Home آرشیو حسن بهگر بر لبۀ پرتگاه با چشم بسته- حسن بهگر

بر لبۀ پرتگاه با چشم بسته- حسن بهگر

ملایان هنوز شدت نارضایی و انگیزه های عمیق اعتراض مردم را  درک نکرده اند. هنوز یک ملایی میاید و تهدید می کنند که حجت بر مردم تمام شده! چه کار ی مانده که نکرده اید؟ حکومت حتا به تیراندازی با گلوله های ساچمه ای قانع نشده و با گلوله های جنگی مردم را کشته و مجروح کرده است .گزارش ها حاکی از کشته شدن صدها نفر و مجروح شدن هزاران نفر است. ملای دیگری می گوید همه فیس بوک و توئیتر را می بندیم. بفهمید که با بستن انها اعتراض ها پایان نمی گیرد و شما سر آسایش به بالین نخواهید گذاشت. از خواب بیدار شوید! مردم این نوع زندگی و این حکومت را نمی خواهند. پنبه را از گوش خود در آورید. مردم با دخالت خارجی به میدان نیامده اند ولی دشمنان خارجی فرصت را غنیمت شمرده، مترصد سوء استفاده هستند. با اعدام نمی توانید این حکومت را سرپا نگهدارید. خشم و کینۀ  مردم را تیزتر نکنید که برادرکشی راه بیفتد و همراه با آن  خانمان شما را نیز بسوزاند .

در زاهدان ، خاش و خوزستان و سایر مناطق  مردم را به گلوله بسته اید و تعداد کشته شدگان بسیار است .  اینها کم نبود شروع به اعدام معترضان کرده اید؟ چگونه می خواهید ادامه دهید؟ در دریای خون ؟

اکنون اعتصابات بازارها نیز آغاز شده است و باید چشم ها را باز کنید که هدف مشترک آنچه در ایران می گذرد رفتن این رژیم است. این اعتراضات پی آمد اعتراضات زنان در 57 و بسیاری از اعتراضات  پیاپی دیگر و به ویژه آبان است و با توجه به گسترش تظاهرات در بیش از 46 شهر، بی تردید این اعتراضات فاز آخر و رو به انقلاب است و سر ایستادن ندارد. حکومت خود به بسیاری از مفاسد و کارنادانی های دستگاه های دولتی آگاه و معترف است ولی قصد دارد اعتراضات را به امریکا و اسراییل نسبت دهد و علت اصلی داخلی را نادیده بگیرد.

تفاوت این جنبش با انقلاب 57 مشهود است .

انقلاب 57 دو شاخصه داشت که برای بسیاری از نسل حاضر مفهوم نیست. انقلاب علیه دیکتاتوری شاه و سلطۀ  آمریکا بود یعنی صفت ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی داشت. هرچند وقتی خانم عبادی برنده جایزه نوبل علت انقلاب  57 را بی عقلی  مردم می داند نسل حاضر را نمی توان ملامت کرد. از این رو چهره های فلسفی چون سارتر و میشل فوکو هم از آن حمایت کردند .سوء استفادۀ  ابلهانه جمهوری اسلامی از امر ضد امپریالیستی با اشغال سفارت آمریکا و مخالفت با مظاهر مدرن امروزی به آمریکا مقبولیت عام داد و حرکت را به ضد خود تبدیل کرد تا آنجا که عده ای هوادار امریکا شدند. بیهوده نیست که بایدن پیام داده که ما به زودی ایران را آزاد می کنیم که مقصودش فتح کردن است. این بدان معناست که آمریکا هنوز سیاست مهار اقتصادی ، سیاسی و نظامی  ایران را دنبال می کند از این رو حفظ استقلال ایران در این وانفسا از اهمیت زیادی برخوردار است .

بدیهی است که دشمنان خارجی در صدد تغییر اوضاع در ایران هستند . اهمیت موقعیت سوق الجیشی ایران برای امنیت و صلح جهانی بسیار زیاد است و فقط ملایان غرق در فقه و شرعیات از درک آن عاجزند.

جمهوری اسلامی از نظر نوع استبداد تفاوت چندانی با شیوۀ  حکومتی صدام و قذافی ندارد و به همین سبب ترفندهای انقلاب های رنگی در مورد ایران نیز با توجه به تنفر مردم از حکومت می تواند کارساز باشد. به ویژه که انعطاف پذیری ملایان نزدیک به صفر است. بدین ترتیب تراشیدن یک رهبر یا رهبری دست نشانده  هم دولت را شکننده می کند و هم  اعتراضات را منحرف خواهد کرد. بیخود نیست شاهد رهبرتراشی تصنعی در داخل و خارج از کشور هستیم که مدیای مشترک آمریکا، اسراییل،  انگلیس و عربستان سعودی مشترکاً پیش می برند.

