دعوا بر سر چیست؟ رامین کامران
یکی از نکات جالب این انتخاباتی که از انتخابات فقط اسمش را دارد، این است که رقابت در آن فقط بر مدار دادن وعده های بی اساس بر مردم نمیچرخد ـ این روش کار حتی در کشورهای دمکراتیک نیز رایج است. اینجا نوعی تقلب بر سر داو اصلی دعوا هم جریان دارد که اگر هم در جای دیگر مشاهده شود، حتماً به این شدت و حدتی نیست که در جمهوری اسلامی میبینیم.
اصلاح طلبان کوشش خود را بر این متمرکز کرده اند تا چنین به مردم وانمود نمایند که دعوای اصلی بر سر چند و چون زندگی آنهاست، اینکه از رفاه و آزادی بیشتری برخوردار گردند یا نه. طبعاً گروه اخیر، بر خلاف آنچه که تجربه نشان میدهد، مدعی است که چنین اهدافی را تعقیب میکند و از عهدهُ این کار بر هم میاید.
ولی تفاوت اصلی اصلاح طلبان با حریفانشان، بر سر این نیست که اقتصاد چگونه اداره شود یا آزادی های خصوصی توسعه بیابد ـ آزادی های سیاسی که جای خود دارد. از این بابت ها به تجربه میدانیم که فرقی با دیگران ندارند. اگر اقتصاد باشد که فساد و بهره وری فردی و گروهی حرف اول را میزند؛ اگر آزادی های خصوصی باشد که از عکس انداختن با بد حجابها قبل از انتخابات و یکشب بزن و بکوب هنگام اعلام نتیجهُ انتخابات، فراتر نمی رود؛ آزادی های سیاسی هم که اصلاً به طور جدی نمیتواند موضوع بحث قرار بگیرد. در حقیقت، اینها فقط سه نکته، البته سه نکتهُ اساسی از خصایص نظامی است که پیروزی اسلامگرایان بر مردم تحمیل کرده است و هیچکدام قابل حذف نیست مگر به قیمت فروپاشی. اگر تغییر و پست و بلندی در آنها دیده میشود، بیشتر زاییدهُ مصلحت آنی نظام و از آن مهمتر، کم و زیاد شدن امکانات قدرت حاکم است که به دلیل سستی ایدئولوژی و سازماندهی، قادر نیست همانقدر که منطق ذاتیش اقتضأ میکند، جامعه را با اوهام آرمانشهر اسلامیش هماهنگ سازد.
پس این داوی که میشود بر سرش دعوا کرد کدام است و کجاست؟
این داو را باید در سیاست خارجی جست، یعنی تنها جایی که این دو دسته با هم اختلاف اساسی دارند و این اختلافشان نتایج عملی روشن دارد. تنها تفاوت راستین بین این رقبا، در سیاست خارجی قابل رؤیت است و دعوای واقعی هم بر سر همین است. در اینجاست که هم وجه اشتراک اصلی شان و هم تفاوتشان به خوبی معلوم میشود.
روشن است که اصلاح طلبان خواستار نزدیکی با غرب هستند. نه البته تعامل از سر استقلال و آبرو که حرفش را میزنند ـ در حد امکاناتشان نیست و اگر ادعا کنند مایهُ خنده است. معاملاتی که اینها مایل و قادرند با غرب انجام بدهند، از قماش همین برجامی است که در دورهُ ریاست جمهور روحانی به ملت ایران عرضه نمودند ـ دادن همه چیز و گرفتن وعده. اینها دوام نظام و طبعاً حیات سیاسی خویش را در گرو نزدیکی به غرب میبینند و به شهادت کارنامه شان، حاضرند در این راه هر هزینه ای بدهند. جبههُ مقابل نیز همین سودای حفظ نظام را دارد، ولی معتقد است که نزدیکی به غرب تحلیلش خواهد برد و در شرایطی که موقعیت کشور و منطقه امکان هزار نوع بلندپروازی را فراهم آورده، پا نهادن در راه وادادگی، جز شکست کامل عاقبتی ندارد.
چه در این انتخابات و چه در قبلی و چه در قبلی تر، حاصل کشمکش هر چه باشد، سهم مردم، از ابتدا معلوم است و عبارت است از دوام نظام. باید صریح بدانها گفت که باورشان تغییری در واقعیت نخواهد داد
2017-04-20