Home نقد و اندیشه آرشیو نقد و اندیشه درباره‌ دموکراسی، جنبش‌های میدانی، تسخیر قدرت و شکل زندگی خودمختار-ژاک رانسیِر

درباره‌ دموکراسی، جنبش‌های میدانی، تسخیر قدرت و شکل زندگی خودمختار-ژاک رانسیِر

مقدمه و ترجمه از شیدان وثیق

مقدمه مترجم

امروزه، کنشگران رهایی‌خواه با مسائلی دشوار رو به رو هستند. در دنیای پر تحول و تضاد کنونی، آن‌ها ناگزیر باید، در فرایند مبارزه‌ی عملی و نظری برای تغییر وضع موجود، پاسخ به بغرنج‌های زمانه‌ی خود دهند. یک وظیفه‌ی اصلیِ آن‌ها، نقد و نفی شکل زندگیِ زیر سلطه‌ی کنونی و ابداع شکل‌‌ها و شیوه‌های نوینِ زندگی مشترک، خودمختار و خودگردان است. این مهم را اما نباید چون غایتی بدانند که در آینده‌‌ای دور و نامعلوم باید تحقق پذیرد بلکه چون الزامی و اقدامی برای همین زمان حال و در مکانی که می‌زییم باید در نظر گیرند. این وظیفه را آن‌ها باید با خودسازماندهیِ «امر مشترک» در آزادی، برابری و رهایی از سلطه‌های سرمایه، دولت، مالکیت، دین و دیگر قدرت‌ها… به پیش بَرَند.
با فروپاشی سوسیالیسم واقعاً موجود در پایان قرن بیستم که چیزی جز سرمایه‌داری دولتی و استبداد نبود و با افول سوسیال‌دموکراسی که چیزی جز مدیریتِ اجتماعی نظم موجود نیست، امروزه نظریه و عمل رهایی‌خواهی، در گسست از چپِ سنتی، اقتدارگرا و توتالیتر، بیش از پیش چون ضرورت مطرح می‌شود. اما به‌رغم شکست‌های‌ جنبش‌ سوسیالیستی و انقلابی در درازای تاریخ گذشته، که گاه فاجعه‌‌بار بوده است، ایده و عمل رهایی‌خواهی در برابری و آزادی را امروزه، در عصر سرمایه‌داری جهانی‌شده، دیکتاتوری‌ها، دین‌سالاری‌ها و سلطه‌‌های گوناگون، باید با نیرو و اراده‌ای تمام ادامه داد و در میدان‌های مختلف مبارزات جمعی به پیش‌راند.در پیکار سوژه‌های اجتماعی برای در دست گرفتنِ مستقلانه «امر مشترک»، فلسفه‌‌‌ی برابری‌طلب و رهایی‌خواهِ ژاک رانسیِر، با نگاه ویژه‌اش بر اوضاع زمانه‌ی ما، می‌تواند به یاری ما آید.

