از بردار کشیدن شیخ ارتجاع فضل الله نوری تا به قدرت رساندن خمینی مظهر ارتجاع-ایراندخت صدیه
حکایت انقلاب مشروطیت و بردار کشیدن مظهر ارتجاع شیخ فضل الله نوری توسط مشروطه خواهان و استقبال مردم از نماد دیگری از مشروعه و ارتجاع ، روح الله خمینی در سال 1357 حکایتی دردناک از عقب گرد تاریخی ملت ایران است .
پس از به توپ بسته شدن مجلس به دستور محمد علی شاه به دست لیاخوف روسی و دوران استبداد صغیر ، در سال 1288 تهران به همت نیروهای مشروطه ( سردار اسعد بختیاری ، محمد ولی خان تنکابنی و یپرم خان ) فتح می شود و محمدعلی شاه توسط نیروهای مشروطه خواه از مقامش خلع و دوباره مشروطیت بر ایران حاکم می شود . در این میان شیخ مرتجع و مرجع تقلید ، شیخ فضل الله نوری که روابط بسیار نزدیکی با روسها و محمد علی شاه داشت به دلیل مخالفت با مشروطه و با اتهام مفسد فی الارض در دادگاهی که اعضای آن را مشروطه خواهانی چون سپهدار تنکابنی ، سردار اسعد بختیاری ، تقی زاده و وثوق الدوله تشکیل می دادند ، محاکمه و بردار می شود مردم نیز هم صدا با مشروطه خواهان به جشن و سرور می پردازند .
در کیفر خواست مفصلی که در دادگاه شیخ فضل الله که توسط شیخ ابراهیم زنجانی خوانده شده شد نکات مهم ، پر رنگ و برجسته ای از کارنامه شیخ فضل الله نوری باز گو می شود . از دزدی و قتل تا فساد و توطئه برعلیه مشروطه و تحریک و همکاری با محمد علی شاه و روسها در به توپ بستن مجلس و سرکوب آزادیخواهان در دوران استبداد صغیر دیده می شود . واقعه میدان توپخانه نمونه ای از نقش مخرب شیخ فضل الله نوری بر علیه آزادیخواهان است در کیفر خواست در این باره چنین آمده است :
« در واقعه میدان توپخانه نمی دانم وجه ماخوذی به چه کثرت بود که به آن شدت اقدامات وحشیانه و متجاهرانه نمودید خود را رئیس اسلام نامیده ، با مهتر قاطرچی ، ساربان و کلاه نمدی های محلات و اشرار همدست شده چادر در میان زده در حضور مبارک شما آن اشرار مستانه فریاد : « ما چای و پلو خواهیم مشروطه نمی خواهیم » بلند کرده و همه قسم رذالت و فحاشی کردند و چند نفر بیگناه را کشتند و به اشاره و سکوت شما از درخت آویخته ، چشم مقتول را با خنجر در حضور عالی در آوردند . بفرمایید آن مقدار مصارف که به آن جمعیت با شرارت صرف می شد و جناب عالی شرکت داشتید از چه محل حلال بود ؟ » ( مقاله کیفر خواست ، محاکمه و اعدام شیخ فضل الله نوری ، دکتر نعمت احمدی ، نشریه حافظ ، شماره 32 )
وجود چنین برگ های سیاه و مملو از خیانت موجب شد تا سران مشروطه بدون هیچ شک و تردیدی او را به دار مجازات بیاویزند تا درس عبرت همیشگی تاریخ شود .
۷۰ سال بعد در روزهای نخستین دی ماه سال 1357 محمدرضا شاه پهلوی که در طول سلطنتش قانون اساسی مشروطه را نادیده گرفت و هیچگاه به آن عمل نکرد به ناچار ایران را ترک کرد و کشور را به آخرین بازمانده مشروطیت و مدافع قانون اساسی مشروطیت ، دکتر شاپور بختیار سپرد . دکتر بختیار از اعضای جبهه ملی و از یاران دکتر محمد مصدق بود که در آن روزهای حساس به نخست وزیری برگزیده شد .
