پروسه براندازی در ایران چه مراحلی را باید طی کند؟-احمد حیدریان
دهه نود دهه واقعیت ها
هنوز شک دارم که از از جریان موسوم به انقلابی ها تا این حد و با صراحت از احتمال تغییر در سیستم حکومتی ایران گفته باشد. این حرف ها به قدری رادیکال بود که اگر نمی دانستی چه کسی گفته و اگر همه حرفهایش درباره رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران درباره عدم توجه به “ارزش ها”ی انقلابی را از این سخنرانی جدا کنیم با یک بیانیه تند سیاسی اپوزیسیون از وضع موجود مواجه می شویم.
قصد ندارم همه سخنان ساختارشکنانه فضلی نژاد را پوشش دهم اما هدفم از این نوشتار این است که بیان کنم چگونه است که حامیان جمهوری اسلامی از «احتمالِ» سرنگونی سخن می گویند؟
واقعیت آن است که دهه نود را می توان دهه واقعیت ها نامید. اولین واقعیت، آغاز فروپاشی ذهنیت ها دانست. این ذهنیت که نمی توان ساختار سیاسی پرقدرتی چون جمهوری اسلامی را با حمایت های مالی و ایدئولوژیکش سرنگون ساخت، دیگر محلی از اِعراب ندارد و این بزرگ ترین یادگاری دهه نود شمسی است.
البته نمی توان از نقش بی بدیل دولت حسن روحانی گذر کرد. حسن روحانی با عملکرد دولتش در زمینه اقتصادی یک شکاف عمیقی را بر جامعه ایرانی تحمیل نمود. تبعات این شکاف البته فقط اقتصادی -حذف طبقه متوسط- نبود، تبعات سیاسی بالایی داشت که نمونه واضح آن خیزش مردمی آبان 98 بود که ضربه مهلکی به جمهوری اسلامی و حامیان انقلابی آن زد.
واقعیت دوم، مدخل براندازی خارج از کشور نیست .نقش مردم در رهبری سیاسی ایران بی بدیل است. در این دهه و با اجماعی شدن اعتراضات سیاسی می توان فهمید که برای مبارزه و خیزش عمومی، مردم ایران رهبران مبارزه اند نه جریانات سیاسی خارج از کشور. هیچ کدام از اعتراضات سیاسی داخل کشور، ریشه و مبنای آن با فراخوان خارجی شکل نگرفت. کسی در ایران چشمش به دهان فلان آدم و گروه و نهاد سیاسی خارج از کشور نبود. و مشکلی از جنس «اپوزیسیون ومشکلِ تورم«خود رهبر پنداری»[1] ندارد.
در یک کلام: مردم رهبران خودشان بودند.از این روست که کسی نمی تواند مدعی باشد که نماینده مردم ایران است و صدای آنان را نمایندگی می کند.
البته نباید از دو نکته غافل شد:
اول این که نباید از نقش رسانه ها بی تفاوت گذشت. رسانه ها در پمپاژ نارضایتی های داخلی و بازنمایی آن به خارج از کشور نقش مهمی دارند. تنها وظیفه رسانه های ایرانی خارج از کشور بازنمایی وقایع داخل ایران است و نه چیز دیگر.
نکته دوم باید حد و مرز خود با رسانه های بیگانه را کامل و با شجاعت اعلام کرد. رسانه های تجزیه طلبی مثل اینترنشنال که اساساً فلسفه وجودی شان بر مبنای تجزیه ایرانِ بزرگ شکل گرفته و رسانه هایی مثل بی بی سی که رسالت رسانه ایش با گذشته متفاوت شده و در جریان سازی خبری دنباله روی شبکه ایران اینترنشنال است.
واقعیت سوم، سرنگونی و براندازی یک پروسه کامل و زمان بر است و تا زمانی که کامل نشود یا دچار شکست می شود و یا ممکن است به عکس خود تبدیل بشود. این پروسه با اجماع داخلی در حال هموار شدن است و نباید با عجله و بدون فکر با آن همراه شد.
اجماع داخلی یعنی همه ملت فارغ از مذهب و عقاید سیاسی شان به این درک برسند که تنها راه نجات از وضع موجود تغییر شکل و ساختارهای سیاسی و اجتماعی است. غیر مذهبی ها تقریباً به اجماع رسیده اند. وقتی مذهبی ها و مقدس مآب ها هم به این اجماع اضافه شوند زنجیره پروسه سرنگونی تکمیل می شود. بنابراین به جای نزاع سیاسی و مذهبی با این طیف جامعه که کم هم نیستند باید آنان را همراه کرد. باید به این دو نکته واقف بود که اولاً:
همه مذهبی ها حامی انقلاب نیستند. مانند طیف مذهبی حامی آیت الله سید صادق شیرازی.
دوم،همه مذهبی ها موافق وضع موجود نیستند.
در نتیجه می توانند در مبارزه سیاسی علیه حاکمیت همراه شوند. این همراهی ممکن است زمان بر باشد اما باید صبر استراتژیک داشت. زیرا با فرض عدم همراهی این طیف و با فرض سرنگونی حکومت اسلامی، جامعه ایرانیِ بعد از جمهوری اسلامی با تنش ها و بحران های اجتماعی زیادی روبه رو خواهد شد که در نتیجه نزاع و درگیری داخلی مذهبی ها و غیرمذهبی ها شکل خواهد گرفت. این وضع زمینه را برای یک حکومت سکولار و دموکرات فراهم نخواهد کرد.
باید به این طیف مذهبی اطمینان داد در جامعه سکولارِ فردای ایران، مذهبی ها می توانند آزادانه مراسم و مناسک مذهبی خود را داشته باشند و کسی متعرض عقاید و مراسم آنها نخواهد شد.
از این رو نگارنده معتقد است که شانتاژ خبری درباره فیلم عنکبوت مقدس – استعاره از مشهد مقدس با محوریت بارگاه مقدس امام هشتم شیعیان- و اهانت هایی که در این فیلم به مقدسات شیعیان شده است پروسه براندازی و همراهی مذهبی ها برای مبارزه سیاسی را به عقب خواهد انداخت.
نکته آخر مرزبندی با سرویس های خارجی است. باید این نکته را مدنظر داشت که هیچ کس دلسوز ما نیست. هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد. لازم است بدانیم روس ها همانقدر می توانند در تامین منافع خودشان منافع ایرانی ها را لگدکوب کنند که آمریکایی ها. نباید اجازه داد میدان دار خیزش عمومی مردم بیگانه ها و سرویس های بیگانه باشند، چه این که در صورت موفقیت، انقلاب ایران را به نام زده و برای تامین منافع خودشان تا پای تجزیه «ایرانِ بزرگ» به «چند ایرانِ کوچک» خواهند رفت.
پس باید هشیار باشیم.
احمد حیدریان
پنج شنبه – ۱۲ خرداد ۱۴۰۱
[1] یادداشت اپوزیسیون ومشکلِ تورم«خود رهبر پنداری»/ مسعود نقره کار- سایت عصر نو /چهار شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ – ۰۱ ژوين ۲۰۲۲