Home هنر و ادبیات آرشیو هنر و ادبیات دوشعر از نویسنده و شاعر نامدار سوئدی پر لاگرکویست با گزارشی کوتاه از زندگی و آثار او-طاهرصدیق

دوشعر از نویسنده و شاعر نامدار سوئدی پر لاگرکویست با گزارشی کوتاه از زندگی و آثار او-طاهرصدیق

پر فابیان لاگرکویست، Pär Fabian Lagerkvist، در سال ۱۸۹۱ متولد شد. وی جوان‌ترین کودک خانواده در میان پنج خواهر و یک برادر بود.می توان گفت که خانواده‌ی لاگرکویست توانایی مالی اندکی داشت اما فقیر نبود. پدرش کارمند راه‌آهن بود. مادرش بسیار مذهبی بود. در خانه لاگرکویست ، جز یک جلد کتاب مقدس و یک کتاب دعا هیچ خواندنی دیگری وجود نداشت. دوران کودکی چنین بود اما او از دوران نوجوانی به بعد با جهانی بسیار متفاوت و افکاری بسیار متنوع آشنا شد و می توان گفت توانست مسیحیت را کنار نهد. اما موضوع باورمندی به وجود خدا همواره در آثار او خود را بصورت مسئله و معما و کاوش نمایان می‌کند. لاگرکویست به سرعت توانایی فرهنگ‌آفرینی یافت و هنوز بیست ساله نشده بود که نخستین نوول خود را نوشت و چند سال بعد نخستین مجموعه‌ی اشعار خود را انتشار داد. دو شعری که در اینجا خواهید خواند، از مجموعه ای با عنوان ” دلهره” ، Ångest، است که در بیست و پنج سالگی لاگرکویست ،سال ،۱۹۱۶ انتشار یافت. نخستین شعر این مجموعه نیز “دلهره” نام دارد و می توان گفت شناخته ‌ترین شعر پر لاگرکویست است. البته این مجموعه در میان کلیات اشعار پر لاگرکویست که بسیار متنوع هستند نباید نمونه‌ وار تلقی شود، هرچند که تم ‌های بدبینانه و هراس و اضطراب تقریبا در تمام مجموعه‌های شعری که او سروده است یافت می شود. مجموعه‌ی ” دلهره” اثر بسیار مهمی در شعر سوئد شناخته می‌شود، چرا که آن را از نخستین آثار مکتب اکسپرسیونیسم در عرصه‌ی ادبی در سوئد می‌دانند. پر لاگرکویست نماینده‌ای از این مکتب ادبی شناخته می‌شود. اکسپرسیونسیم را با اندکی مسامحه می توان بیانگری حالات روحی انسان و عواطفی مانند عشق و نفرت و هراس و دلهره تعریف کرد. اشاره به این نکته نیز خوب است که بر روی شماری از اشعار لاگرکویست، آهنگ‌هایی ساخته شده است. همچنین اشاره کنیم که کلیات اشعار لاگرکویست ، در سال ۲۰۱۶ در کتابی ۶۰۰ صفحه ای انتشار یافته است: ( Pär Lagerkvist, SAMLADE DIKTER, Brombergs, 2016)پر لاگرکویست تا پایان عمر در سال ۱۹۷۴، آثار بسیاری خلق کرد. تلاش‌های فرهنگی این نویسنده او را به مقام عضویت در آکادمی سوئد رساند و او در سال ۱۹۴۰ به عضو یت آکادمی پذیرفته شد. لاگرکویست همچنین یکی از نویسندگان سوئدی است که جایزه‌ی نوبل در ادبیات را به دست آورده است. این جایزه در سال ۱۹۵۱ به وی اعطا شد. لاگرکویست یکی از نویسندگان بسیار پرکار سوئد شناخته می شود. او نویسنده‌ی هفت مجموعه‌ی داستان کوتاه، ده مجموعه‌ی شعر، بیش از ده نمایشنامه ، چندین کتاب در باره‌ی موضوعات گوناگون و دوازده رمان است. متاسفانه ادبیات بسیار متنوع و بسیار پر مایه‌ی سوئد، در ایران چندان شناخته نیست و آثار نویسندگان سوئد، حتی پر آوازه‌ترین آنها ، جز شماری بسیار اندک ، به فارسی ترجمه نشده است. با حضور نسبتا گسترده‌ی ایرانیان در سوئد و شمار قابل توجهی نویسنده و شاعر ومترجم در میان ایرانیان مقیم سوئد، تلاشگری در این عرضه نیز در دو سه دهه‌ی اخیر، افزایش یافته است و این امید را باید داشت که چنین تلاش‌هایی ، به ترجمه‌ی هر چه بیشتر آثار سوئدی و معرفی هر چه بیشتر نویسندگان و شاعران سوئد بیانجامد. در هر حال، باید خوشحال بود که سه رمان پر لاگرکویست به فارسی برگردانده شده است:رمان ” باراباس” Barabbas، رمان “جلاد” Bädeln و رمان “کوتوله”Dvärgen”باراباس ” رمانی است که در سوئد در سال ۱۹۵۰ انتشار یافت و یک سال