Home نقد و اندیشه آرشیو نقد و اندیشه چرا لائیسیته جدائی کامل از تسلط مذهب در انجمن انسانی است و سکولاریسم نیست- کیومرث صابغی

چرا لائیسیته جدائی کامل از تسلط مذهب در انجمن انسانی است و سکولاریسم نیست- کیومرث صابغی

هر کس( طبیعتا هوشمندترین ها و نکته بین ترین ها )  می تواند مطالب و یا گفته هائی را ، چه بر منوال رابطه دروغین با خدایان و یا  ادعای بهره مندی از توانی بالا تر از بقیه ، بر سنگ لوحه ها و یا کتاب ها به نگارش در آورد و بر حسب آن خواستار مقامی رفیع تر نسبت به بقیه باشد. اما یک چنین ارجحیتی اگر زمانی بسیار دور، آنگاه که انسان ها از قابلیت تدوین و تفسیر قوانین و قراردادهای اجتمائی  کمتر برخوردار بودند، می توانست تا حد تأسیس امپراتوری ها نیز پیش رود  به تدریج تغییر کرده به سود خرد و تعقل کناره گیری کرد.

نمایندگان مذهب از انجا توانستند مذهب و سیاست را تواما به کار گیرند و رعایا را وادار به پذیرش حقانیت و مشروعیت عمل خویش کنند چون :

  1. قانون نویسان خود بخشی از صاحبان قدرت بودند و اعمال فشار را ضامن توازن و عقلانیت توافقی  جامعه محسوب میداشتند.

۲- قدرت دارای مرکزیت  و ابزار فشاری بود که رعایا از آن بی بهره بودند  ,

۳- و مهم تر اینکه شکل معیشتی و پراکندگی جغرافیائی اینان سبب می شد تا مذهب راحت تر سود جوئی ها ، سمت گیری ها و تداوم قدرت در حوزه سیاسی را توان بخشد.  

و اینچنین شد که دخالت مذهب در  امر سیاست نه تنها  فرمانی الهی، بلکه  در زمینه مسائل زمینی نیز حل المسائل قابل لمس مشکلات زمینیان گشت .   شاهد هنوز پا بر جای این مدعا را  می توان از  زمان سنگ لوحه های پادشاهان هخامنشیان تا مراسم تاج گذاری خدایگان  شاه پهلوی و آمریت ولی فقیه جمهوری اسلامی مشاهده کرد . 

شک نیست که تفاوت های فراوانی در شیوه عمل ادیان و مذاهب مختلف و  رایج در فرهنگ های جغرافیائی گوناگون وجود داشته و به همین دلیل هم نقش و تصور های اجتماعی آن گوناگون بوده است.  مثلا هندویسم  و بودیسم معنویتی ساده تر و دمکرات تر از ادیان ابراهیمی ارزیابی می شود، چرا که در آن دو کتابی که مسئولیت فردی را نسبت به مقامی الهی معین کند و سر پیچی از آن به عقوبت کباب شدن در جهنم منجر شود وجود ندارد، در حالی که در ادیان ابراهیمی جهنم بخشی از سرنوشت و عبرت خطا کاران است. روشن است که در چنین شرایطی تاثیر قوانین و قراردادها و اخلاقیات اجتماعی بر اساس چگونگی اندیشه های منتج از اینگونه باور ها نگاشته می شود و در اجرای قوانین قضایی به کار گرفته می شود.  بنابر این حدود و ثغور آزادی ها و یا تعرضات حاصله  در جوامع ، چه مدنی و چه غیر، از برکت این ادیان ، بر اساس دور بودن و یا نزدیک بودن با طبیعت ادیان رابطه ای مستقیم دارد.  حاصل این تفاوت ها است که جوامع انسانی را  به مدارهای مذهبی  ،سکولار و یا لائیک تقسیم می کند . 

تکلیف و نقش جوامع مذهبی  ،مدنی یا غیر، روشن است ودر اینجا ما را با آمدن کاری نیست. بحث بر سر نقش و تاثیرگذاری سکولاریسم و لایسیته است.تا آنجا که من می دانم سعادت بشری در دو چیز است: آزادی و برابری . همه مفاهیم دیگری که به رابطه انسان ها با طبیعتش بر می گردد بر خاسته از این دو است.  اگر برابری وجود نداشته باشد، سخن از عدالت اجتمایی گفتن امری باطل است و اگر آزادی وجود نداشته باشد بحث  پیرامون دمکراسی فرسایش نیرو است.  این دو هستند که سلامت جامعه را تضمین می کنند و تحقق این امر  تنها زمانی میسر می شود که جامعه به دور از تعصبات اخلاقی و عقیدتی مدیریت شود.  اگر از امر خود خواهی ها و سود جوئی های مردمی عبور کنیم ، که اگر قابل  ادب کردن نباشد از طریق قانون قابل مهار  کردن است، دومین امری که عامل تفرقه می شود  مذهب است . تجربه جوامع سکولار ( با توجه به تفاوت ها ی فرهنگی حاصله از شیوه تولید ، چند دستگی های ملیتی، تاثیر بخشی های نژادی ) تا به امروز نشان داده است  که آنگاه که بحران های سیاسی در عرصه اداره دولتی رخ می دهد، مدیران  کارگزاران مملکتی، به راحتی ، ابزارهای معنویتی و مذهبی را در پایان بخشیدن به بی نظمی به کار گیرند که خود زنده نگهداشتن افسون های مذهب و نقش سازندگی آن است و بدین سان جامعه مدنی هیچگاه از بختک مذهب رها نخواهد شد.  در حالی که در جوامع لائیک از طریق گسست کامل از نفوذ تاثیر سیاسی ارگان های مذهبی از آن افسون زدائی کرده تمامیت آن را به خلوت فردی هول میدهد.  و اگر هم در این نوع جوامع هنوز از تعصب و تفرقه نشانی باشد، بی شک قابل تحمل تر است.

 کیومرث صابغی

27  فوریه 2019