مقصود کدام امنیت است؟ حسن بهگر
مدتی است که تهدید خارجی و اوضاع آشفته خاورمیانه بهانه به دست جمهوری اسلامی داده تا امنیت کشور را به رخ مردم بکشد، بلکه بدین ترتیب سرکوب ها، فسادها و بی لیاقتی خود را در اداره کشور بپوشاند. گویی تنها وظیفه ی دولت، تأمین امنیت است و از این گذشته، دیگر هر چه شد، شد.
اول از همه بگویم که این خدمتی است که حکومت در درجه ی اول به خودش می کند. امنیت فقط مورد نیاز مردم نیست، حکومت نیز نیازمند ثبات و حفظ تمامیت ارضی است. مملکت باید بماند تا اینها بتوانند بچاپند و ببرند. ایرانی نباشد، باید بروند کانادا که شده بهشت تبهکاران یا به هر صورت جایی از این قبیل و از کیسه بخورند. دیگر مداخل خبری نخواهد بود. پس باید همین دکان را باز نگه دارند.
ولی اگر نگاهی واقع بینانه به عملکرد جمهوری اسلامی بکنیم، می بینیم خود حکومت بزرگترین عامل بی ثباتی و برهم زدن امنیت کشور بوده است. هیچ فرقه و مذهبی بجز فرقه ی شیعه ی ساخته و پرداخته ی ولایت فقیه از آزار و اذیت و زندان و اعدام درامان نبوده است. زرتشتی ها که ایران زادگاهشان است، بهاییان که دایم به اعدام و زندان محکوم شده اند و حتا درویشان که آزاری به کسی نمی رسانند در جمهوری اسلامی امنیت ندارند و باید کتکی بخورند و…
اگر امنیت ملی را ایمنی یک ملت در برابر تهدیداتی مانند تروریسم، جنگ و یا جاسوسی بدانیم که دولت با بهره گیری از توان سیاسی – اقتصادی، ارتش و و دیپلماسی فراهم می آورد، خواهیم دید که جمهوری اسلامی خود اولین متزلزل کننده ی امنیت ملی است. جمهوری اسلامی دیپلماسی درست که ندارد. به جایش، با ندانم کاری و صدور انقلاب و غیره خسارت های جبران ناپذیری به کشور زده است از جمله با تحریک عراق به جنگ هشت ساله ی خانمانسوز. مردم را فقیر و فقیر تر کرد و با گماشتن افراد بی لیاقت و نادان ثروت کشور را به باد فنا داده است. گروگان گیری هم که تکلیفش روشن است و خدماتی که به این ترتیب به کشور گشت، معلوم.
حال ببینیم که ناامنی که پز رفع کردنش را می دهند، از کجاها می آید. تکیه بیشتر بر تکفیری هاست.
در سال های اخیر شمار گروه های تکفیری در کشورهای عربی رو به ازدیاد گذاشته و حکومت با داشتن جمعیت سنی قابل توجه، از گروه های وهابی و داعشی هراس دارد. چرا هراس دارد؟ چون دایم گروه های سنی را مورد اذیت و آزار قرار داده و حتا در اختصاص دادن مسجد به آنها خست نشان می دهد. وجود حکومتی ایدئولوژیک شیعه در کشوری که تعداد سنی مذهب های آن قابل توجه است و همواره ادیان و مذاهب گوناگون در آن زندگی کرده اند، خود تشنج آفرین است چه برسد به بگیر و ببند و سرکوب ها و کشتارهایی که از کردها شده و فجایعی شبیه کشتار قارنا که در خاطره ی کردها خواهد ماند. به همین مناسبت است که حکومت به ویژه در منطقه های کردستان و بلوچستان احساس خطر می کند. در سال های اخیر احزاب و گروه هایی از قبیل اخوان المسلمین کردستان و انصار الاسلام (گروهی نزدیک به داعش ) در آنجا پا گرفته اند. خوب اگر رفتار شما درست بود که پا نمی گرفتند. خودتان آتش به پا کرده اید و بابت خاموش کردنش از ما آفرین هم می خواهید؟
مردم ایران فقط با تهدیدات خارجی روبرو نیستند، بلکه ناچارند بین پتک و سندان تهدید خارجی و داخلی زندگی کنند. مردم همواره با تهدید حکومتی روبرو هستند که هر روز نه تنها با هویت و تاریخ و عقاید و افکار و نظرات آنها بلکه حتا آزادی پوششان در جنگ است. امنیت لزوماً فقط مادی نیست و امنیت روانی نیز بخش مهمی از آن را تشکیل می دهد. وقتی که قتل ، تجاوز، اعتیاد، فحشا و.. درجامعه رواج دارد، از کدام امنیت می توان سخن راند. حکومتی که با شعار «النصر بالرعب» هر روز با عوامل نظامی و اطلاعاتی مردم را بازداشت می کند و در زندان ها بقتل می رساند، نمی تواند از امنیت سخن بگوید آن هم در زمانی که مردم جمهوری اسلامی را خودی نمی دانند و کشور را اشغال شده می بینند و دایم فریاد می زنند که ایران را پس می گیریم.
امنیت فقط امر مادی نیست که بگوییم حالا که پلیس و پاسدار فعالند، فراهم است. بخصوص که این ها یکی توی سر تکفیری ها می زنند، دو تا توی سر مردم. جایی که از سوی حکومت خودتان در معرض تهدید باشید، امنیت روانی و به عبارت عادی، آرامش خیال ندارید، حال هر قدر هم بر سرتان منت مبارزه با دشمن بگذارند. این آرامش است که نظام قادر به تأمینش نیست و مردم ایران هم، بعد از چهل سال، به همین است که احتیاج دارند.
2018 Mar 26th Mon – دوشنبه، 6 فروردين 1397