چرا کامران رهبر ماست؟ -انجمن شهروندی نبرد
در چهل و دو سالی که از تأسیس حکومت اسلامی میگذرد، نامزدان رهبری اپوزیسیون دمکرات و ملی کم نبودهاند. اما در سالیان گذشته و تا پیش از آشنایی افکار عمومی با اندیشهها و مشی سیاسی مبارزاتی دکتر رامین کامران، تنها کسی که از حد نامزدی فراتر رفته باشد و عملاً با گام نهادن در میدان خطیر مبارزه، رهبری جنبش مقاومت ملت ایران را بر عهده بگیرد فقط دکتر شاپور بختیار، پیرو ثابتقدم راه مصدق بزرگ و آخرین نگاهبان آرمانهای انقلاب بزرگ مشروطیت بود که پس از قدرتگیری ملایان در ایران، به منظور براندازی این حکومت توتالیتر و جایگزینی آن با نظامی دمکراتیک و لائیک «سازمان نهضت مقاومت ملی ایران» را در فرانسه بنیان نهاد و بدین ترتیب تا آخرین روز حیات درخشان خویش، در نبردی بیوقفه پنجه در پنجهٔ دستاربندان مقدسنمای حاکم بر میهنمان گذارده و در این راه جان خود را در نهایت شجاعت، همت و پایمردی در راه آزادی ملت ایران فدا نمود. با قتل ددمنشانهٔ بختیار توسط آدمکشان اعزامی رژیم جنایتکار، نه فقط نهضت مقاومت ملی با فقدان رهبرش متحمل ضرباتی جبران ناپذیر شد و تا مرز فروپاشی نیز پیش رفت، بلکه اساساً مرکزیت اپوزیسیون در خارج از کشور دچار سکتهٔ مغزی شد و به حالت اغمای سیاسی فرو رفت تا زمینه برای طرح وعدهٔ دروغین و پوچ “اصلاحات” توسط باند رفسنجانی و اعوان و انصارش در داخل و خارج از کشور مهیا گشته و بدین ترتیب برای سالهای متمادی بسیاری از ایرانیان و حتی دولتهای خارجی، فریفتهٔ این ادعای یاوه و بیعاقبت اسلامگرایان شوند.
اما از شکست جنبش سبز بدینسو که توهم اصلاحطلبی رو به افول نهاد، دوباره نگاه همهٔ آزادیخواهان به خارج از مرزهای ایران معطوف گشت و اپوزیسیون برانداز دوباره در مرکز توجه و اهمیت از جانب افکار عمومی قرار گرفت. همینجا روشن کنیم که مقصود ما از براندازی، تغییر نظام سیاسی موجود ایران بدست خودِ ایرانیان است، نه توسط دولتهای خارجی که اگر هم سودای آن را در سر داشته باشند اصلاً قادر به انجام آن نیستند، نیستند چون هیچکدام از همتایان توتالیتر این رژیم با نیروی خارجی ساقط نشدند مگر مورد آلمان نازی که آنهم در جریان یک جنگ گستردهٔ جهانی صورت گرفت و به بهای ویرانی بخش وسیعی از این کشور. بنابراین براندازی حکومت اسلامی وظیفهای ملی است که بر دوش خود مردم ایران است، داخل و خارج هم ندارد چون مبارزه متعلق به آحاد ایرانیان است و اعضای این واحد سیاسی یعنی ملت ایران فقط درون مرزهای ایران ساکن نبوده و از شر وجود رژیم ایرانستیز، در اقصینقاط جهان پراکنده گشتهاند.
برای براندازی هر رژیمی باید اول بدانیم چه نظامی را قرار است با آن جایگزین کنیم. در مورد ما انتخاب روشن است و جز دمکراسی نیست. مقصود از دمکراسی هم روشن است یعنی همان نظامی که در اکثر ممالک مغرب زمین برقرار است. از سوی دیگر با تجربهٔ تلخ و ناخوشایند سلطنت پهلوی که بریدن از آن به بهای گزاف فاجعهٔ روی کار آمدن حکومت مذهبی تمام شد، ما هیچ دلیلی برای بازگشت به این شکل از ادارهٔ مملکت – پس از گذشت چهار دهه از سرنگونی انقلابی آن توسط ملت ایران – نمیبینیم و خواستار استقرار دمکراسی لائیک در چارچوب یک جمهوری لیبرال هستیم. لیبرالیسم را نه صرفاً یک ایدئولوژی در خدمت گسترش ثروت سرمایهداران که در درجهٔ نخست یک ضمانت قدرتمند برای دستیابی جامعه به حداکثر آزادیهای فردی و اجتماعی و زمینهساز رشد و پیشرفت و بالندگی شهروندان در همهٔ وجوه حیات خویش میدانیم.
ما برای براندازی نظام اسلامی استراتژی انقلابی را پیشنهاد میکنیم که شرح دلایل و مراحل آن به تفصیل در کتاب «ضد ولایت فقیه، براندازی حکومت اسلامی» که رهبر فکری و سیاسی آزادیخواه و ملی ما دکتر رامین کامران چندین سال پیش به رشتهٔ تحریر درآورده و به رایگان در دسترس عموم قرار دادهاند موجود است. این استراتژی از چهار مرحله و دو بخش اصلی تشکیل شده است و ما اکنون در بخش اول مبارزه یعنی تبلیغ دمکراسی لیبرال و لائیک قرار داریم، روشن است که به مرور زمان و پیشروی کار مبارزه، سازماندهی و ضربه زدن به رژیم نیز در پی آن خواهد آمد.