برای حکومتی که همواره شیوه ی  سرکوب را بهترین راه حل دانسته آسان نیست که راه مدارا پیشه کند. و در عین حال معلوم نیست  سرکوب مداوم هرگونه تظاهرات به شیوه ای که  از اول انقلاب تا کنون برقرار بوده است تا کجا می تواند ادامه داشته باشد.

دولت رئیسی با شعار اصلاحات قضایی و مبارزه با فساد به میدان آمد اما مکانیسم فساد در دولت نهادینه شده است و کوشش رئیسی خیلی زود متوقف شد. حکومت نمی تواند با موفقیت های نسبی که در سیاست خارجی در سوریه و یمن و عراق کسب کرده است به خود غره شود و هرروز دم از پهبادهای خودش دم بزند . اینها تعیین کننده نیست، با به رخ کشیدن  پهبادها نمی توان مردم را خشنود کرد. رضایت مردم در داخل کشور تعیین کننده است و آنها این حکومت را با این صفات  نمی خواهند. کنترل فساد برای حکومت فعلی امکان پذیر نیست و تنها با حاکمیت ملت امکان برگشت اعتماد عمومی هست .

با گسترش اعتراضات و شدت گرفتن هرج و مرج و ضعیف شدن حکومت هیچ بعید نیست که حمله نظامی به نیروگاه های هسته ای ایران انجام بشود. قطع ارتباط ایران با گروه های نیابتی در عراق و سوریه و یمن و لبنان مرحلۀ  بعدی خواهد بود تا آمریکا و اسراییل بتوانند نفسی به راحتی بکشند.

باید توجه داشت که تبلیغات علیه رژیم  توانسته است دیکتاتوری جمهوری اسلامی را به اندازۀ  کافی نفرت انگیز نشان دهد. این کار می تواند به تدریج موجب عدم اعتماد به حکومت حتي از سوی وابستگان و نزدیکانش بشود.

برای حکومت تجدید نظر در ایدئولوژی خود آسان نیست و اصولاً محل مانور کمی برای خود باقی گذاشته است و با توجه به شرایط فوق تنها چاره ی را باز کردن فضای سیاسی است که از ان سر باز می زند.

اگر به احزاب و سازمان های سیاسی اجازه داده شود که مطالب خود را مطرح کنند . این کار به تقویت حس ملی کمک خواهد کرد. در این برهه، همکاری نخبگان سیاسی کشور که خواستار استقلال کشور هستند و کم نیستند و انسجام آنها می تواند مردم را امیدوار کند، حیاتی است.

از جانب دیگر رژیم خود نیز کوشش می کند بر موج اعتراضات سوار شود. شاید ادعای انتشار نوار صوتی اطلاعات سپاه پاسداران همراه با اعلامیه جبهۀ اصلاح طلبان در این راستا باشد که رهبری را در داخل به اصلاح طلبان بسپارند تا دستکم ساختار جمهوری اسلامی سالم بماند. این بازی بی عاقبت است زیرا اصلاح طلبان امتحان خود را داده اند و گذشته از آن فرصت دادن به این بخش از اصلاح طلبان که هم پیمان با آمریکا هستند به منزلۀ  خودکشی رژیم است .

باید این نظام بداند چه به حفظ استقلال ایران و تمامیت ارضی آن علاقمند باشد چه نباشد وجودش به این دو گره خورده است. تا قبل از اینکه دیگران برای ما رهبر بتراشند فضای سیاسی ایران  را باید باز کرد تا مردم با نظرات گروه های داخل و خارج آشنا شوند . حکومت فاقد اعتماد اجتماعی قابل قبول ؛ با سطح بالای فساد و کارآیی و کاردانی بسیار نازل، قادر به کنترل این بحران نیست . یا حکومت این واقعیت را می پذیرد و تن به تغییر می دهد و  می ایستد و کشور می ماند یا لجبازی می کند و به بدترین شکلی سقوط می کند و حکامش سرنوشتی بجز سرنوشت صدام و قذافی نخواهند داشت و متاسفانه در این صورت به کشور نیز خساراتی عظیمی وارد خواهد آمد.

پنج شنبه – ۲۶ آبان ۱۴۰۱

​2022-11-17

​​