فنر زین دوچرخه -سروده منوچهر برومند م ب سها
به یاد یدالله رویایی
از قاچ زین اسب
به فنر زیر زین دوچرخه
رسیدیم و دیدیم:
چگونه
نعلین
هزار میخ
در پیش هزارپا جفت شد !
تا چفت وبست
هزار دهان بر صد زبان میخکوب گشت!
در گاری زمان، سنگ تپیدن پیشه کرد و قلب سنگیدن آموخت!
آه درکاریز سیاه سالهای تباه جریان آب یافت!
عاقبت فنر زیر زین دوچرخه جای قاچ زین اسب گرفت!
و آرزوی کاش زین دوچرخه بودم:
از دهان حسرت بار او
در گرمای تابستان بیرون جهید!
و به سرعت برق و باد
در سوراخ راه آب حمام خسرو آقا فرو رفت !
پاریس هفدهم سپتامبر دوهزارو بیست ودو