مقدمۀ دو پرده ای- رامین کامران
اکثر ناظران، دو جنبش دی گذشته و آبان اخیر را در امتداد هم قرار میدهند که کار درستی است. این دو را در حقیقت میتوان دو مقدمۀ براندازی خواند.
کار براندازی از ابتدا با دو مشکل اساسی روبرو بود: مزاحت اصلاح طلبان و تشتت فکر و عمل در انواع اعتراضات صنفی و گروهی. اولی با پس زدن اصلاح طلبان، مشکل اول را رفع کرد و معلوم همه ساخت که دیگر مردم ایران از خیمه شب بازی اصلاحات به کلی بریده اند و تمایلی به تعقیب این سخنان سست و بی عاقبت ندارند. دومی با فرا رفتن از اعتراض معیشتی، مشکل دوم را گشود و برای خود مردم روشن ساخت که اعتراضات محدود، منطقاً به مبارزه با نظام سیاسی ختم خواهد شد و باید مستقیم رفت سر اصل موضوع.
فضای سیاسی ایران به این ترتیب روفته شد و راه برای مبارزه ای که باید عمر نظام اسلامی را ختم کند، باز. اکنون نقطۀ شروع تشکیل قطبی است که باید با نظام مصاف بدهد ـ درست نقطۀ شروع. تمامی تقلاهایی که گروه های مختلف اپوزیسیون تا به حال انجام داده بودند، اکنون باید به ثمر بنشیند، نه برای ختم مبارزه، بل برای شروع مبارزۀ مؤثر. اگر میبینیم بسیاری سرآسیمه به میدان دویده اند تا خودی نشان بدهند، به همین دلیل است که حس میکنند موقع آمدن به میدان است و اگر نیایند از مسابقه جا مانده اند.
منتها به میدان آمدن، آزمایشی است بسیار مهم که روشن میکند این مدعیان پرشمار چه در چنته دارند. آنچه امروز لازم است، همان است که از چندین سال پیش لازم بوده است و بارها بر لزومش تأکید شده: شعار درست، استراتژی محکم و رهبری قابل. اینهاست که سرنوشت مبارزه با نظام اسلامی را روشن خواهد کرد. با دقت که نگاه کنید، خواهید دید که دست اکثر مدعیان خالیست. داستان دمکراسی و حقوق بشر و… مدتهاست که از طرف همه پذیرفته و به مقدار کافی هم دستمالی شده. چیزی بیش از این و به عبارت درست، دقیقتر از اینها لازم است تا گروهی بتواند سر از میان دیگران بیرون بکند.
در این میان، دست جبهۀ جمهوری دوم پر است ـ همیشه بوده و امروز هم هست. شعار جمهوری به تنهایی کارساز نیست، جمهوری ایرانی هم فقط معنای نفی جمهوری اسلامی را میدهد و آن چیزی را که قرار است به جایش بیاید، بیان نمیکند. دمکراسی هم همانیست که همه میگویند، حتی آنهایی که در ته دل اعتقادی بدان ندارند، ولی خود را ناچار به تعارف میدانند. میماند لائیسیته که هم صفت ممیزۀ آن جمهوری و هم برنامۀ این دمکراسی را معین میکند. از آنجا که حرفیست بسیار جدی، آماتور هایی را که مدعی مبارزه هستند به سرعت از خود میراند و غربال میکند.
شعاری که باید امروز به مردم عرضه نمود، همین لائیسیته است. چون هم کار حکومت مذهبی را یکسره میکند و هم تصویری از ایران فردا به همگان عرضه مینماید که جذاب است. این شعار از بابت دقت و کارآیی، اصلاً ارتباطی به شعار های رایج اعتراضات اخیر، از نوع مرگ بر دیکتاتور و… ندارد. هم تیز است و هم پرمعنی.
جبهه، هم استراتژی خود را مدتهاست که به مردم عرضه کرده و هم به دلیل عرضۀ شعار درست و استراتژی هماهنگ با آن، در مقامی است که میتواند مردم را به سوی پیروزی راهنمایی کند. مدعیان رهبری فقط به ارائۀ کارت ویزیت اکتفا میکنند، آنکس که راهنمایی میکند، نقشه در دست دارد.
۶ دسامبر ۲۰۱۹، ۱۵ آذر ۱۳۹۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است