رضا شاه و اوا پرون- رامین کامران
خبر آمده که نظام اسلامی مومیایی متعلق به رضا شاه را در نقطه ای نامعلوم دفن کرده تا گرفتار مشکلات سیاسی که بازگشت مومیایی میتوانست برایش ایجاد بکند، نشود ـ میانبری برای فرار از دردسر. قبلاً هم نوشته بودم که نظام اسلامی حتی مردگان را هم از شمول سیاست توتالیتر خود معاف نمیکند، این هم یکی دیگر.
به هر حال ظرف این مدت چرندی نبود که نبینیم و نشنویم. مردمی که چهل سال است تمامی مشکلات مملکت را برخاسته از اسلام میشمارند و به انواع خرافات فحش میدهند و برای خدا و پیغمبر شاخ و شانه میکشند و از انواع و اقسام خردگرایی صحبت میکنند و به ریش آنهایی که خمینی را در ماه دیدند، میخندند، ناگهان با پیدا شدن یک مومیایی دچار شور حسینی شدند. هرکس رویش نمیشد به صراحت صحبت از معجزه بکند، گفت به معجزه میماند. همیشه اول میگویند سمبلیک است تا نوبت واقعی شمردنش برسد. هر که خواست اظهار لحیه ای بکند شروع کرد به تقدیر از خدمات رضا شاه، کسی هم یادش نیامد که روی دیگر سکه چه بوده، نه تعطیل مشروطیت، نه آدمکشی، نه دزدی، نه کثافتکاری نفت و نه و نه و نه. خلاصه در بارهُ این آدم به اندازهُ چهل سال یاوه سرایی شد تا کسی از خمینی چی ها عقب نماند. یادآوری کوتاهی بود که از چهل سال پیش تا به امروز توفیری نکرده ایم، فقط دوست داریم دائم از بلوغ سیاسی این و آن و درس گرفتن از تاریخ و این چیزها سخن بگوییم و دلمان را خوش کنیم. دیکتاتور باشد، مومیایی باشد، ظاهراً این است درسی که تاریخ به ما داده و برای دروس کلاسهای بالاتر قابلمان ندانسته.
ولی از این تأسف گذشته، باید گفت که داستان هنوز تمام نشده است. این داستان هم شده مثل حکایت مومیایی اوا پرون که بعد از مرگ به دست یکی از استادان این کار مومیایی شد تا به سبک لنین در مقبره ای عظیم به نمایش گذاشته شود. ولی سقوط پرون برنامه را متوقف کرد. با فرار پرون جسد ماند روی دست نظامیان کودتاگر که بعد از مدتی این طرف و آن طرف کشیدنش، بالاخره در نقطه ای بی نام و نشان در ایتالیا دفنش کردند. ولی بعد از چند سال پرون توانست آنرا پس بگیرد. مومیایی را در تبعیدگاهش اسپانیا نگاه داشت تا به آرژانتین برگشت و جسد همسر متوفایش را هم با همسر زنده ای که اختیار کرده بود، دنبال خود برد. بعد از مرگ پرون و ساقط شدن پرونیستها که باز هم به مدد کودتای نظامی انجام گرفت، جسد دوباره ناپدید شد ـ دست دولت در کار بود. در پردهُ آخر، گروهی چریکی، یک مردهُ دیگر را گروگان گرفت تا اینرا پس بگیرد و بالاخره پس از سالها، زن و شوهر در کنار هم به خاک سپرده شدند.
طبیعی است که رضا شاه نه محبوبیتی قابل مقایسه با اوا پرون داشت و نه آنچنان فدائیانی. تمامی این سر و صدایی که بلند شده، از ضرب جنجالی شدن ماجراست و البته کوشش پهلوی طلب ها برای بهره برداری سیاسی. تا وقتی مومیایی پیدا نشود، و درست در جایی دفن نگردد و مردم ندانند، به عنوان دکور در گوشه ای از صحنهُ سیاست ایران باقی خواهد ماند. احتمال دارد که داستان صورت پاورقی پیدا کند و وارد فهرست چرندیات روزمرهُ اپوزیسیون بشود. این هم یکی دیگر از جنبه های ابتذال نظام پهلوی خواهد بود که با کمی تأخیر ظهور کرده، ولی کاملاً با باقی هماهنگ است و خوراک برای رسانه های اینکاره و دلخوشی برای پهلوی چی ها فراهم خواهد کرد.
۲۸ آوریل ۲۰۱۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com