Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد پیام به مناسبت سی امین سالگرد ترور دکتر شاپور بختیار-ابراهیم بی پروا

پیام به مناسبت سی امین سالگرد ترور دکتر شاپور بختیار-ابراهیم بی پروا

بنام ایران،
در برابرعظمت روح بزرگمردی سر تعظیم فرود می آورم که چیزی جز خوشبختی انسان نمی خواست.

آرزوی قلبی ام بود که در این ساعات در کنار شما همرزمان و یاران دکتر بختیار و خردورزان ایرانی در خوابگاه ابدی دولتمردی می بودم که سی سال پیش در چنین روزی در تاریخ بزرگ و جاودان شد.
هر چه زمان می گذرد کار امثال من که از روز نخست دکتربختیار را بر هر گزینه دیگری در سال ۱۳۵۷ ترجیح دادیم آسان‌تر می شود زیرا روزی نیست که بر شمار کسانیکه اعتراف می کنند که تصمیم زنده یاد دکتر شاپور بختیار در دی ماه ۱۳۵۷ به پذیرش مسیولیت گامی سنجیده و آگاهانه بود، افزوده می شود. همین برای من و دیگر باورمندان به آخرین پرچمدار بزرگ مشروطه هم امیدبخش است و هم دیگر احساس نمی کنیم که در اقلیت قرار داریم و هم اینکه میبینیم که اندیشه های آن بزرگمرد سپهر سیاسی ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری هوادار دارد.
کم نیستند کسانی که این روزها می گویند در واقع بختیار بود که انقلاب واقعی را به ثمر رساند و رخداد ۲۲ بهمن چیزی جز ضد انقلاب نبود یا به قول خودش فتنه ای بیش نبوده و به گفته دکتر غلامرضا افخمی خودکشی دستجمعی و به باور دکتر احمد میرفندرسکی و جناب علی شاکری زند یک کودتا بود. من با همه این گفته ها موافقم ولی بی تردید کودتا شاید دقیق ترین تعریفی باشد که بتوان برای ۲۲ بهمن ۵۷ در نظر گرفت. امروزه، دیگر بر کسی پوشیده نیست که اعلان بیطرفی ارتش حرفی بی پایه بود، و برخی از امیران متنفذ ارتش دست در دست طرفداران خمینی علیه دولت قانونی بختیار اقدام کردند. چنین حرکتی در دانش سیاسی معنای دیگری جز کودتا ندارد.
بختیار پیش از هر چیزی یک انسان بود و مروج انسانیت در برابر “نا انسانیت”. اوست که می‌گوید اول انسانم، بعد ایرانی و سرانجام مسلمان. اوست که می گوید هدف غایی بنیاد فلسفه و اندیشه سیاسی اش چیزی جز تلاش برای خوشبختی انسان نیست.

بختیار یک مبارز راستین بود. از زمانیکه در کنار جمهوریخواهان علیه فرانکو مبارزه کرد تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ که به دست آدمکشان رژیم تهران در سکونتگاه اش در حومه پاریس در راه باورهایش ترور شد، لحظه ای دست از مبارزه علیه خودکامگی و فاشیسم بر نداشت.

شادروان بختیار یک سوسیال دمکراتی بود که عدالت اجتماعی و آزادی را همزمان می خواست زیرا انرا ضامن خوشبختی انسان می دانست. بختیار در تمامی دوران زندگی سیاسی اش چه در پندار، چه در گفتار و چه در کردارو رفتار حامی و مدافع حقوق محرومان جامعه بود. از تلاش‌های بیادماندنی این فرزند ایراندوست ایل بزرگ بختیاری در تامین حقوق کارگران در خوزستان، تا حمایت بیدریغ او از حقوق جوانان و دانشجویان کشور و تا کمکهای شایان او به ایرانیانی که از وحشت رژیم فاشیستی مذهبی از کوه و بیابان و دریا و زمین و هوا خود را به نقطه امنی برای نجات خود در برون از مرزهای ایران می رساندند.

بختیار در رده نادر دولتمردان جهان است که سیاست و شرافت انسانی را بهم پیوند می زند ولی در هیاهوی بهمن ۵۷ کمتر کسی متوجه این ویژگی او می شود و افرادی چون بانو مهشید امیرشاهی در اقلیت محض قرار داشتند که در مقاله دفاع از بختیار در ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ خود در روزنامه آیندگان به این خصوصیت دکتر بختیار تاکید میورزد.

او باور عمیق به حق انتخاب انسان‌ها برای خودشان در همه امور زندگی داشت، اما مخالفان و رقبای او کاملا در نقطه مقابل قرار داشتند و خواستار تحمیل افکار خود به دیگران و محروم کردن آنان از حق انتخاب آزادانه بودند.

