Home نقد و اندیشه آرشیو نقد و اندیشه سیاست باخت، باخت در تشدید تنش نظامی میان آمریکا و روسیه – نوآم چامسکی

سیاست باخت، باخت در تشدید تنش نظامی میان آمریکا و روسیه – نوآم چامسکی

ترجمه: ن. نوری زاده

حمله نظامی روسیه به اوکراین جهان را غافلگیر کرده است. در این رابطه نوآم چامسکی در مصاحبه اختصاصی با Truthout (1) (موسسه خبری غیر انتفاعی جهت ارائه گزارشات و تفاسیر مستقل از موضوعات متنوعی دربارۀ عدالت اجتماعی) بر این باور است که تهاجم نظامی روسیه به خاک اوکراین یک تهاجم غیر قابل توجیه می باشد و درتاریخ بمثابه یک جنایت جنگی در قرن بیست و یکم ثبت خواهد شد. او در این مصاحبه توجیهات ولادیمر پوتین رئیس جمهور روسیه را در حمله نظامی به یک کشور مستقل کاملا مردود دانسته و می گوید که: “ایالات متحده آمریکا در مواجه با چنین تهاجم نظامی وحشتناک باید بیدرنگ دیپلماسی را به جای تشدید تنش نظامی انتخاب کند در غیر این صورت حکم مرگ انواع حیات اعم از انسان و هر جاندار دیگری را امضاء کرده است. رویاروئی و جنگ در این شرایط برای طرفین پیروزی ببار نخواهد آورد.”

نوآم چامسکی به عنوان یکی از مهمترین روشنفکران شناخته شده در جهان است. جایگاه فکری او را فقط می توان با گالیله، نیوتن و دکارت مقایسه و ارزیابی کرد. آثار او در زمینه های مختلف زبان شناسی، منطق و ریاضیات، علوم کامپیوتر، روانشناسی، امور سیاست بین الملل و فلسفه تاثیر شگرفی بر تحقیقات علمی گذاشته است. نوآم در واقع نویسندۀ حدود 150 جلد کتاب و دریافت کننده جوائز بسیار معتبر علمی از جمله جوائز صلح سیدنی (Sydney Peace Prize) و کیوتو (Kyoto Prize) (جایزه ای معادل جایزه نوبل در ژاپن) و ده ها مدرک دکترای افتخاری از مشهورترین دانشگاه های جهان می باشد. او پرفسور ممتاز دانشگاه فنی- مهندسی ماساچوست (MIT) و در حال حاضر استاد برجستۀ دانشگاه آریزونا است.

نوآم چامسکی در این مصاحبه در مورد تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و نقش آمریکا و اروپا در این جنگ به پرسشهای سی. جی. پولیکرونیو (C.J. Polychroniou) اقتصاد دان و نویسنده، به شرح زیر پاسخ میدهد.

پرسش:  همانطور که میدانید حمله نظامی روسیه به اوکراین موجی از شوک در جهان وارد کرده است. اما نشانه های زیادی وجود دارد که پوتین برای توجیه تهاجم نظامی خود به گسترش پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (NATO) در شرق اروپا و عدم توجه واشنگتن به امنیت و “خطوط قرمز” روسیه اشاره کرده است. بنظر شما در این برهه از زمان چرا پوتین تصمیم گرفت که به خاک اوکراین حمله نظامی کند؟

پاسخ: قبل از پاسخ به این پرسش ابتدا باید به چند واقعیت غیر قابل انکار اشاره کرد. تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در واقع یک جنایت جنگی است و در ردیف حمله نظامی ایالات متحد آمریکا به عراق و حملۀ هیتلر- استالین به لهستان در سال 1939 قرار می گیرد. این دو نمونه برجسته که در مورد آنها هیچ توجیهی پذیرفتنی نیست بدون کم و کاست مانند حمله نظامی روسیه به اوکراین می باشد. اما در بارۀ پرسش شما باید گفت که بدون تردید پوتین گرفتار یک خیالپردازی پارانوئیدی شده است، پیرامون او را یک عده افراد متملق و چاپلوس احاطه کرده اند، دقیقا مانند اعضای حزب جمهوری آمریکا که همواره رو بسوی قبله گاه Mar-a Logo (2) می آورند تا از رهبر خود شیفته خود (ترامپ) مورد تائید قرار گیرند.