دلایل ما برای قبول رهبری دکتر کامران و عرضهٔ آن به عموم آزادیخواهان نه از سر ابراز احساسات و صرفاً علاقهٔ شخصی است و نه از روی کجتابی با واقعیات سیاسی و احیاناً لجاجت با دیگران، مطلقاً هیچکدام اینها نیست. اول و مهمترین دلیل این انتخاب، تعیین هدف و مقصد اصلی مبارزه از سوی ایشان یعنی برقراری دمکراسی لیبرال و لائیک در ایران است که منبعث از خط فکری و سیاسی آزادیخواهان ایران و تحولات دوران مدرن و تجدد سیاسی در عرصهٔ جهانی است و سابقهٔ آن در ایران را میتوان از انقلاب شکوهمند و دورانساز مشروطیت پی گرفت و به نهضت ملی به رهبری دکتر محمد مصدق رسید و در نهایت کوشش نافرجام دکتر شاپور بختیار در برقراری لائیسیته. امروز این خط سیاسی توسط دکتر رامین کامران و یاران وی در سازمان ایران لیبرال و «جبهه جمهوری دمکراتیک و لائیک ایران» که برای جمع آمدن و وحدت آزادیخواهان یعنی دمکراتها و ملیون حول یک برنامهٔ سیاسی معین یعنی برقراری دمکراسی لیبرال و لائیک تأسیس گشته است، به جد پیگرفته و دنبال میشود.
دکتر رامین کامران در یکی از مقالات خود با عنوان «اول راه بعد رهبر» که در سال 2013 انتشار یافت، دربارهٔ اهمیت تعیین مقصد مبارزه (یعنی هدف) و راه مبارزه (یعنی استراتژی) توسط رهبری میگویند: « وقتی میگوییم که رهبر قرار است راه را بشناسد، یعنی راه بر رهبر مقدم است. راه هم اگر صرفاً مقصود گشت و گذار نباشد، معطوف است به مقصد معین. پس اول از همه باید مقصد را انتخاب کرد تا بعد نوبت برسد به راه و در نهایت رهبر. کسی رهبر را قبل از مقصد و راه انتخاب نمیکند…» و یا در جای دیگری از همان مقاله در مورد اهمیت طرح استراتژی توسط رهبری – که خود ایشان از نخبگان سیاسی مسلط در این زمینه میباشند – میگویند: «کسی که استراتژی پیشنهاد نکند، حتی در مقام نامزدی هم نیست، چه رسد به رهبری، فقط مدعی بی مایه است.»
از دیگر دلایل ما برای پیروی از این رهبری، که به اعلا درجه مهم و اساسی نیز هست، انتخاب شعار درست و مناسب برای مبارزه است. در جایی که با حکومت مذهبی طرف هستیم، شعار انتخابی باید بیانگر خواست ما برای جدایی قاطع مذهب و سیاست و به عبارت دقیق «لائیسیته» باشد زیرا اکتفا به “سکولاریسم” که تکلیف رابطهٔ این دو را به صراحت روشن نمیکند مشکلزا خواهد بود، بنابراین دمکراسی آیندهٔ ایران باید همراه با «لائیسیته» باشد تا پای مذهب و منادیان آن برای همیشه از عرصهٔ عمومی(با اماکن و فضای عمومی اشتباه نشود) در ایران بریده شود. دکتر رامین کامران با پژوهشهای ژرف و اساسی در مورد موضوع لائیسیته و تألیف چندین کتاب به زبانهای فارسی و فرانسه در این مورد و طرح لائیسیته به عنوان شعار محوری مبارزه از معدود روشنفکران و نخبگان سیاسی ایران پس از زندهیاد شاپور بختیار هستند که بر ضرورت لائیک کردن دمکراسی آیندهٔ ایران به عنوان پارهٔ سوم تجدد ایرانی تأکید ویژهای داشته و دارند.
خلاصه کنیم، دانش سیاسی آکادمیک ایشان در کنار تجربه و پختگی سالها فعالیت عملی سیاسی مداوم و مستمر هم به صورت فردی و نیز سازمانی، وی را در زمرهٔ معدود رهبران فکری و سیاسی لیبرال دمکرات ایران قرار داده است. آقای رامین کامران دارای درجهٔ دکترای جامعه شناسی و فلسفه از دانشگاه سوربون، از پژوهشگران مرکز تحقیقات فکری مدرن در فرانسه و از اساتید برجستهٔ دانشگاه در این کشور میباشند که تا کنون تألیفات متنوع و گوناگونی در زمینهٔ سیاست، جامعهشناسی و فلسفه به دو زبان فارسی و فرانسه منتشر نموده و مصاحبههای مختلفی با وی از سوی مطبوعات و رسانههای فرانسوی و فارسی انجام گرفته است. وی از اعضای سابق نهضت مقاومت ملی ایران و از مسئولان شاخهٔ جوانان آن نهضت به رهبری دکتر شاپور بختیار بودند که پس از قتل سبعانه ایشان بدست رژیم، با جدایی از نهضت مقاومت ابتدا به صورت فردی و سپس از سال 2004 میلادی تا کنون رسماً در قالب «سازمان ایران لیبرال» با همکاری جناب آقای حسن بهگر رهبری این سازمان و آن گروه از پیروان مصدق و بختیار را بر عهده دارند که خواستار براندازی حکومت توتالیتر اسلامی و جایگزینی آن با نظامی دمکراتیک و لیبرال و لائیک در ایران میباشند.
اگر شما نیز خواستار آزادی و سربلندی ایران و مردمش هستید، جایتان در این سنگر است، در پیوستن به این مبارزهٔ تاریخی ملی و دعوت دیگر آزادیخواهان به آن تردید نکنید.
انجمن شهروندی نبرد
12 شهریور1399