جای دوست و دشمن- رامین کامران
قبلاً هم اشاره کرده ام که بحث سیاسی در بین ایرانیان به نوعی بازی دو قطبی و بی معنا تقلیل پیدا کرده که عبارت است از موافقت یا عدم موافقت با سیاست آمریکا و اسرائیل و در این میان تکلیف ایران و مردمش و منافعش معلوم نیست. هر کس قدم به قدم با سیاست مغشوش آن دو کشور حرکت نکند، بلافاصله متهم به همراهی با جمهوری اسلامی می شود. این دوگانۀ معیوب، دستپخت دستگاه های تبلیغاتی بزرگی است که مروجان برنامه در اختیار دارند و هدفش تقویت مخالفان نظام نیست، همراه کردنشان با سیاست مبلغان این یاوه هاست. کار خوب هم پیش رفته. نگاهی به اینترنت بیاندازید تا ببینید که همه چگونه در این قالب مضحک جا افتاده اند و از ابراز نظر هایی که دیگران برایشان پخته و آماده کرده اند، خرسندند.
به این ترتیب تحلیل و موضع گیری سیاسی به نوعی تست کامپیوتری شبیه شده که دو گزینۀ آری و خیر بیشتر ندارد و خیلی راحت می توان از آن سربلند بیرون آمد. این وضعیت برای افراد کند ذهن و بی وقوفی که اصرار دارند تا در حوزۀ سیاست ابراز وجودی بکنند، ایده ال است. همه جا جولان می دهند و با نهایت سهولت اخبار و افراد را غربیل می کنند و صف اتقیا و اشقیا را از هم جدا می سازند.
این به قهققرا رفتن فکر و بحث سیاسی، تحت عنوان دمکراسی و برابری به دیگران عرضه می شود، اینکه همه به یک اندازه فرصت اظهار نظر دارند و کسی هم در موقعیت برتر نیست تا نظر خویش را به بقیه بقبولاند، البته غیر از مدیران فیسبوک و توئیتر و… که هر چه و هر که را که بخواهند سانسور می کنند و پاسخگوی احدی هم نیستند.
با سانسوری سر و کار داریم استتارشده که به اسم برابری جلو می آید و تحت عنوان حذف هر سلسله مراتب، آشفته بازاری ایجاد می کند که صلاحیت در آن بی معنی بشود تا بتوان مردم را از پشت صحنه بازی داد. از جنبش سبز به این سو، با همین اسباب، هزار جور مردم ایران را آلت دست کرده اند. چهره های مرجع باید حذف بشوند که زمام کار بیافتد به دست آلگوریتم نویسان تا با تظاهر به اینکه شما خودتان این طور فکر می کنید، مردم را فریب بدهند. ایجاد هرج و مرج مقدمۀ تحمیل رابطۀ قدرت است. امروز ما همه، خلع سلاح شده، در معرض ضربات رسانه های مردم فریب قرار گرفته ایم.
این پیام ساده، برای ملتی که هیچگاه فرصت آموزش درست سیاسی پیدا نکرده و در داخل و خارج کشور هم با هزار نوع مانع و فیلتر و سانسور مواجه است، حکم زهر را دارد که به حلقش می ریزند و می بلعد. آنچه این بازی را آسان کرده، سهولت بی نهایت تشخیص و تصمیم است. اینکه دو موضع گیری در یک نقطه به هم شباهت پیدا داشته باشد، نه در حکم یگانگی انگیزه است و نه هدف و نه استدلال. از شباهت در یک نقطه، حکم به یکسانی مطلق دو مجموعه کردن، هیچ مبنای منطقی ندارد که هیچ، عین نادانی است. از این بدتر، مبارزه را به انجام اعمال عکس حکومت محدود ساختن که دنبالۀ منطقی بخش اول است، کاریست ابلهانه.
کلک این بازی تبلیغاتی که ساده لوحان را با خویش همراه کرده، این جاست: برجسته کردن یک نقطه و جلب توجه به آن و در مقابل، در سایه قرار دادن تمامی ابعاد دیگر داستان. نورپردازی قوی تبلیغاتی، اسباب این کار است. به اقتضای روز، نقاطی معین زیر نورفکن قوی قرار می گیرد و باقی در تاریکی. مردم هم مانند شب پره به این نقاط جلب می شوند و گرد دایره های نور پرواز می کنند.
کار از قماش اقناع با استدلال معیوب یا گول زدن با روایت دروغ هم نیست و در سطحی بسیار پایین تر قرار دارد، در سطح نوعی واکنش پاولفی. بله، بخش قابل توجهی از مردم را به این ترتیب دست آموز کرده اند تا با یک اشاره جای دوست و دشمن را نشان بدهند. روی کاهلی خود آنها برای فراگیری حساب باز کرده اند تا با تسلط به فضای رسانه ای مغزشویی شان کنند.
شاید بر هم زدن این بساط و از هم پاشاندن این دو قطبی خطرناک و در عین حال مسخره، یکی از مفید ترین کار هایی باشد که از دست ایرانیان آگاه بر میاید.
۲۴ مه ۲۰۲۱، ۳ خرداد ۱۴۰۰