بعد جایزه‌ی نوبل در ادبیات به لاگرکویست تعلق گرفت. گفته شده است که این رمان در اعطای جایزه‌ی نوبل به لاگرکویست بی‌تاثیر نبوده است. “باراباس” را که یکی از معروف‌ترین و از دید گاه استقبال فرهنگ‌ورزان در سوئد و در کشورهای دیگر از موفق‌ترین نوشته‌های ادبی شناخته می‌شود، زنده یاد پرویز داریوش، به احتمال قوی از متن انگلیسی، به فارسی ترجمه کرده است. این رمان نخستین بار در سال در ۱٣۵۲ در ایران چاپ شد و بعداز آن یکی دو بار تجدید چاپ شده است و شاید چاپ سال ۱٣۸۲ (شرکت انتشارات علمی و فرهنگی) آخرین تجدید چاپ آن باشد. این رمان در باره‌ی از جمله تلاش‌های ذهنی و کنجکاوی تبهکاری است که به جای عیسی مسیح بخشیده شد و نجات او از مرگ، به مصلوب شدن مسیح انجامید. او شاهد ماجرای مرگ مسیح بود و زندگی پر ماجرای خود پس از مرگ مسیج را، بدون گرویدن به مسیحیت، از جمله در راه درک باور و ایمان مسیحیان گذراند . رمان “جلاد” را نوشته‌ای در نشان دادن شرارت نامیده‌اند و با توجه به سالی که انتشار یافت یعنی سال ۱۹٣٣ (سال به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان) و نشانه های دیگر متن، واکنشی در برابر رشد فاشیسم و نازیسم در اروپا توصیف کرده‌اند. این رمان را زنده یاد محمود کیانوش، به احتمال قوی از روی متن انگلیسی، ترجمه کرده است. “جلاد” نخستین بار در سال ۱٣۵۷ در ایران چاپ شد. اخیرا ترجمه‌ی دیگری نیز از این کتاب توسط ” نشر فرهنگ آرش” انتشار یافته است. نام مترجم، اردوان صدقی آزاد ذکر شده است. در این زمینه من اخیرا نوشته‌ای خواندم که ترجمه‌ی یاد شده را “سرقت ادبی” نامیده است و با ارائه‌ی چند نمونه گفته است که : این ترجمه “درحقیقت رونویسی کلمه به کلمه‌ی ترجمه‌ی محمود کیانوش از همین اثر است که نشر آگاه در سال ۱٣۵۷ آن را روانه‌ِی بازار کرده بود”. البته من طبعا نمی توانم در این زمینه داوری بکنم.سومین رمان “کوتوله ” است که دو ترجمه از آن ، یکی در ایران و دیگری در سوئد انتشار یافته است. مترجم ترجمه‌ای که در ایران انتشار یافته، دوست فرزانه‌ام دکتر حسین گلابیان است. گلابیان که دانش‌آموخته‌ی مدرسه‌عالی فنی استکهلم است و سال‌ها مقیم کشور سوئد بود، این کتاب را ار روی متن سوئدی به فارسی برگردانده است. مترجمی که ترجمه‌ی او در استکهلم چاپ شده ، زنده یاد جهانگیر سعیدی است که متاسفانه اخیرا در گذشت. متن اصلی “کوتوله” برای نخستین بار در سال ۱۹۴۴ انتشار یافت. این رمان شرح زندگی و افکار کوتوله‌ای است که خدمت‌گزار دربار یکی از فرمانروایان ایتالیایی در سده‌های میانه است. داستان از زبان این کوتوله که می‌توان او را مظهر زشت‌کاری و زشت‌اندیشی وپلیدی و بدنهادی نامید، نقل می‌شود. او کسی است که از عشق و مهر تماما بیزار است و شادی و خنده و ملایمت را بر نمی‌تابد . عاشق جنگ و ستیز است و از رنجاندن و کشتن لذت می برد. این رمان را نیز در واقع می توان شرحی از شرارت نامید و ینا بر اینکه در اواخر جنگ جهانی دوم نوشته شده، شرح شرارت فاشیستی و نازیستی فاجعه بار آن دوران توصیف کرد.دو شعری که در اینجا می خوانید، هر دو از شعرهای مجموعه‌ی ” دلهره” است. نخستین شعر این مجموعه نیز عنوان “دلهره” دارد. این شعر را دوست گرامی، شاعر و مترجم ایرانی مقیم سوئد، مرتضی ثقفیان به فارسی برگردانده است. ترجمه‌ی ثقفیان نخستین بار در شماره‌ی ۶ فصل‌نامه‌ی اندیشه‌ی آزاد، تابستان ۱٣۶۶ منتشر شد. شعر دوم را من اخیرا تاویل وترجمه کرده ام . این شعر در اصل شعری است بی‌عنوان اما من عنوان “عشق و دلهره” به آن داده ام . تاکید می کنم که، چنانکه در بالا اشاره شد، این دو شعر را نباید شعرهایی نمونه وار (تیپیک) تلقی کرد. شعرهای لاگرکویست بسیار گوناگون است.

