فقط به یک طرف نگاه نکنید- حسن بهگر
تصور من اینست که تحریم های آمریکا دارد زمینه را برای یک جنگ بزرگ آماده می کند. از آغاز سال 2020 رویکرد این کشور نسبت به ایران صورتی جنگی به خود گرفته. فشارهای اقتصادی و نظامی و حتا تحریم های دارویی بر ایران اعمال می شود و ترور سلیمانی و حملات سایبری به صنایع ایران نیز نمونه های آشکاری از این رویکرد است. منتها برای ورود به مرحله ی نهایی جنگ مستقیم، باید ایران باید به اندازه ای ضعیف شود که بتوان با کمترین خسارت جانی و مالی بر آن پیروز شد.
آنچه مسلم است آمریکا در ادامه ى اقداماتی که در اوکراین و سوریه انجام داده، مایل به اجرای برنامه ای مشابه در ایران نیز هست؛ یعنی ایران نیز در صف انقلاب های رنگی قرار گرفته است. البته تا کنون موفقیتی در این زمینه به دست نیامده است.
در پی تظاهرات آبان ماه، پومپئو آشکارا گفت که آمریکا از شما حمایت می کند و مردم را تحریک كرد كه «مدارك بیشتری» برای «وحشیگری دولت» به مقامات آمریكا ارسال كنند.
انقلاب های راه انداخته شده با پشتیبانی بنیاد جرج سوروس تاکنون عبارت بوده است از پنجم اکتبر در صربستان، انقلاب گل رز در گرجستان، انقلاب نارنجی در اکرایین، انقلاب گل لاله در قرقیزستان و کار لبنان و سوریه هم که دست اقدام است. این آشکار است که ایالات متحده و متحدانش به راحتی دست از کوشش نخواهند کشید و نقشه ها و توطئه های جدیدی در راه است.
امید آمریکا افزون بر تحریم ها به عواملی است که در اختیار دارد تا بتواند مردم را به میدان بکشد. یکی از این عوامل سازمان مجاهدین خلق است. مدتهاست که سازمان مجاهدین خلق از شکل اپوزیسیون خارج شده و به آلت دست دشمنان ایران تبدیل گشته است.
بمب گذاری در حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری همراه با تظاهرات خردادماه ورق را برگرداند و بهانه کافی برای کشتار داد ، همکاری با صدام و بمب گذاری در داخل ایران، جاسوسی و افشای فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی که موجب تحریم ها شد، حمله به ایران با عنوان عملیات مرصاد در پایان سال 67 که بهانه ای برای قتل عام 67 زندانیان سیاسی شد (رجوی میگفت که نباید گذاشت پس از جنگ حکومت بدست لیبرال ها بیفتد و منظور او بازرگان بود) در همه ی این حرکات، سازمان مجاهدین همپای جمهوری اسلامی به جنبش دموکراتیک مردمی مرحله به مرحله آسیب زده است.
در سال 2012، ایالات متحده رسماً این سازمان را از فهرست گروه های های تروریستی خارج کرد. در همان سال، سیمورهرش برنده جایزه پولیتزر، مقاله ای نوشت و دولت آمریکا را به دادن بودجه به سازمان «مجاهدین خلق» و آموزش اعضای آن سازمان در نوادا متهم كرد. تازه در آن زمان، این سازمان همچنان در لیست «سازمان تروریستی» وزارت امور خارجه آمریكا قرار داشت. همکاری این گروه با کاخ سفید و نئوکان های جنگ طلب و عربستان سعودی تا به امروز ادامه دارد و میتوان تصور کرد که امکانات بسیار بیشتری در اختیار آن قرار گرفته است.
کانونهای شورشی
امروزه سازمان مجاهدین مدعیست که از کانون های شورشی حمایت می کند. اصلاً کانون شورشی یعنی چه ؟
کانون شورشی به چریک های مسلحی گفته می شد که در قالب ارتش شورشی در صدد براندازی رژیم مستقر بودند و بیشتر متاثر از تاکتیک های مائو و چه گورا بودند. مدل مائو که نزدیک به زندگی تارکان دنیا بود، عبارت بود از پرهیز از تجمل و اثاث غیرلازم و عادت به زندگی بسیار ساده و پرهیز از مالکیت خصوصی و خوابیدن کف اتاق و از این نوع کارها. ولی مدل چه گوارا که عملیات چریکی در جنگل بود ایده ال سازمان فداییان بود که آن را به چریک شهری بدل کرد اما مجاهدین بویژه پس از رانده شدن به خارج تلفیقی از این دو را سرهم کردند.
مجاهدین براین باورند ک نقش ارتش آزادیبخش را بازی می کنند و بعنوان کانونهای شورشی به مدد کمک خارجی و پول کلانی که در اختیار دارند می توانند جرقه و موتور حرکت مردمی شوند و قیام را به ثمر برسانند. کانون شورشی که مجاهدین امروز فقط نام آن را یدک می کشد، نه در پی آزادی مردم است و نه در مبارزه با تجاوزات آمریکا. بلکه بالعکس تبدیل به مزدور آمریکا گشته است.
مزدوران برای برپا کردن یک «انقلاب رنگی» از نارضایی بحق مردم در مورد تأمین معیشت روزانه و کمبود آزادی های سیاسی و اجتماعی سوء استفاده می کنند و با ایجاد نفرت موجب تشدید شورش ها و ناآرامی های مدنی در کشور می شوند. اینکه این شورش ها به چه چیزی منجر خواهد شد برای ، بویژه برای مجاهدین مهم نیست و آنها می خواهند فقط قدرت را تصاحب کنند و انتقام بگیرند و اینکه چه بر سر مردم و یا کشور خواهد آمد کوچکترین اهمیتی ندارد.
جالب اینجاست که پس از هر اعتراض و جنبشی، سازمان مجاهدین اعلام میکند که کانون های شورشی خودش این تظاهرات را رهبری و سازماندهی کرده اند. مجاهدین در این مصادره کردن تظاهرات با جریان های پهلوی طلب هم روش هستند. تا اتفاقی میافتد، میگویند ما بودیم، حتی اگر فقط پای عوامل جوی در میان باشد.
بدین منظور برای جلوگیری از سوء استفاده این گروه ها، باید به جد خواسته شود که اگر فراخوانی میدهند، نام خود را ذکر کنند و مسئولیت عواقب آن را بپذیرند. کاری که سازمان ایران لیبرال برای اولین بار در مورد تظاهرات اخیر انجام داد و به همه هشدار داد. اگر جریانی می خواهد ثبات اجتماعی و سیاسی در ایران را بر هم بزند باید بگوید چه چیزی را می خواهد جانشین نظام فعلی کند و اگر چنین نکند، باید در مقابلش ایستاد. پشتیبانی کور از هر حرکتی که صلای شورش بلند میکند، کار نادرستی است. اعتراض باید هویت سیاسی روشن و برنامه و منطق و هدف درست داشته باشد، وگرنه در حکم ایجاد اغتشاش است و نتیجه ای جز بدتر کردن وضع ایران نخواهد داشت. باید چشمها را باز کرد و نباید فقط به نظام اسلامی خیره شد و جای دیگر را ندید مجاهدین از همان قماش خمینی هستند و بسی خطرناکتر. باید اینها را هم دید.
۲ اَمرداد ۱۳۹۹
23-07-2020