بى بى سى و خمينى- جاماسب سلطانى
خبر پيامهاى يواشكى خمينى به كندى و كارتر در اين چند روزه غوغا به پا كرده. مناظران مى گويند كه اين اسناد از قاطعيت وى، يكى از ويژگى هاى كه كارشناسان و مردم عام به خمينى اختصاص مى دهند، مى كاهد. مردم عادى در شگفتند كه خمينى بدين اندازه زرنگ بوده و حتى به اين حيله گرى هم دست زده بود. در اين ميان خامنه اى مى گويد اين اسناد جعلى هستند. بى بى سى هم كه ساز و دهل به دست گرفته كه اين اسناد به دست آنان افشا شده. همهُ اين حرفها مزخرف است ولى نه بى معنا. خواستم چند نكته را متذكر شوم.
اولاً اين اسناد نشان دهندهُ دودوزه بازى خمينى است و به كار گرفتن آن حيله اى كه ملايان و اسلاميون در كل “مصلحت” مى نامند و از قاطعيت او در عمل هيچ نمى كاهد. اين ملا تا به قدرت رسيد قاطعانه جمهورى اسلامى اش را بر پا كرد، ناجوانمردانه هر مخالفى را از راه بر داشت و نهايتاً هم نه تنها مانع اشغال سفارت آمريكا نشد، بلكه در آن ٤٤٤ روز حامى اين كار هم شد و از قطع روابط با ايالات متحده استقبال و استفاده كرد. هرچند موفق به “صدور انقلاب” به جهان عرب نشد، اما اين برنامه را نيزقاطعانه در عراق پيگيرى كرد و در اين راه جان و زندگانى ميليون ها ايرانى را زير و رو كرد. اينكه پيش از رسيدن به قدرت دست به دروغ و حيله زده، او را دو رو مى كند، اما از قاطعيت و تندروى وى نمى كاهد. مفهوم “مصلحت” هم كه جامهُ شرعى لازم را به اين كار مى بخشد.
در مورد شگفت زدگى مردم مى توان به كوتاه گفت كه كاملاً بى جا هست. كدام از حرفها و وعده هاى او درست و حقيقى بود كه از اين يك كارش آدمى شگفت زده شود؟ در زيركى خمينى هرگز ترديدى نبوده و اين اسناد كاملاً با “اخلاق” او سازگار است.
موضوع اصلى انكار خامنه اى است. مسئلهُ خامنه اى با اين اسناد بسيار عميقتر است از اين كه “امام پاكيزه و مطهر” اسلامگرايان را بدنام نشان مى دهند. آن بر خودى خود مسئله هست، ولى هم حيله گرى آن ملا نزد مردم ايران از روز به قدرت رسيدنش رو شد، هم پذيرش آن حيله براى پشتيبانان نظام مسئله اى نيست چون از ديدگاه شرعى دروغ مصلحتى كاملاً مجاز است و خود خمينى اين موضوع را بارها تكرار كرده بود. مسئلهُ اصلى خامنه اى با جناح رفسنجانى و دار و دستهُ اصلاح طلب است كه اين اسناد را علم مى كنند تا مدعى شوند كه حتى امام سيزدهم هم رابطه با آمريكا را الزاماً و در همه شرايط محكوم نمى كرد و بنابراين امروز اگر بنفع حكومت است، بايد اين ارتباط دوباره برقرار شود. البته برقرارى ارتباط، كه خواست مردم ايران است، به زيان جناح خامنه اى كه مانع آنست و به سود دار و دستهُ رفسنجانى كه مبلغش است تمام مى شود. بنابراين، خامنه اى با جعلى ناميدن اين اسناد كوشيده تا عرصهُ تبليغ شان را بر اصلاح طلبان تنگ كند.
و اما بى بى سى. اولاً در خود گزارش بى بى سى هم آمده كه اين اسناد ساليان است كه افشا شده اند، تنها موضوع اينكه از ديد “اكثر” مورخان و كارشناسان پنهان مانده بوده. خدا مى داند آيا واقعاً هيچ پژوهشگرى چشمش به اين اسناد نيافتاده بود و حق كسى در اين ميان ضايع شده يا نه. در هر حال، بى بى سى نخستين كسى نيست كه موجزه وار به اين اسناد “دست يافته”، به معنى حقيقى كلمه، بلكه نخستين رسانه اى است كه آن را انتشار گسترده داده.
بگذريم؛ مسئلهُ مهمتر اينست كه چرا بى بى سى امروز اين اسناد را رو كرده؟! دقيقاً چون از رفسنجانى سرخط مى گيرد و خواسته فشار را بر خامنه اى بيافزايد تا نظام با آمريكا رابطهُ مستقيم به پا كند. اين در حالى است كه به خوبى مى داند كه نظام پربركت از لحاظ ايدئولوژيك قادر به اين كار نيست و چنين رابطه اى به معناى تغيير اساسى آن خواهد بود. بنابراين، در كوتاه مدت قصدش اينست كه بيش از پيش چهرهُ خامنه اى را سياه كند و آنِ رفسنجانى را محبوبتر. بايد در انتظار اين بود كه تنش ميان دو گروه بيشتر شود، چون پس از حل ماجراى اتمى، جورى كه ما آزاديخواهان واقعى در خارج به كرات و مرات پيشبينى مرده بوديم، تمركز مردم به داخل كشور گشته و در آن عرصه روحانى و اصلاح طلبان مسلماً با خطوط قرمز نظام، كه خود مدافع آنند، روبرو هستند و بنابراين سعى دارند تا تمركز مردم را بر روابط بين الملل نگه دارند، نه بر مسائل داخلى. بى بى سى هم ابزار كارشان هست. از بام تا شام تبليغ اصلاح طلبى مى كند در حالى كه هيچ امكانى به مخالفان واقعى اين رژيم براى ابراز عقيده نمى دهد. همانطورى كه در ٥٧ آن امام را سر كار آورد و موقعيت انحصارى وى را در مطبوعات فراهم كرد، امروزه اين لطف را در حق رفسنجانى مى كند تا ايرانيان را به چاه اين يك آخوند بياندازد. ابن هم البته كاملاً با انگليسى بودن بسيارى از آخوندها مى خواند: پايان جنبش تنباكو را ديديم، كاشانى را ديديم، خمينى و بى بى سى را ديديم، امروزه هم رفسنجانى و دوباره بى بى سى را مى بينيم. حقيقت امر اينست كه روباه پير هرگز همهُ سرمايه اش را صرف يك گزينه نمى كند و در طول تاريخ معاصر ايران، ملايان همواره يك گروه مهم در دست انگلستان بوده و هستند.
خلاصه اينكه دوباره گول نخوريم. رابطه يا عدم رابطه با آمريكا مسئله اى ثانوى است و شرط آزادى كشورمان نيست، بلكه مشروط به آنست. راه آزادى ايران هم نه از اصلاح بلكه از براندازى اين نظام مى گذرد. هرچند اين واقعيت سخت به نظر مى آيد، اما در عين حال ساده و روشن و آشكار هم ميباشد و روى تافتن از آن به حكم خود فريفتن است.
جاماسب سلطانى
٤ ژوئن ٢٠١٦