دکتر بختیار با مراجعه به مجلس شورای ملی و اخذ رای موافق آنان درصدد بود ایران را از سقوط در دام استبداد اسلامی روح الله خمینی که وارث شیخ فضل الله نوری بود نجات دهد یعنی کاری چون آنچه اجدادش در جنبش مشروطه ایران انجام دادند .
اما چیزی در این میان تغییر کرده بود این بار به دلیل انحطاط فرهنگی دوران پهلوی مردم بر خلاف دوران مشروطه مسحور وعده های خمینی شده بودند و باور کرده بودند که او به حکومتی مترقی همچون جمهوری فرانسه که وعده اش را در پاریس داده بودند عمل خواهد کرد .
آنچه باعث این تغییر بزرگ در باور مردم شد را بدون شک باید در طول 57 سال سلطنت پهلوی جستجو کرد . عواملی چون نادیده گرفتن قانون اساسی مشروطه ، استیلای اختناق ، فراموش کردن آرمان های مشروطه خواهان راستین و نبود تربیت سیاسی صحیح آنچنان در باور مردم تغییر ایجاد نمود که بر خلاف نسل گذشته به جای شنیدن صدای مشروطه خواهی و اخطارها و هشدارهای دکتر بختیار، صدای خمینی این میراث دار مشروعه به گوششان آشنا آمد .
بعد از کودتای 28 مرداد سیاست تقویت اسلام در برابر نیروهای ملی و مشروطه خواه از سوی حکومت پهلوی اجرا شد و در جو خفقان و سرکوب ساواک تنها صدای رسا و آزاد بانگ مساجد و حسینیه ها بود ؛ مدت 25 سال نام دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی و باورمند به ارزشهای مشروطه ممنوع اعلام شد ، دانشگاه ها و جوانان ایران از رهبران ملی چون دکتر صدیقی ، دکتر بختیار و دیگر نیروهای ملی محروم شد و افرادی چون شریعتی ، بهشتی ، مطهری و … در قامت نویسندگان کتب شرعی مدارس و رهبران حسینیه ارشاد به گسترش اسلام می پرداختند .
در بستر چنین جامعه ای و در سایه سیاه ممنوعیت فعالیت احزاب ملی این مساجد و پایگاههای اسلامی بودند که بعد از 15 خرداد 1342 و تبعید خمینی از ایران به پایگاههای سیاسی گسترش و رواج اندیشه های اسلامی او تبدیل شده بودند و از سوی حکومت نیز تقویت می گشتند .
در نتیجه چنین شرایطی و در نبود تربیت سیاسی مناسب ، رعایت نکردن قانون اساسی و فراموش شدن ارزش های مشروطیت ، کودتاهای متعدد بر ضد مشروطه ( کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ) ، اختناق و سرکوب ، رشد و گسترش شبکه های اسلامی مساجد و حسینیه ها انحطاط فرهنگی و وابستگی به بیگانگان این بار مردم در برهه حساس روزهای دی و بهمن ۱۳۵۷ و در انتخاب میان میراث دار مشروطه ( دکتر شاپور بختیار) و میراث دار مشروعه ( خمینی ) بر خلاف دوران مشروطه به حمایت از مشروعه پرداختند و پذیرای حکومتی شدند که جز ترس ، رعب ، اختناق ، کشتار و ویرانی و نابودی ایران دستاوردی با خود نداشت . حکومتی که راه نجات و رهایی از آن جز با بازگشت به ارزشهای مشروطه و نو سازی آن با ارزش های امروزی جوامع مدرن چون دمکراسی ، لائیسیته و جمهوری میسر نخواهد شد .
چهارشنبه – ۳ اَمرداد ۱۴۰۳
Wednesday – 2024 24 July
منبع : مقاله کیفر خواست ، محاکمه و اعدام شیخ فضل الله نوری ، دکتر نعمت احمدی ، نشریه حافظ ، شماره