سخنان تهاجمی که پوتین ایراد کرد همان حرفهائی بود که پیش تر هم او و هم همپیالگی هایش سالها بطور آشکار و با صدای بلند بیان کرده بودند. درخواست اصلی پوتین آن بود که اطمینان حاصل کند ناتو هیچ عضو جدید دیگری را نخواهد پذیرفت به ویژه عضویت اوکراین و گرجستان را.

باید توجه داشت که اگر ناتو بعد از پایان جنگ سرد گسترش پیدا نمی کرد و یا اگر گسترش آن در هماهنگی با ساختار اروپا که روسیه هم شامل میشد، قرار می گرفت، بدون تردید چنین بحرانی رخ نمی داد. جک ماتلوک (Jack Matlock) که یکی از معدود متخصصان امور روسیه در دستگاه دیپلوماسی آمریکا است اندکی قبل از حمله نظامی روسیه به اوکراین گفته بود که: ” این بحران می تواند براحتی و با درایت ایالات متحده آمریکا حل و فصل شود. زیرا با هر معیاری ترویج صلح در منطقه به نفع آمریکا است و نه رویاروئی و درگیری. تلاش برای جدا کردن اوکراین از نفوذ روسیه در واقع سیاست دولتمردانی بود که آشکارا مردم را برای برپاکردن انقلاب های رنگی (color revolutions) تشویق می کردند و این سیاست ، سیاستی احمقانه و خطرناک بود. آیا ما به همین زودی درس حاصل از بحران موشکی کوبا را فراموش کرده ائیم؟”

گفته های ماتلوک نیز در خاطرات ویلیام برنز (William Burns) رئیس سازمان سیا (CIA) و یکی از معدود متخصصان معتبر در امور روسیه با همان نتیجه گیری تکرار شده است. همچنین این دیدگاه توسط جورج کنان (George Kennan) دیپلمات و تاریخ دان، ویلیام پری (William Perry) وزیر دفاع سابق و از همه مهمتر بوسیله محقق برجسته روابط بین الملل جان میر شایمر (John Mearsheimer)  بطور روشن بیان گردیده است. افزون بر آن اسناد داخلی ایالات متحده آمریکا که بوسیله ویکی لیکس (WikiLeaks) منتشر شده است، نشان میدهد که بوش پسر به اوکراین پیشنهاد پیوستن به ناتو را داده بود.(3) این پیشنهاد در همان زمان بی درنگ با هشدارهای تند روسیه مبنی بر اینکه “روسیه تهدید نظامی در حال گسترش ناتو را به هیچ وجه تحمل نمیکند” مواجه شد. بدیهی است که موضع روسیه در این مورد قابل درک می باشد.

واقعیت آنست که ما نمیدانیم چه کسانی تصمیم گرفتند که به اوکراین حمله نظامی کنند. همچنین نمیدانیم که آیا پوتین خود به تنهائی این تصمیم را گرفته است و یا شورای امنیت روسیه که او نقش مهمی در آن ایفا می کند. اما اطلاعاتی که از سوی مقامات بلند پایه درون سیستم به بیرون درز کرده است و ما به منصفانه بودن آن اطلاعات اطمینان داریم بطور خلاصه می گویند که ایالات متحده آمریکا بمدت مدت بیست و پنچ سال است که نه تنها امنیت روسیه و خطوط قرمز این کشور را در مورد گرجستان و مهمتر از آن اوکراین نادیده گرفته بلکه با رفتار خود در این مدت همواره موجب تحقیر روسیه شده است.

