باز هم آزادی بیان-رامین کامران
یکی از وجوه جالب بحث آزادی بیان، خاصیت فنری آن است. دعوا بر سر این آزادی، ممکن است در بالاترین سطح، فرضاً در مورد سلمان رشدی به نتیجه برسد، ولی فردایش اگر کوچکترین دعوایی بر سر انتشار پیش پا افتاده ترین مطلب در «ندای علی آباد کتول» بروز کند و کار از سطح بین المللی به سطح روستاها برسد، باز روز از نو روزی از نو. انگار مشکل برای اولین بار است که در طول تاریخ مطرح میشود و کسی تا به حال نه از آن چیزی شنیده و نه خبری دارد! هر کس بخواهد طرف آزادی بیان را بگیرد، باید از بای بسم الله شروع کند تا بالاخره بعد از چه مدت زحکت، برسد به چیزی که دو روز قبلش به نظر میامد برای همه روشن و تثبیت شده.
امیر تتلو که کسی است مانند نظایر خودش در سر تا سر دنیا و از همتایان جهانیش چیزی کم و زیاد ندارد، آمده و در اینستاگرام یا یکی از همین رسانه های اجتماعی که نقداً سطح قابلیت زبانی جوانان را از حد گفتار به حد جمله رسانده اند و عنقریب به مرحلۀ ایموجی تقلیلش خواهد داد، حرفهایی زده که حتماً کمتر از دیگر حرفهایی که زده و میزند، عمق ندارد ـ اینبار در بارۀ بانوان. همه محکوم کرده اند و کسی نقل هم نکرده.
ناگهان عده ای ریخته اند و چغلی او را به دستگاه مربوطه کرده اند که حسابش را ببندد. میگویند ریپورت کردیم که کارشان شیک به نظر بیاید و فرنگی مآب. تازه به این هم اکتفا نکرده اند و به قول خودشان توفان بر پا کرده اند! البته در توئیتر! لابد میخواهند طرف را مجازاً غرق هم بکنند! فکر میکنید که فقط دولتها خصم ازادی بیان هستند و باید صرفاً مواظب رفتار آنها بود؟ معلوم شده که در خطا بودید و بخش خصوصی را دستکم گرفته اید! به هر حال، یک نفر هم این وسط پیدا نشده تا محض شگون هم که شده اقلاً اسمی از آزادی بیان ببرد!
هشتگ اندازان محترم که افاضات خودشان در معرض دید همه هست و در بهترین حالت، مایۀ بهجت، این نکتۀ ساده را از یاد برده اند که آزادی بیان به هیچوجه محدود به سخنانی نیست که همه معقول میشمرند. سر اینها که اصلاً دعوا نمیشود. دعوا سر چیزهایی میشود که مورد موافقت همه نیست و این موارد است که حاجت به دفاع از آزادی بیان دارد و هر کس که بدان پایبند است، باید از حقوق کسی که آزادیش مورد تهدید قرار گرفته است، دفاع کند.
آزادی بیان، درست مال سخنی است که ما نمیپسندیم، قبول نداریم، و اصلاً گاه تاب شنیدنش را هم نمیاوریم. هر کس بگوید آزادی بیان برای حرفهایی که میپسندم و محدودیت برای آنهایی که خوش ندارم، حرف نو یا جالبی نزده. این درست موضع امام خمینی و همۀ دیکتاتورهای دنیا بوده و هست. بی معنی بودن شعر، مزخرف بودن رمان یا یاوه بودن سخن، هیچکدام نمیباید بهانۀ محرومش شدنش از عرضۀ آزاد باشد.
مفهوم آزادی بیان، دو نکته را در خود مستتر دارد که طرفداران محدودیت، همیشه به آنها نظر ندارند. یکی امکان انتخاب مردم که به هر چه بخواهند توجه میکنند و به هر چه نخواهند نه؛ دوم شعورشان که میسنجند و از آنچه پسندیدند، پیروی میکنند. خواستاران محدودیت، سر خود این دو را نفی میکنند تا به جای مردم تصمیم بگیرند!
حرف یاوه اسباب شرم است، ولی ممنوع کردن آن مایۀ ننگ.
۱۲ نوامبر ۲۰۱۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com
به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید https://t.me/iran_liberal |