بسیاری که امروزه خود را برابری‌خواه و رهایی‌طلب می‌دانند، از جمله در میان متفکران و کنشگران اجتماعی- سیاسی، به گونه‌ای با افکار فلسفی و نوآورانه‌ی‌ اندیشمند و نظریه پرداز منتقد و عرف شکن فرانسوی، ژاک رانسیر1، متولد 1940 در الجزیره، آشنایی دارند. تاملات او که به زبان‌های مختلف جهان ترجمه شده‌اند از دهه 1960 آغاز می‌شوند. در سال‌های معروف به دوران شکوفائی فلسفه‌ی فرانسوی با چهره‌هایی چون ژان-پل سارتر، لوئی آلتوسر، ژان-فرانسوا لیوتار، ژیل دولوز، فِلیکس گواتاری، ژاک دِریدا، میشل فوکو، اَلَن بَدیو، ژاک رانسیِر، ژان-لوک نانسی.
رانسیِر ابتدا در زمینه‌ی مطالعات مارکسیستی با استادش آلتوسر همکاری ‌کرد. پس از جنبش مه 1968، چون کنشگر سیاسی، در سازمان مائوئیستی چپ پرولتاریایی (اوایل دهه 1970) فعالیت کرد. چندی بعد با نگارش کتابی زیر عنوان درس آلتوسر، به نقدِ رادیکالِ مارکسیسم علم‌باور و آکادمیک آلتوسر پرداخت. رانسیِر، از آن پس تا امروز، به تبیین اندیشه‌ای فلسفی و سیاسی بر مبنای اصل و شیوه‌ی برابری‌خواهی پرداخته است. پاره‌ای از مهم‌ترین آثار او عبارتند از: خوانش کاپیتال(اثر مشترک آلتوسر، اِتیِن بالیبار…)(1965)، درسِ‌ آلتوسر(1974)، شبِ پرولتارها(1981)، فلسفه و فقرایش(1983)، آموزگار نادان(1987)، ناسازگاری(1995)، در حاشیه‌های سیاست(1998)، نفرت از دموکراسی(2005)، روش برابری(2012).
برخی آثار رانسیِر به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده‌‌اند. نگارنده‌ی این سطور نیز نوشته‌هایی از او را ترجمه و تفسیر کرده است2. در کتابنامه‌ی پیوستِ این نوشتار، فهرستی از کارهای رانسیِر را به زبان فرانسه آورده‌ایم که خواننده را برای اطلاعات بیشتر به آن‌ها رجوع می‌دهیم.
ویژگیِ یکتایی که فیلسوف ما را از دیگران متمایز می‌سازد این است که، برخلاف سنتی که همواره در بین فلاسفه ساسی و متفکران متعهد و انقلابی رواج داشته و هم‌چنان دارد، رانسیِر نسخه‌ یا فرمولی راهبُردی، برنامه‌ای و حاضر و آماده برای به کار بردن و ایجاد دنیایی بهتر به دست نمی‌دهد. او دانشی نجات‌بخش، که بنا بر عرف ماکسیستی و انقلابی تنها در توانایی و اختیار پیشتار “دانا” برای انتقال به توده “نادان” است، ارائه نمی‌دهد، تجویز نمی‌کند.
نظریه‌‌پردازی‌ِ رانسیِر در میدان سیاسی، به طور عمده، قلمیاری در جهت یک بینش و ایده‌ی اصلی است. و آن این است که سوژه‌های اجتماعی، به صورت فردی و جمعی، در برابری و آزادیِ کامل و از راه ایجاد شکل‌های جدیدِ زندگیِ اشتراکی (کُلکتیو)، که خودمختار و مستقل از دولت و قدرت‌ها باید شکل ‌گیرند، قادرند «امر مشترک» و رهایی3 یعنی آن چه که رانسیر توزیع امر محسوس4 می‌نامد را خود به دست گیرند و خود به پیش رانند. و این مهم بدون توسل به نماینده‌ای، واسطه‌ای، رهبری، حزبی، سرپرستی، قیمی، مافوقی و یا پیشقراولی. از سوی دیگر، نکته‌ی اساسی در نظریه رانسیِر این است که امر ایجاد شکل‌های زندگیِ برابری‌خواه و رهایی‌گرا، یک دورنما، هدف یا غایت برای آینده‌ای نامعلوم در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه اقدام و الزامی است که از هم اکنون و در هر مکان باید تجربه ‌و در پیش گرفته شود.
چهار موضوع‌ اصلیِ نوآورانه در فلسفه رانسیِر را بازگو کنیم.