زنده‌ یاد دکتر بختیار نخستین چهره شاخصی بود که بخمینی “نه” گفت و هرگز در مقابل او تسلیم نشد، نخستین شخصیت مطرحی بود که خواستار براندازی رژیم ملایان بود، او بود که از مخفیگاهش برای ملت ایران پیام فرستاد که من به ” مجهول مطلق” رای نمی دهم، و او نخستین کسی بود که در پارلمان اروپا درخواست انتخابات آزاد در ایران را با نظارت بین المللی پیشنهاد کرد. بختیار نخستین سازمان براندازی رژیم مذهبی ایران یعنی نهضت مقاومت ملی را در پاریس تاسیس کرد، و افتخار نهادینه کردن گفتمان جدایی دین و دولت نیز از آن اوست. او خردگرا بود و دیگران را از هیجانی شدن و تصمیم گیری بر اساس احساسات منع می کرد. وهمه اینها شعار امروز مخالفان رژیم اسلامی است، به عبارت دیگر مخالفان ۴۲ سال پیش بختیار امروز دقیقا راه او را می ر وند هر چند هنوز شماری از آنان از انصاف سیاسی برخوردار نیستند که به این امر اقرار کنند ولی لطفا به شعارهایشان گوش دهید که همه شعارها آنچه هستند که دکتر بختیار نخستین بار بر زبان آورد و درعمل نشان داد.

جنایات رژیم اسلامی نامحدود است و کماکان ادامه دارد ولی بی تردید قتل فجیعانه و وقیحانه آخرین نخست وزیر پیش از تشکیل رژیم خودکامه ایران ویرانگر اسلامی چیزی نبود که از چشم جهانیان مخفی بماند و چیزی نخواهد بود که از صفحه تاریخ مبارزات انسانی محو شود. رژیمی که از زمستان ۵۷ تا امروز بر ایران حاکم است از هیچ انسانی به اندازه زنده یاد بختیار وحشت نداشت و هنوز هم نمی تواند پس از ۳۰ سال هراس خود را از آن انسان قانونمند و باورمند به نظام مردمسالاری پنهان کند. اگر بگویم رژیم تهران از ترس از اندیشه‌ های انسانی شاپور بختیار و گرایش روزافزون مردم بسوی او پس از بهمن ۵۷، در پی دو تلاش ناموفق سرانجام در تلاشی سوم در حذف فیزیکی او موفق شد، سخنی به گزاف نگفته ام. ملی گرایی و لاییسیته دو عامل پادزهر رژیم اسلامی اند که هر دو از میراث ماندگار بختیار می باشند

دکتر بختیار نمونه ای از شرافت، صداقت و شجاعت بود و از جسارتی بی مانند برخوردار بود.

اما پرسشهای من از روشنفکران دهه ۷۰ میلادی اینست که چگونه بین بختیار خردگرا و خمینی خرافه گرا دومی را برگزیدید؟ ایا نمی دانستید با مذهب به آزادی و دمکراسی دست نمی یابید؟ شما روشنفکران آن دوره که هنوز در قید حیات هستید باید به نسلهای بعد انقلاب صادقانه بگویید چرا به عنوان روشنفکر و مخالف بختیار راه دیگری غیر از حمایت از خمینی را در برابر ملت قرار نداده اید تا جامعه ایران با یک پرش به ۱۴۰۰ سال برنگردد؟ چرا در انجام رسالت خود شکست خوردید؟ ایا قبول دارید شرایطی که امروز بر ایران حاکم است و بحران های متعددی که ایران با آن مواجه است شما در ایجاد آن نقش داشتید؟ نگویید که کار از کار گذشته بود و بختیار کاری نمی توانست بکند. اگر شما و دیگر گروههایی که با خمینی همدست شدید با بختیار همکاری می کردید خمینی شکست می خورد و امروز شاهد ایران دیگری بودیم. تاریخ حاصل انتخاب های سنجیده و برآیند نیروها است. بیایید و دستکم بگفته دکتر حسین لاجوردی که ملت ایران یک پوزش بزرگ به بختیار بدهکار است ، انصاف داشته باشید و این بدهی خود را به پردازید.

دیری نخواهد پایید که اندیشه ها و میراث بختیار راهگشای ایران بسوی آینده ای دمکراتیک، لاییک، آزاد ، آباد خواهد شد و ایرانی ساخته خواهد شد که همه اعضایش به تلاش برای نیبکبختی انسان کمر خواهند بست ، ایرانی که حافظ و مدافع حقوق انسان خواهد بود و پیام اور صلح جهانی.

با تاکید بگویم بختیار خودش بود و مثل هیچکس دیگری نبود. بختیار به همراه شمار اندکی از یارانش به نبردی دست زد تا به قول حسنین هیکل از شلیک تیری از عصر حجر به قلب قرن بیستم جلوگیری کند.

ایران هرگز نخواهد مرد!

روان بختیار شاد، یادش جاوید، راهش پر رهرو و میراث غنی اش ماندگار باد.