابیش رسا بیان کرده ام.
دلیل به کار گرفتن این کلمه روشن است. پیام هایی که از در و دیوار و بخصوص از رسانه های جریان مسلط بر سر و روی ما می بارد و همه متمرکز ست بر اعتبار خریدن برای پهلوی، عموماً تصویری است.
خصایص این پیام های تصویری قابل اعتناست زیرا کار پهلوی طلبان را سهل نموده است.
اول از همه این که استدلالی نیست. زحمت یافتن و به کار بستن براهین منطقی را از دوش شما بر می دارد که کارتان را بسیار تسهیل می کند. برای گروهی که سرمایۀ فرهنگی قابل توجهی ندارد و از مهارت چندانی هم در این کار که پایۀ بحث و اقناع سیاسی است، برخوردار نیست، امتیاز قابل توجهی است.
مناسب انگیختن احساسات است. این گروه بیش از عقل مردم با احساس مخاطبان خود طرف است و وسیله ای به کارش میاید که بتواند هر چه مستقیم تر و سریع تر بر عواطف آنها تأثیر بگذارد.
میزان تأثیرش مطلقاً تابع میزان سواد مخاطب نیست. وقتی شما استدلالی ظریف و گاه پیچیده می سازید و احیاناً از نتیجۀ کار خود خرسند هم هستید، همیشه توجه ندارید که حاصل کارتان در مخاطبانی مؤثر است که توان درک محتوا و ارزش کارتان را داشته باشند و در همه جا به کار نمیاید. برد استدلال تابع ظرافت و پیچیدگی آن نیست ـ حال هر تصوری در این باب داشته باشیم. ذهن پهلوی طلبان که عموماً فرهنگ محدود و پایینی دارند، خوراک ساده میطلبد که این طور به آن میرسد. نمی توانند غذای سنگین را هضم کنند.
زمان دریافتش بسیار کوتاه است، توجه کوتاه می طلبد و علاوه بر آن حاجت به تحلیل ندارد. ضربش یکپارچه است و تأثیرش نیز به همچنین. این امر در جدال تبلیغاتی بسیار مفید است ـ در مواردی که ضربات دو طرف سریع رد و بدل می شود. اضافه کنم که آنی بودن تأثیر به معنای کم دوام بودن آن نیست.
ذهن مخاطب را در قالب خود نگاه می دارد و گاه می توان گفت که اسیر می کند. وقتی استدلالی بنا می کنید، نقاط مرجعی دارد که خارج از خودش است و از طرف دیگر پیامد هایی هم دارد که از چارچوب آنچه که می گویید فراتر می رود. در مورد تصویر، هیچ کدام اینها در کار نیست، هر چه هست همانی است که به دست مخاطب رسیده، همانی که پیش چشم شماست.
تصویر جا برای مکالمه ندارد. پیامی را به شما میدهد که یا درسته میپذیرید، یا نه. چانه زدنی هم در کار نیست. این بسیار مناسب پیامی است که یک منبع اقتدار حوالۀ شما می کند.
طبعاً تصویر مناسب پیام های ساده است و پیچیدگی را نمی پذیرد چون پیچیدگی ابهام به همراه میاورد و از کارآیی پیام رسانی می کاهد.
همۀ اینهایی که شمردم بسیار مناسب نوع پیام، مخاطبان و اهدافی است که تبلیغاتچی های پهلوی تعقیب می کند. پیام ساده است و از منبع اقتدار میاید، مخاطبان کم فرهنگند و هدف تأثیر گذاری سریع و قاطع است. اگر این اندازه به تصویر تکیه می کنند به این دلیل است که با امکاناتشان سازگار است و حوائجشان را بر می آورد.
آن چه تا این جا دیده ایم، استفاده از تصاویر موجود بوده که از آرشیو تلویزیون ایران به دست من و تو رسیده یا از میان نشریات و مستند های خبری خارجی بیرون کشیده شده است. طبعاً تمامی اینها به عنوان انعکاس عینی واقعیت دوران آریامهر پخش می شود تا نه فقط بی خبران، بل همۀ آنهایی را که تمایل به خیالپردازی دارند و مایلند تصور کنند مملکتشان در دورۀ شاه بهشت بوده و با بازگشت پسرش دوباره بهشت خواهد شد، ارضأ نماید.
به تصور من، باب شدن استفاده از هوش مصنوعی فصل جدیدی به این کتاب خواهد افزود. تصویر ساختن به کمک این وسیله، در جایی که هیچ نوع پابندی به واقعیت در کار نیست، میدانی بسیار وسیع و تا اندازه ای بکر برای طرفداران پهلوی خواهد گشود. از این پس باید منتظر دیدن رشته تصاویری باشیم که به این ترتیب تولید و پخش خواهد شد.
در جمع، این «عالم موازی» یا به عبارت آشنا، این هپروتی که پهلوی طلبان در آن سیر می کنند و ارتباط بسیار محدودی با عالم واقع دارد، گسترش بیشتر خواهد گرفت و طالبان این جهان خیالی را که با تصویر سازی واقعی جلوه می نماید، در آغوش خود جا خواهد داد. خیال می تواند همان قدر ارضأ کننده باشد که واقعیت، کافیست سطح توقعتان را کمی پایین بیاورید و در عوض از محدودیت های جهان واقع برهید، مثل استفاده از مواد مخدر. پهلوی هم بیش از مخدر سیاسی نیست، فقط استفادۀ از آن آزاد است.
۲۲ مرداد ۱۴۰۳، ۱۲ اوت ۲۰۲۴
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است