  • اولی و مهم‌تر از همه، روش (مِتُد) برابری‌خواهی در نظریه او ست. همه‌ی افراد در فهم و درک همه چیز، در اندیشه‌کردن و تصمیم گرفتن در امر محسوس، به صورت فردی و جمعی، یعنی در مورد هر آن چه که به اداره‌ی امور مختلف خود و جامعه برمی‌گردد، برابر و همسان می‌باشند. آن‌ها نیازی به استاد دانا، که به واقع نادان است، ندارند. سوژه‌های جمعی، برای فکر کردن، تصمیم گرفتن و به اجرا درآوردن، نیازی به نماینده، رهبر، لیدر، حزب و یا پیشقراولی که ار آن‌ها «نمایندگی» کند، ندارند. علمی انقلابی و نجات‌بخش، در توانایی و قابلیتِ عده‌ای صاحبِ دانش، که به مردم باید انتقال داده شود، وجود ندارد. این برابری و همسانیِ همه در خودآموزی به صورت فردی و کُلِکتیو، در ادراک و تصمیم‌گیری‌ نیز از هم اکنون، در هر جا و در هر عمل اجتماعی باید به کار رود و به اجرا درآید.
  • دومی، ایده آزمودن رهایی‌خواهی از امروز و در هر مکان است. و این چیزی نیست جز امر خود – رهایی5. یعنی رهایی انسان‌ها از سلطه‌های گوناگون، به دست خود و برای خود در برابری، خودمختاری و خودگردانی، در حرکت‌های جمعی و مشارکتی، از هم اکنون، و در استقلال و انفصال از دولت، حکومت، نهادهای رسمی و قدرت‌ها.
  • سومین بحث نوآورانه‌ی رانسیِر، تعریف و تبیین او از مقوله «سیاست»6 است. نزد او، سیاست همیشه و در هر زمان وجود ندارد، بلکه لحظه‌های سیاسی7 وجود دارند. یعنی زمان‌هایی که در آن‌ها یک گسیختگی و انفصال به وچود می‌آید، از آن چه که «سیاست» در معنای معمول و سنتیِ آن می‌نامند، یعنی تفاهم عمومی، دولت‌گرایی، مدیریت امور حکومتی و مبارزه‌ی احزاب برای تسخیر قدرت و اِعمال آن که همه‌ی این‌ها را رانسیر « پُلیس» می‌نامد. اما پولیتیک یا «سیاست» در نگاه ویژهِ رانسیِر، چیز دیگری است. رخدادِ گسست و جدایی از جانب سوژه‌های جمعی است که در برابری با هم دست به ایجاد شکل‌ها و شیوه‌های دیگر زندگیِ مستقل از دولت، دست به تصمیم‌گیری و اداره‌ی امور خود در میدان‌های مختلف می‌زنند. به عبارت دیگر، سیاست زمانی وجود واقعی دارد که روند طبیعی سیاسیت‌ورزی به معنای حکومت‌داری، اعمال سلطه و مبارزه برای قدرت دچار مانع و مختل می‌شود، از هم می‌پاشد و برهم می‌خورَد.
  • – چهارمین موضوع ابداعیِ رانسیِر، ایده‌ی شکل‌دهی به شیوه‌ای دیگر از زندگی مشترک، در تقابل با نظریه‌ سنتی مبارزه برای تسخیر قدرت و واگذاریِ امر رهایی به آینده پسا انقلابی و موهوم است. این اشکال نوین زندگی، که از هم اکنون باید آزموده شوند، تنها با ایجاد فضاهای مشارکتی در همبستگی‌هایِ جمعی، با ابداع شکل‌های جدید، با در دست گرفتن امر مشترک، با شکل‌دهی به ذهنیت‌های جدید و پراتیک‌های نوینِ سیاسی، اجتماعی و رهایی‌خواهانه در آزادی، برابری و در مناسباتی غیر سلسله مراتبی، دولت‌گرا و سلطه‌گرا… معنا پیدا می‌کنند.