بهرحال دلایل بسیار خوب و قانع کننده ای وجود داشت که می شد از وقوع چنین تراژدی جلوگیری کرد. ما بارها در این مورد بحث کرده ائیم که چرا پوتین  به اوکراین حمله نظامی کرده است. ما می توانیم در این مورد هر طور که مایلیم حدس بزنیم اما باید به پس زمینه چنین اقدامی توجه کنیم. آمریکا  آشکارا از خواسته های روسیه طفره رفته و خطوط قرمز امنیتی این کشور را نادیده گرفته است.

احساس کسانیکه از این مصیبت رنج می برند را می توان درک کرد اما اشتباه است که اگر بخواهیم به قصد کمک به قربانیان و مصیبت زدگان این جنگ طوری واکنش نشان دهیم که موجبات فجایع سهمگین در آینده نزدیک را فراهم سازیم. ضرورت دارد تا آنجا که می توانیم از اشتباهات خود درس بگیریم و آنها را تکرار نکنیم. حرکات قهرمانانه ممکن است باعث رضایت افراد باشد اما مفید نیست و دردی را دوا نمیکند. من در این مورد همواره درسی را که مدتها پیش فرا گرفته بودم را بیاد می آورم. در اواخر دهه 1960 بود که من در اروپا همراه با تعدادی از نمایندگان جبهه آزادیبخش ملی ویتنام جنوبی (به قول آمریکائیها ویت کنگ) در نشستی شرکت کردم. آنزمان دوره ای بود که جنایات آمریکا در هند و چین شدت گرفته بود. احساسات برخی از جوانان خشمگین موجب شده بود که تنها راه واکنش به جنایات هیولائی بنام آمریکا، مقابله به مثل، بمب گذاری در پایگاه های نیروی هوائی آمریکا (ROTC)  و تخریب هر مرکزی که به دشمن کمک می رساند، باشد. اما ویتنامی ها نسبت به جنایات آمریکا واکنش متفاوتی نسبت به جوانان از خود نشان میدادند. آنها به شدت با اقدامات خشونت آمیز مخالفت بودند و در این جنگ از الگوی ویژه خود پیروی می کردند. چند زن ویتنامی بر سر قبر سربازان آمریکائی که در آنجا کشته شده بودند ایستاده و برای روح آنها طلب آمرزش می کردند. آنها می خواستند حس همنوع دوستی را در سربازان آمریکائی که تا بن دندان مسلح بودند را بیدار سازند، زیرا آنها درواقع میخواستند زنده بمانند. این درسی بود که من اغلب از دیگر قربانیان جنگ در جهان جنوب (آفریقا، آمریکای لاتین و کشور های در حال توسعه) که خشونت عریان امپریالیسم را به تجربه دیده بودند، شنیده ام. باید احساسات را کنار گذاشت و با واقعیت و شرایطی (عینی) که وجود دارد تصمیم گرفت. این بدان معنا است که امروز باید تلاش کرد که نه تنها جنگ متوقف شود بلکه از وقوع چنین فجایعی در آینده جلوگیری گردد. البته اکنون زمان بررسی چرائی وقوع جنگ نیست اما واکنش های ذهنی و یا واقعی در مقابل بحران های  ناشی از جنگ بیشتر در جهت بدست گرفتن شاخۀ زیتون (صلح) است تا به جای اسلحه برداشتن (جنگ). همیشه باید یک یا دو قدم جلوتر از عواقب احتمالی که جنگ ببار می آورد گام برداریم. البته بدیهیات (Truism) ارزش تکرار کردن را دارد زیرا آنها به آسانی در زمان شور و شوق فراموش می شوند.

