«نرمالیزاسیون تجزیه طلبی»و لزوم تشکیل «جبهه متحد ملی گرایان»-احمد حیدریان
بیش از پنج ماه از اعتراضات مردمی بی سابقه مردم ایران که بعد از مرگ مهسا امینی دختر جوان کردستانی در مرکز پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ صورت گرفت، می گذرد.
در این میان، جامعه ایرانی داخل و خارج از کشور با پدیده های اجتماعی- سیاسی بسیاری مواجه شد که پرداختن به آن در حوصله این نوشتار نیست.
یکی از مهم ترین پدیده های سیاسی جامعه ایرانی پیوند سیاسی داخل و خارج از کشور بود. این پدیده اگر چه قبل از آن – مانند دی ماه 96 و آبان 98- هم وجود داشت ولی این بار و با وقوع اعتراضات با پشتیبانی بی سابقه ای که از سمت رسانه های فارسی زبان، گروه های سیاسی و نهادهای غربی صورت گرفت، «موضوعیت» پیدا کرد.
در واقع جامعه اعتراضی داخل ایران و خارج از ایران در یک نقطه به هم دیگر رسیدند و همه گروههای سیاسی اپوزیسیون-تقریباً- به یک زبان مشترک اعتراضی رسیدند که فارغ از زبان و ادبیات حزبی و گروهی است.
این پیوند سیاسی نتیجه اش تاثیر پذیری حداکثری است که جامعه معترض ایرانی از جامعه ایرانی خارج از کشور و رسانه های فارسی زبان داشت.
اما این رخداد در ظاهر مبارک یک باگ بزرگ داشت؛ و آن حضور پررنگ احزاب و گروههای تجزیه طلب بود. این گروهها پس از خوابی چندده ساله دوباره به عرصه اول سیاسی آورده شدند تا شاید بتوانند به زمین گیر کردن دولت مرکزی جمهوری اسلامی به براندازی کمک کنند.
ماجرای حضور تجزیه طلبان در سپهر سیاسی اپوزیسیون به تاسیس شبکه سعودی موسوم به «ایران اینترنشنال» باز می گردد. همه تحلیل گران سیاسی و فعالان مدنی که دستی بر آتش داشتند، بنیان شبکه ای ثروتمند که با دلارهای سعودی و کارمندانی ایران پاگرفته بود را خوش یُمن نمی دانستند؛ خصوصاً این که این شبکه در پوشش مراسم سالیانه مجاهدین خلق و همچنین مصاحبه با عامل اقدام مسلحانه حمله به رژه نیروهای ارتش در اهواز بلافاصله پس از این اقدام، تعجب همگان را برانگیخته بود.
حضور پررنگ چهره ها و عناصر تجزیه طلب پان کُرد به عنوان مجری-خبرنگار، مصاحبه با عوامل احزاب جدایی طلب کردستان، شبکه مزبور با به بلندگوی احزاب تجزیه طلب تبدیل کرده بود.
در این بین، پخش برنامه های گفتگو محور با محوریت حضور چهره های پان ترک و پان کرد و طرح مسائل نظیر فدرالیسم، دموکراسی، زبان مادری و…سعی در نرمال سازی و عادی سازی مسائل و موضوعات مربوط به تجزیه طلبی شدند.
این «نرمالیزاسیون» اکنون در میدان فعالیت سیاسی اپوزیسیون به شکل مرتب در حال کنش گری است. حضور عبدالله مهتدی سرکرده حزب جدایی طلب دموکرات کردستان ایران (حدکا) در کنار دیگر چهره های هنری سیاسی نشست دانشگاه جرج تاون و سکوت رضا پهلوی و حامیانش نشان داد این طرح آرام آرام به حساسیت زدایی از قبح تجزیه طلبی و موضوعات مربوط به آن کمک کرده است.
حضور پررنگ و برجسته پرچم های متنوع فرقه های تجزیه طلب در تظاهرات برلین و فعالیت میدانی آنها، ماجرا را خطرناک تر از آن چیزی که در فکر ماست، آشکار می سازد.
نکته ای که جای تاسف دارد این است که ملی گرایان و گروههای سیاسی حامی تمامیت ارضی ایران نه صدای بلندی دارند که به خواهند علیه ندای شوم «نرمالیزاسیون تجزیه طلبی» بلند کنند و نه اساساً این گروهها دارای اتحاد و ائتلافی هستند که بتوانند «یکدست» فعالیت کنند.
نگارنده پیشتر در یادداشتی در پاسخ به این سوال که با «ایران اینترنشنال» په باید کرد؟» ایده تحریم گفتگو و همکاری با این شبکه را داده بودم و نوشتم :« ایجاد جنبش تحریم کامل و بایکوت رسانه ای سعودی ها حداقل کار ممکن است. که هر ایرانی فارغ از هر گرایش سیاسی باید به آن بپردازد. هر ایرانی که در این شبکه همکاری می کند خائن به ایران تلقی شود. هیچ توجیهی، تاکید می کنم هیچ بهانه ای نمی تواند همکاری ایرانی ها با این شبکه را توجیه کند.»
ما امروز به یک اندیشه از جنس اندیشه داریوش همایون نیاز داریم که در عین اختلافات سیاسی با رژیم حاکم در ایران اما نمی تواند چشمش را به روی حاکمیت سرزمینی و تمامیت ارضی ایران ببندد.
ایران امروز بیش از دیروز و دیروز بیش از ماهها و سال ها قبل نیازمند تشکیل «جبهه متحد ملی گرایان» علیه خطر فدرالیسم و تجزیه طلبی ایران است.
احمد حیدریان
1 اسفند 1401