Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال اتاق انتظاری بنام انتخابات؟ حسن بهگر

اتاق انتظاری بنام انتخابات؟ حسن بهگر

هر بار که بساط انتخابات راه می افتد شعارهای جدید خود را به همراه می آورد. طرف ها همدیگر را به انواع و اقسام چیزها تشبیه می کنند. می گویند این داعش است، آن یکی طالبان است و… ولی دریغ از بحث واقعی راجع به مشکلات و ارایه ی راه حل.

این بار هم معرکه ی انتخابات  به همین ترتیب برگزار می شود. آن طرف آیت الله قتل عام است، این طرف صحبت از منشور حقوق شهروندی می کند و صلح طلب است، یکی می گوید که اگر روحانی نیاید روس  می آید، آن یکی می گوید اگر اینهابیایند آمریکا می آید ، داعش می آید و…

اپوزیسیون هم به جای اینکه کاری بکند، نشسته به تماشا. در عین اینکه آگاه است که آبی از این بازی ها گرم نخواهد شد، سر خود و دیگران را گرم کرده که به بافتن تحلیل های صد تا یک غاز و این بحث هایی که همه جا را پر کرده و در اتاق انتظاری  نشسته که خواجه کی بدر آید .

 بر همه روشن است که از روز اول ملت در این نظام جایی جز سیاهی لشکر ندارد و حق حاکمیتش را از او گرفته اند. ولی باز هم تا خبری می شود، عده ای جمع می شوند که گویی قرار است اتفاقی بیافتد. یک عده هم البته معرکه گیر حرفه ای هستند که اصلاً نان و آبشان این طور تأمین می شود و همین طور شروع می کنند به قال کردن. یکی می گوید مطالبه محوریم! پدر جان کدام مطالبه؟ شما همه ی مطالبه تان این است که رفیقتان رئیس جمهور بشود، مطالبه ی دیگری ندارید که سر و صدا می کنید. دیگری مدعیست که گام به گام عمل می کنیم ولی نمی گوید که داریم گام به گام در جا می زنیم، دریغ از حرکت. حتا اگر عقب هم می رفتید باز یک چیزی، اصلاً تکان نمی خورید از جایتان. بعدی می گوید که باید به هر قیمت از خشونت احتراز کرد، ولی یادش می رود که باید این را به حکومت بگوید، مردم خشونتشان کجا بود؟

می دانید این مملکت ولی فقیه و رهبر دارد یا نه؟ اگر می دانید و حدود اختیاراتش را هم می بینید که دیگر دست و پا زدنتان چیست؟ بی خود صحبت ظرفیت های مغفول این قانون اساسی را نکنید چون افسانه است. فراموش می کنیم آنچه زیر عنوان انتخابات از اول انقلاب بجا مانده یادگاری از آش شله قلمکار متضادی بنام قانون اساسی جمهوری اسلامی است که خمینی و یارانش با خدعه و نیرنگ  در شور و هیجان  انقلابی پختند و نمی توانستند نیت واقعی و  پلید خود را آشکار کنند و کم کم از باقیمانده حقوق مردم زدند و بر اختیارات خود افزودند و فقط همین شیر بی یال ودم اشکم انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده که تدارکاتچی دستگاه ولایت فقیه است و آنکه موقعیتش در همین قانون از همه محکم تر است، همین ولی فقیه است. قانون در باره ی این یکی درست اجرا می شود، دیگر بقیه هم ندارد تا به شما برسد. مردم را سیاه کرده اید که برایتان چنین و چنان می کنیم، همینطوری روی هوا.

هر کس هم بخواهد خلاف نظام برود، همین رهبر رویش را کم می کند. آخریش همین سند یونسکو که باز رفته اند امضأ کرده اند، گفته اند این که برجام نیست که، میزنیم این وسط می رود. ولی یکهو داد طرف درآمده که این چه غلطی بود کردید و شلوغ شده. می دانند که باید قورتش بدهند بدون یک لیوان آب، ولی باز هم چنین تلقین می کنند که از خود اختیاری داریم. تازه این فرمایش امروزش هم که صریحا گفت دولت هیچکاره است ولی مگر به گوش کسی می رود.

این « انتخابات » در حکم انتخاب چیزی نیست، همه تکرار همان رفراندم اول انقلاب است و مترادف رأی به جمهوری اسلامی است. اعتبارش را از تعداد شرکت کنندگانش کسب می کند و بی جهت نیست ولی فقیه همواره برای شرکت در آن به التماس می افتد . شگفتا که برخی حتا تحریم انتخابات را نیز تشویق به خشونت می دانند! از تحریم صلح آمیز تر چیزی سراغ دارید؟ وقتی مقاومت و اعتراض را قبیح می شمریم و به جایش مردم را به اطاعت و تأیید تشویق می کنیم، چگونه می توان انتظار تغییر داشت؟

باید صریح گفت. آقا جان زور دست حکومت است و خودش هم خیال عقب رفتن ندارد. به جای اینکه مردم را به مبارزه بخوانید، می فرستیدشان گدایی؟ بی دل و جرأتی خودتان را به همه تلقین می کنید تا دستتان در کاسه بماند و از همه چیزی که از ملت به غارت رفته متمتع شوید.

حکومت متوسل به قدرت است و اپوزیسیون می تواند با تکیه برحقانیت خود و دفاع از حقوق مردم این قدرت را بی اثر سازد و خود تبدیل به قدرت شود. چرا جرأت نمی کنید که در برابر این حکومت و انتخاباتش موضع صریح بگیرید؟

می دانم دردتان چیست. اشکال عمده در جای دیگر است. در این جاست که در 150 سال گذشته از رویارویی مستقیم با دخالت دین در امر حکومت سرباز زده ایم و کماکان از توده یا به تعبیری عوام هراس داشته ایم. کوشش نکرده ایم مردم را در این مورد آگاه کنیم .  توده تا زمانی که آگاه نشود چون موم در دست آخوندها نرم است . توده سیال،​ ملت نیست امت است و برای آن دنیا توشه برمی دارد، نه آرمانی دارد  و نه بر هویتش پافشاری می کند و نه بر حقوقش. شما هم همه ی کارتان شده تشویق همین وضعیت چون ته دلتان هم از عوام هم از حکومت می ترسید. آدم ترسو نمی تواند مبارزه بکند. اقلاً بروید تعطیلات، بلکه ملت خودش کاری کرد.

2017 May 8th Mon – دوشنبه، 18 ارديبهشت 1396

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است