آثاری که از این جنگ بجا خواهد ماند بسیار تلخ و ناگوار می باشد و برای توقف آن و دستیابی به صلح از راه دیپلوماسی هنوز کوره امیدی وجود دارد. برای مثال، اعلام بی طرفی اوکراین به سبک اتریش و یا اجرای توافق مینسک دو (Minsk II)  (که موضوعاتی مانند آتش بس، خروج تسلیحات سنگین نظامی از منطقه جنگی، آزادی اسرای جنگ، اصلاح قانون اساسی، اعطای خودگردانی به مناطق خاصی از دونباس (Donbas) و بازگرداندن کنترل مرزها به دولت منتخب اوکراین در آن مستتر است،) کارساز می باشد.(4) البته باید اذعان کرد که در شرایط فعلی وضعیت بسیار سخت و پیچیده شده است اما با این وجود ممکن است با اجرای توافق مینسک دو نه تنها مسیر صلح ترمیم شود بلکه راه فراری هم برای پوتین از چنین مخمصه ای که بوجود آورده است فراهم گردد. در غیر این صورت نتایج این جنگ برای همه بویژه مردم اوکراین بسیار سهمگین و ناگوار خواهد شد و شاید وضعیتی غیر قابل تصور بوجود آورد.

پرسش:  در این شرایط که سخن گفتن از عدالت اجتماعیدشوار است بنظر شما سرانجام چه زمانی فرا خواهد رسید که عدالت در امور بین المللی حاکم شود؟ آیا ما شاهد دوران تیره و تار و وحشتناک دیگری خواهیم بود؟

پاسخ: اکنون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گزینه ها پیش رو به نتایج ناخوشایندی منتهی خواهد شد. گزینه هائی که یا به مجازات پوتین به دلیل اقدام تجاوزکارانه او به اوکراین ختم می شود و یا احتمالا به پیروزیش در جنگ. راندن خرس به گوشه ای که ناچار شود از آنجا با ناامیدی خارج شود ممکن است رضایت بخش باشد اما به سختی می توان آنرا یک کار عاقلانه ای دانست (زیرا هر لحظه ممکن است خرس بازگردد)

وظیفه ما در این شرایط آنست که هر چه که در توان داریم از کسانیکه شجاعانه از میهن خود در برابر متجاوز دفاع می کنند، حمایت کنیم. به مردمی که از وحشت جنگ خانه و کاشانۀ خود را رها ساخته اند و می گریزند کمک نمائیم و نیز از هزاران روس که علیه جنایات دولت خود آشکارا در کف خیابانهای شهرهای روسیه به مخالفت می پردازند پشتیبانی های معنی داری نشان دهیم. اقدام این افراد درسی برای همۀ ما نیز می باشد. همچنین باید تلاش کنیم تا راه های بسیار گسترده تر و عملی تری را جهت یاری رساندن به تمام قربانیان جنگ در سراسر دنیا (بویژه یمن و افغانستان) پیدا کنیم. این فاجعه که تا کنون ضمن تلفات انسانی بسیاری که بجای گذاشته است، طبق گزارش هئیت بین دولتی تغییرات آب و هوا (IPCC) موجب تخریب فاجعه آمیز محیط زیست شده است.  در حال حاضر اقدامات لازم جهت حفاظت از محیط زیست نه تنها از اعتبار افتاده بلکه حتی به دلیل وجود اهریمنی بدخواه، تخریب محیط زیست با فاجایع انسانی ناشی از جنگ ترکیب شده و شدت گرفته است. ما نمیتوانیم به سهولت از کنار این فجایع بگذریم و آن ها را نادیده بگیریم.

پرسش: تهاجم نظامی روسیه به خاک اوکراین در واقع نقض آشکار ماده 2 از بخش 4 منشور  سازمان ملل متحد است. طبق این ماده تهدید و استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یک کشور ممنوع می باشد. اما با این حال پوتین در سخنرانی 24 فوریه خود برای توجیه حمله نظامی به اوکراین از کوزوو، عراق، لیبی، سوریه و افغانستان به عنوان شواهدی جهت نقض مکرر قوانین بین المللی از سوی آمریکا و متحدین اروپائی اش نام برد.(5) آیا شما می توانید در مورد توجیهات پوتین برای حمله به اوکراین و نیز وضعیت حقوق بین الملل در دوران پس از جنگ سرد اظهار نظر نمائید؟

