بازگردیم به ملت-رامین کامران
همۀ کسانی که با انگیزۀ سیاسی و نه فقط محض تفریح به اینترنت و بخصوص شبکه های اجتماعی سر می کشند، آگاهند که تعداد فعالان سیاسی صاحب هویتی که در این میدان جولان می دهند حد اکثر از چندهزار نفر بیشتر نیست و از بین این ها، کسانی که مخالفت همزمان با نظام اسلامی و تعرضات آمریکا را پیشه کرده اند، حتماً بیش از چندصد نفر نیست. خود اینها هم، اگر رسماً سلام و علیکی هم نداشته باشند و هر قدر هم از بابت مشرب سیاسی از هم دور باشند، یکدیگر را کمابیش می شناسند و به وجه اشتراکی که دارند، آگاهند. انعکاس این آگاهی گاه در پستهایشان دیده می شود.
این جمع که هیچ پیوند سازمانی و حتی شخصی، اعضایش را به هم وصل نمی کند، به طور خودخوش شکل گرفته است. هویتش از نوعی موضگیری سیاسی برمی خیزد که فراتر از تمایزات مشربی قرار دارد. اگر بخواهیم با برچسبی ماهیتش را مشخص کنیم، برچسب ملی گرایی خواهد بود، هرچند احتمالاً برخی از این افراد تمایل به اینکه به چنین صفتی متصف شوند، ندارند و اگر به آنها اطلاق گردد، انکارش می کنند. در عمل به فکر ملتند، ولی مایل به قبول عنوانی که بیانش می سازد نیستند. وضعیت عجیبی است.
مشکل از این برمیخیزد که عبارت ملت سال هاست که در بین ایرانیان از بین مفاهیم سیاسی رانده شده و تبدیل شده به کلمه ای کمابیش میان تهی که اصلاً معلوم نیست مدلولش چیست و کجاست. به گفتار های سیاسی چند دهۀ گذشتۀ ایران نگاهی بکنید. خواهید دید که طبقه از یک طرف، قوم از طرف دیگر و در نهایت امت چگونه به رقابت با ملت برخاسته اند و توانسته اند بخش قابل توجهی از حوزۀ گفتار سیاسی را تسخیر نمایند. بسیاری از کسانی که اینها را به کار برده یا می برند، در عین حال تصور می کنند که هر چه از مفهوم ملت برآمده و نصیبشان شده، از اینها هم برخواهد آمد! طبعاً توجه به این مفاهیم جایگزین فقط مستلزم پس زدن ملت نبوده و حتی اصرار بر بی اعتبار شمردن آنرا نیز در پی آورده است. از این دید، ملت شده محل انواع سرکوب و ظلم که قرار بوده جایگزین شدنش با این رقبا رفعشان سازد.
مفهوم ملت در مرکز دو مبحث قرار دارد، یکی هویت که به ما امکان می دهد بگوییم کیستیم و دیگر دمکراسی که لازمۀ زندگانی آبرومند است.
اگر ملت نباشد همۀ ما در تعریف و بیان هویت فردی خودمان در می مانیم. اگر ایران و ملت ایران در کار نباشد، ایرانی بودن ما چه معنایی می تواند پیدا کند؟ چه اعتباری می تواند داشته باشد؟ ببینید می توانید از ایرانی بودنتان صرف نظر کنید یا نه؟ اگر می توانید، از ملت هم می توانید، اگر هم نه که بیخ ود تظاهر به بی نیازی نکنید. هویت سیاسی چیزی نیست که آدم تنهایی بسازد.
اگر ملت نباشد، مفهوم شهروندی و حقوق متناسب با آن و طبعاً بحث آزادی های فردی و دمکراسی بی معنا می شود یا به عبارت دقیق تر اصلاً مجال طرح پیدا نمی کند. آنچه که مفاهیم رقیب ملت می توانند به ما بدهند روشن است و اصلاً ارتباطی به آزادی و آزادیخواهی پیدا نمی کند. امت که پیش چشم همه است؛ طبقه که دیدیم با نصف دنیا چه کرد؛ هنرنمایی های قومی هم که همه جا قابل مشاهده است.
مختصر توجهی به این دو مبحث می تواند به آشتی کسانی که با مفهوم ملت قهر کرده اند، یاری برساند و به آنها امکان بدهد تا گفتار سیاسی خویش را مدون و برنامۀ عمل سیاسی خویش را منظم سازند. نمی توان آنچه را که ملت می تواند به ما ارزانی دارد، خواست و خودش را نخواست. اگر از ملت قهر کنیم با خود قهر کرده ایم.
۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ۲۳ آبان ۱۴۰۰