گزاره‌هایی که در زیر می‌خوانید برگرفته از گفتگویی است که در سال 2017، ناشر آثار رانسیر، اِریک هازان (انتشارات فابریک)، با او انجام داده و در کتابی زیر عنوان در چه زمانه‌ای زندگی می‌کنیم؟ منتشر کرده است8. در آن جا، رانسیِر تزهای فلسفی و سیاسیِ اصلی خود را با نگاهی به اوضاع کنونی جهان توضیح می‌دهد. گزاره‌های انتخابیِ ما در باره‌ی پروبلماتیک‌هایی هستند که امروزه در جنبش رهایی‌خواهی در جهان و هم‌چنین در ایران نیز مطرح می‌باشند. یکی، معنای دموکراسی و تضاد آن با نمایندگی است. دیگری، نگاهی به دو انقلاب روسیه و چین و ناکامی جنبش‌های ضدسیستمی در سال‌های گذشته است. موضوع سوم، توهمی است که همواره در چپ سنتی وجود داشته و دارد که تغییر اوضاع از راه تسخیر قدرت و دولت می‌گذرد. و سرانجام، موضوع جهارم، این ایده‌ی مرکزی در فلسفه‌ی سیاسی رانسیِری است : الزامِ ایجاد شکل‌های زندگی خودمختار از هم اکنون و در هر جا.

دموکراسی، از دیدگاه رانسیِر، نوعی رزیم یا نظام نبوده و با سیستم نمایندگی نیز مغایرت دارد. دموکراسی روندِ بی‌پایان، پرتنش و پرتضادِ مداخله‌ی جمعی (کُلکتیو) در اظهار نظر و تصمیم‌گیریِ برابرانه در امر مشترک و اداره‌ی خودمختار زندگی اجتماعی و سیاسی از سوی خودِ مردمان یا بسیارانی است که سهمی در تبیین سرنوشت خود ندارند. دموکراسی از سوی تعدادی از افراد منتخب، حرفه‌ای، صاحب دانش یا پیشرو… «نمایندگی» نمی‌شود بلکه به گونه‌ا‌ی مستقیم و بی‌واسطه، در برابری، آزادی و گسست از هر بوروکراسی، هیرارشی و قدرتی چون دولت، احزاب، نماینده و غیره اِعمال می‌شود. تجربه‌ دو انقلاب بزرگ قرن بیستم (در روسیه و چین)، انقلاب‌های ضد استعماری و ضد امپریالیستیِ جهان سوم و جنبش‌های اخیر میدانی و ضدسیستمی در سراسر گیتی، همگی تا کنون نشان داده‌اند که این مبارزات یا به بازتولید سلطه و ارتجاع انجامیدند، در شکل دیکتاتوری‌ها، حکومت‌های فاسد، جنگ‌های قومی، اعتلای اسلا‌م‌گرایی… و یا به رغم گام‌هایی در جهت دخالت‌گریِ مشارکتی و دموکراسی مستقیم، موفق به ایجاد اشکال نوین و خودمختار زندگی مشترک و برابری‌خواهانه در گسست از سلطه‌گری نشدند. در این میان ایده‌ی تسخیر قدرت و دولت برای تغییر اوضاع، که هم‌چنان نزد نیروهای رادیکال و انقلابی غالب است، همیشه نشان‌گر توهم و تخیلی بیش نبوده است، چه تغییر اوضاع به معنای پایان دادن به سلطه‌های گوناگون، از جمله سلطه سرمایه‌داری، و پیش‌بُرد امر رهایی به هیچ رو از مسیر تصرف یک مرکز یا دژی مستحکم چون قدرت دولتی نمی‌‌گذرد. مسأله‌ی اصلی، امروزه، ایجاد شکل‌های نوین همبستگی و زندگی مشترک در استقلال نسبت به دولت و قدرت‌ها‌ و به طور کلی در رد و نفیِ آن‌هاست. شکل‌هایی که از هم اکنون و در هر جا باید تجربه شوند و به صورتی واقعی مناسباتِ مبتنی بر اشتراک، برابری و رهایی از سلطه‌ها را به وجود آورند.
تذکر: در ترجمه زیر،عنوان‌ها و مطالب داخل کروشه همه جا‌ از مترجم است.
شیدان وثیق
آوریل 2022 – اردیبهشت 1401