پاسخ: توجیهات پوتین در مورد حمله نظامی به اوکراین پوچ و فاقد ارزش است اما اینکه آمریکا و متحدین اروپائی آن در یک چشم بهم زدن قوانین بین المللی را نقض کرده اند سخن درستی است. اما این موضوع به هیچوجه از جرم و جنایتی که پوتین در حمله به اوکراین انجام داده است نمی کاهد. البته باید اذعان کرد که سرگذشت و سرنوشت کوزوو، عراق و لیبی پیامد های مستقیمی در مورد بحران اوکراین داشته است. حمله آمریکا به عراق و جنایاتی که ارتش این کشور در آنجا مرتکب شد در واقع بی شباهت به جرم و جنایت نازی ها نبود جنایاتی که سران آن در دادگاه نورنبرگ محاکمه و محکوم به مرگ بوسیله بدار آویختن شدند. حمله نظامی آمریکا به عراق که یک تجاوز آشکار و ناموجه بود در واقع اثر مشتی بود که بر صورت روسیه باقی گذاشت. اما در مورد کوزوو، تهاجم نظامی در کوزوو بوسیله ناتو (در واقع آمریکا) صورت گرفت و در همان زمان مقامات آمریکائی چنین ادعا کردند که این تجاوز “غیر قانونی اما موجه” می باشد. برای مثال، ریچارد گلدستون (Richard Goldstone) رئیس کمیسیون بین المللی در مورد کوزوو ادعا کرد که “بمباران کوزوو برای پایان دادن به جنایاتی که در این منطقه جریان دارد انجام شده است.” این قضاوت در واقع وارونه گاهشماری وقایع کوزوو می باشد. شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد سیل جاری جنایتی که در کوزوو اتفاق افتاده است در نتیجه تهاجم نظامی ناتو بود. افزون بر این گزینه های دیپلماتیک در مورد کوزوو روی میز بود که طبق معمول به نفع خشونت آمریکا و ناتو نادیده گرفته شد. مقامات عالی ایالات متحده آمریکا تائید کرده اند که بمباردمان صربستان، متحد روسیه که بدون اطلاع قبلی با روسیه صورت گرفته بود، باعث گردید که تلاش های روسیه جهت همکاری با ایالات متحده آمریکا در ایجاد نظم امنیتی اروپای پس از جنگ سرد با شکست روبرو گردد. همچنین پس از آنکه روسیه موافقت کرد که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را وتو نمیکند بیدرنگ ناتو با فرماندهی آمریکا به عراق حمله ور شد و بعد ها لبیی را نیز بمباران کرد. بدیهی است که هر رویدادی عواقبی دارد و واقعیات در سیستم دکترین (دولتها) پنهان می شود.

اما وضعیت قوانین حقوق بین المللی پس از پایان جنگ سرد این است که نه تنها این قوانین تغییر نکرده است بلکه قدرت های بزرگ مانند آمریکا آشکارا اعتراف کرده اند که به این قوانین پایبند نیستند. در این مورد در دکترین کلینتون (The Clinton Doctrine) (6) به صراحت اعلام شده است که ایالات متحده آمریکا قصدی برای رعایت حقوق بین المللی ندارد و آمریکا این حق را برای خود محفوظ می دارد که: در صورت لزوم به طور یکجانبه” از جمله “کاربرد یکجانبه قدرت نظامی” از منافع حیاتی خود مانند “تضمین در دسترسی بدون ممانعت از بازارهای کلیدی، منابع انرژی و استراتژیک” دفاع خواهد کرد. جانشینان او نیز هر یک به نحوی با مصونیت کامل  و بدون مجازات های قانونی همین سیاست را دنبال کردند. البته این بدان معنا نیست که قوانین حقوق بین الملل هیچ ارزشی ندارد بلکه در بعضی از جهات این قوانین کاربرد داشته اند و معیار مفیدی در روابط بین الملل می باشد.

