که مشروعیت مردمی دارد؟- رامین کامران
در آخرین برنامۀ به سوی جمهوری دوم، دکتر کورش عرفانی سؤالی را مطرح کرد که گذشته از ارتباط روشن با موضوعات روز و بخصوص بحث این «شورای گذار»، اهمیتی اساسی دارد: امروز کدام گروه سیاسی از مشروعیت مردمی برخوردار است؟
من هم مانند دیگر شرکت کنندگان برنامه پاسخم را عرضه کردم، ولی بعد از ختم نشست هم پرسش از سرم بیرون نرفت و همین باعث شد که بکوشم تا جوابم را روی کاغذ بیاورم و مرتبش کنم.
در ابتدا باید بگویم که به تصور من هیچ گروهی، دقیقاً هیچ گروه سیاسی ایران امروز، از مشروعیت مردمی برخوردار نیست. دانه دانه میشمرم تا معلوم شود.
اول از همه حکومتی که در ایران بر سر کار است مطلقاً فاقد چنین مشروعیتی است و رأی گیری های وقت و بی وقتش هم ـ به رغم ادعا ها ـ دردی از این فقدان دوا نمیکند، برای اینکه سراسر تقلب است: اول سرکوب پیش از شورای نگهبان، بعد خود شورای نگهبان و در نهایت هم دستکاری در صندوقها. تازه آنچه که بر همۀ اینها مقدم و از همۀ اینها مهمتر است، این است که نظام فعلی از ابتدا و با سلب حق حاکمیت از مردم، راه اخذ چنین مشروعیتی را بر خود بسته است. البته به ناچار، به داشتن آن تظاهر میکند ولی مدعایش نه پایۀ نظری دارد و نه مصداق عملی. از دو طرف دستش خالیست.
از این که بگذریم میماند اپوزیسیون، همینکه در خارج است و برخی بیست و چهار ساعت به آن فحش میدهند و البته چیزی هم ندارند به جایش عرضه کنند مگر همین اصلاح طلبانی که بخش تحتانی لجن نظام اسلامی را تشکیل میدهند.
از شیخ شروع کردیم، برسیم به رفیق قدیمیش شاه. شاهزاده هم هیچگونه مشروعیت مردمی ندارد، ولی البته به آن تظاهر میکند. چگونه؟ اول با عرضه کردن مشروعیت میراثی به جای مشروعیت مردمی، با اتکا به این فرض نادرست و حداقل اثبات نشده که مردم خواستار بازگشت سلطنت هستند، با تکرار همین شعارهایی که چهار نفر این گوشه و آن گوشه در ایران داده اند. دوم با رو کردن خاطرات فتوشاپی دوران پهلوی که از طریق دستگاه های هوچیگری هوادارش تبلیغ میشود ـ آلبوم خاطرات قلابی که ببینید قدیمها چه خوشبخت بودیم… آخر از همه هم با دید و بازدید با سیاستمداران آمریکایی و عکس انداختن و… یعنی اینکه خلاصه آنی که باید، هوای مرا دارد، پس مردم راه دورتر نروید که فایده ندارد، شما خودتان که رقمی نیستید، نیرو اینجاست.
این دستگاه های فشفشه ای هم که مثل شورای ملی و فرشگرد و ققنوس و… و این آخر همین شورای گذار، دنبال شاهزاده درست میشود و سر و صدایی میکند و به سرعت خاموش میگردد که جای خود دارد. همه مدعی نمایندگی قاطبۀ اهالی ایران هستند، ولی نه فقط پول که مشروعیت نداری شان هم از منابع خارجی تأمین میگردد. ابواب جمعیشان هم همین هرجایی هایی هستند که دائم پیش چشم و گوشمان ابراز وجود میکنند.
تجزیه طلبان عزیز را هم فراموش نکنیم که در جای خود، مدعی مشروعیت هستند، نه از ملت ایران که به وجودش اعتقادی ندارند، از قوم و قبیلۀ خود که اصلاً حد و حدودش هم روشن نیست. اما مشروعیت این دسته از نوع تسخیری است. همین راه افتاده اند و از طرف افرادی که احتمالاً نام هیچکدام اینها را هم نشنیده اند و به هر صورت به هیچ طریقی به آنها نمایندگی نداده اند، حرف میزنند و به این بهانه، در حقیقت کل وطنی را که خود را در آن صاحب سهم نمیدانند، میفروشند. مدتها دستاورد ایدئولوژیکشان بردن مارکسیسم بود به سطح روستاها، حالا دوباره برگشته اند سر همان داستانهای فولکلوریک قوم و قبیله ای. آمریکا و اسرائیل منابع مالیشان را تأمین میکنند و برایشان مشروعیت میخرند، البته نه از جایی که باید، از همین رسانه های هوچی، به صورت رپرتاژ آگهی.
از گروه های چپ هم که عملاً چیزی باقی نمانده است. قدیم ندیمها مشروعیتشان را از تئوری مارکسیستی اخذ میکردند و در حقیقت سالها از دکان تاریخ، به حساب پرولتاریا نسیه بری کردند، طبقۀ کارگر سفته شان را نکول کرد و حالا ورشکسته اند. آن بساط بر هم ریخته و منبع ایدئولوژیک دیگری هم برای کسب مشروعیت نیست. البته حمایت از زحمتکشان و فقرا هست و برای خود هم مشروعیتی دارد. ولی از مشروعیت اخلاقی تا مشروعیت سیاسی و مردمی راه درازی است که هنوز طی نشده که ما نمیریم و بالاخره ببینیم مملکتمان صاحب یک چپ مترقی و جدی شده. آن ادعای ترقیخواهی که همه داشتند، مارک تجارتی بود، بلکه این بار محتوای بسته هم با برچسب رویش بخواند.
میماند جبهه که همان شب هم گفتم که مشروعیت مردمی ندارد، هنوز ندارد و باید امید داشت که در آینده کسب کند، اول به صورت پیروی مردم از رهنمودهایش و سپس با رأیی مردمی که اختیار مملکت را به دست آن بدهد. ممکن است کسی بپرسد که اگر ندارد، پس چه فرقی با بقیه دارد و اصلاً فایده اش چیست. فرق و فایده هست و با هم یکی است: جبهۀ جمهوری دوم، تنها گروهی است که به طور جدی میکوشد تا اسباب اعطای این مشروعیت مردمی را از سوی ملت ایران که تنها مرجع مجاز به اعطای آن است، فراهم بیاورد، نه فقط به خودش، به هر کس که ملت خواست. جبهه در موقعیت فعلی، مدعی برخورداری از مشروعیت مردمی نیست ولی در کار سیاسی که میکند، به طور جدی خود را صاحب مشروعیت میداند. چون میکوشد که حقوق غصب شدۀ ملت ایران را به آن مسترد سازد. برنامۀ جبهه یکسره متوجه به این است که اسباب اعمال حاکمیت و اعطای مشروعیت را از سوی ملت ایران را فراهم بیاورد. همین برنامه بدان مشروعیتی میبخشد که هیچیک از گروه های داخل و خارج ایران صاحبش نیست.
در وضعیت فعلی، تنها کوشش در راه بیان ارادۀ مردم است که میتواند به شما مشروعیت سیاسی ببخشد. اگر میخواهید از آن سهمی ببرید، در جبهه به رویتان باز است.
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
– جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ – ۴ اکتبر ۲۰۱۹