دلهره
دلهره، دلهره‌ است سهم من
زخم گلوگاه و
فریاد دلم در جهان
اینک هوای کف‌آلود
در دست‌های زبر شب لخته می‌گردد
وینک ، به ناتوانی سر بر می‌کشد
جنگل‌ها و تپه‌ها
رو در روی طاق کوتاه آسمان
چه سخت است هرچیز
فروخفته، تیره‌فام و بی‌جنبش
به جستجو در حول و حوش این مغاک ظلمانی
لبه‌ی برنده‌ی صخره‌ها را بر انگشتانم احساس می‌کنم،
می‌درم و خون‌آلود می‌کنم دست‌های برافراشته‌ام را
رو در روی شندره‌های یخ‌بسته‌ی ابر
آه که ناخن‌هایم می‌شکنند و فرومی‌ریزند
شرحه شرحه و مجروح می‌شوند دست‌های فرسوده‌ام
رو در روی کوهستان و جنگل تاریک
رو در روی آهن سیاه آسمان
و رو در روی این زمین سرد
دلهره، دلهره است سهم من
زخم گلوگاه و

فریاد دلم در جهان

عشق و دلهره
عشق هیچ است
دلهره همه چیز است
دلهره ی زیست.
بگذار زندگی ام
خالی و متروک باشد
سرد باشد
من در پی آفتاب نخواهم رفت
نزدیکم نشو این چنین
گونه هایم را نسوزان
بگذار سردم باشد
بگدارگرسنه ام باشد
آن را که تلخی اندوه چشیده
شادکامی هیچ است

برگرفته از صفحه فیس بوک آقای طاهر صدیق