پرسش: بنظر می رسد هدف از حمله نظامی روسیه به خاک اوکراین سرنگونی دولت زلنسکی (Zelensky) و جایگزینی او با دولتی دست نشانده روسیه می باشد. با این حال مهم نیست که در آینده چه اتفاقی می افتد اوکراین برای تبدیل شدن به یک مهرۀ بازی در ژئواستراتژیک واشنگتن بدون تردید آینده ای دلهره آور پیدا خواهد کرد. در این زمینه چقدر امکان دارد که تحریم های اقتصادی علیه روسیه باعث گردد که موضع این کشور در قبال اوکراین تغییر یابد و یا بنظر شما هدف آمریکا از تحریم های اقتصادی علیه روسیه، آیا برای رسیدن به اهداف بزرگتری مانند تضعیف موقعیت پوتین در داخل روسیه و یا ایجاد روابط با کشور هائی مانند کوبا و ونزوئلا و احتمالا چین نیست؟  

پاسخ: (متاسفانه) اوکراین میان گزینه های موجود دولت های امپریالیستی سیاست عاقلانه و درستی را انتخاب نکرد. من گمان می کنم که تحریم های غرب علیه روسیه این کشور را بسوی چین سوق خواهد داد. روسیه یک دولت نفتی ناشایست و دزد سالار (kleptocratic) می باشد که تکیه بر منابع اش دارد، منابعی که به شدت در حال کاهش می باشد. مشخص نیست که آیا سیستم مالی آن میتواند با چنین تحریم های کمر شکنی مقابله کند یا نه. دولت های غربی، احزاب اپوزیسیون اصلی این دولت ها از جمله حزب کارگر بریتانیا و شرکای رسانه ای آنها همگی یک صدا یک کمپین شوونیستی علیه روسیه بکار انداخته اند. این کمپین نه تنها الیگارشی های روسیه را هدف قرار داده است بلکه نوازندگان، خوانندگان، رهبران ارکستر و حتی صاحبان باشگاه های ورزشی  را نیز مورد تحریم قرار داده است. روسیه حتی از یوروویژن (Eurovision) 2022 نیز منع شده است. نکته در این است که آیا واکنش دولت های غربی و رسانه های گروهی و به طور کلی جامعه بین الملل نسبت به حمله نظامی آمریکا به عراق مانند واکنش امروز آنها است که  نسبت به روسیه نشان می دهند؟ البته که چنین نبوده است. 

پرسش: آیا شما فکر می کنید که تهاجم نظامی به اوکراین عصر جدیدی از رقابت های پی در پی میان روسیه (احتمالا در اتحاد با چین) و غرب ایجاد خواهد کرد؟

پاسخ: تا کنون چین در این میدان بازی خوبی ارائه داده است و احتمالا سعی خواهد که که در آینده برنامه های اقتصادی خود را در سیستم اقتصادی جهان با فرصتی که از این بحران بدست آورده است گسترش دهد. برای مثال، چند هفته پش چین در یک ابتکار با از میان بدر بردن رقبای اقتصادی خود توانست آرژانتین را به جاده کمر بندی اقتصادی خود وصل کند.

همانطور که پیش تر گفته شد رقابت، بمثابه حکم مرگی است برای (انواع) گونه ها. (در رویاروئی  کنونی میان غرب و شرق) کسی پیروز میدان نخواهد بود.

ما در نقطه حساسی از تاریخ بشریت قرار گرفته ائیم.

منابع:

  1. https://truthout.org/articles/noam-chomsky-us-military-escalation-against-russia-would-have-no-victors/
  2. 2-       Mar- a Logoعمارت و بنای تاریخی با 126 اتاق و 10 هزار متر مربع مساحت واقع در فلوریدا می باشد که ترامپ آنرا در سال 1985 خریداری کرده است.
  3. https://www.reuters.com/article/us-nato-ukraine-bush-idUSL0141706220080401
  4. https://www.europarl.europa.eu/RegData/etudes/BRIE/2016/573951/EPRS_BRI(2016)573951_EN.pdf
  5. https://www.bloomberg.com/news/articles/2022-02-24/full-transcript-vladimir-putin-s-televised-address-to-russia-on-ukraine-feb-24
  6. https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/clinton-doctrine