روش مذاکره- رامین کامران
بازنشر مقاله بتاریخ ۲۲ مه ۲۰۱۹
موضع جبهۀ جمهوری دوم در قبال تحولات اخیر روابط ایران و آمریکا، طی اعلامیه ای به اطلاع همگان رسیده است. مخالفت با رژیم که علت وجودی جبهه است و مخالفت جبهه با جنگ هم به کرات از سوی جبهه و سازمانهای عضو، بیان گشته است.
در این حالت، قاعدتاً راهی به جز مذاکره برای کاهش و احیاناً رفع اختلاف باقی نمیماند. ولی در اینجا مشکلی هست. مشکل اصلی هر نوع مذاکره با آمریکا، این است که به تجربه میدانیم که امضای این کشور پای هیچ قراردای ارزش ندارد. ایالات متحده نه تنها خود را به هیچوجه به رعایت آنچه که به صورت کتبی متعهد میگردد، پایبند نمیداند، این حق را هم برای خود قائل است که به رغم اجرای تعهدات از طرف مقابل، هر وقت خواست، بااتکای به زور، قرارداد را پاره کند و از آن خارج شود.
این تنها مشکل مذاکره بین دو کشور نیست، ولی مشکلی اساسی است. چون مربوط به مفاد توافق نمیشود، اصل و اساس هر توافقی را متزلزل مینماید و اصولاً راه مذاکره را با هر کسی و نه فقط ایران اسلامی، میبندد. ظاهراً حکام ایالات متحده، تصور میکنند که میتوانند از بستن قرارداد هم مانند حربه ای در مقابله استفاده کنند، نه وسیله ای برای حل اختلاف. به این ترتیب، بنیاد قرارداد ها که محور اصلی روابط حقوقی بین المللی را تشکیل میدهد، فرومیریزد.
پس چه باید کرد؟
به تصور من، نفس مذاکره که گفتگوست، تا جایی که تعهدی ایجاد ننماید، از سوی هر کس و با هر کس و در هر موردی میتواند انجام بپذیرد. مشکل توافق را باید حل کرد و وقتی که قراداد ها بی ارزش شده است، جایگزینی جست.
نکته اینجاست که قرارداد کتبی و امضأ شده، تنها صورت توافق نیست. حسن چنین قراردای روشنی مفاد است و پیشبینی روشهای حل اختلاف و… وقتی انعقاد قرارداد بی معنی شده باشد، توافق شفاهی هم میتواند کارساز گردد. ممکن است برخی بگویند که چنین توافقی تعهد ایجاد نمیکند. باید در پاسخ گفت که تعهد از مرکب قلم قرارداد برنمیخیزد که با پاک شدندش، از میان برود. ضمانت اصلی هر قراردادی، تعهد دو طرف و عمل کردنشان به توافق است، وگرنه خط خوش و تذهیب و لاک و مهر رنگی، زینت است.
برجام هزار و یک عیب و ضرر برای طرف ایرانی داشت که بارها به آنها اشاره شده و بدان برنمیگردم. انگیزۀ اصلاح طلبان از امضای این سند ذلت هم بر همگان روشن است. یکی از هزار و یک عیب این سند، این بود که حرکت دو طرف در اجرای تعهداتشان، به هم وصل نبود. دیدیم که طرف ایرانی همه چیز داد و هیچ جز ضربات بیشتر تحویل نگرفت.
راهی که در موقعیت فعلی باقی مانده است، توافق شفاهی و مرحله ایست، بین دو طرف واقعی دعوا، چون حضور قدرتهای دیگر لزوم و فایده ای ندارد. به این صورت که از قدمهای کوچک شروع کنند و اگر هر دو به تعهد عمل کردند، قدم بعدی را بردارند. شیوه، عملگراست و متعادل و کاملاً قابل اجرا. محک خوبی هم برای آزمایش حسن نیت فرضی ایالات متحده است. اینرا هم اضافه کنم که در شرایط فعلی و با توجه به سوابق، برداشتن گام اول و اجرای اولین تعهدات باید از سوی این کشو ر صورت بپذیرد. در غیر این صورت، همان داستان برجام خواهد بود و اتلاف وقت.