Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد مسئله، بعداز رژیم است !-Theodore Brame
آرشیو ستون آزاد - ستون آزاد - سپتامبر 5, 2021

مسئله، بعداز رژیم است !-Theodore Brame

این مقاله را جند سال پیش بعنوان یک پیش در امد برای یافتن راهکاری عقلانی برای حل بن بست سیاسی ایران نوشتم، که ظاهرا با بی توجهی قابل ملاحضه ای مواجه شد ! از انجایی که در این سالها کمابیش با طرز تفکر و بینش و کاراکتر مخالفان ج اسلامی اشنایی حاصل نموده ام ، فکر کردم بی فایده نباشد با دوره انتشار ان امکان خوانده شدنش به انهایی که مقاله را هنوز ندیده اند داده شود ، همچنین به انهایی که انرا خوانده و احتمالا نقطه نظر های نگارنده را درست دریافت نکرده و یا نپسندیده بودند نیز این فرصت داده شود که نه تنها مطلب را دوباره مورد مداقه قرار دهند بلکه بدین وسیله تفاوت بینش و تحول فکری خود را نیز نسبت به چند سال پیش بسنجند …

سپتامبر 3, 2018 تیرداد

در زبان انگلیسی ضرب المثلی رایج است که می گوید « گاری را در جلوی اسب نمی بندند» ° ، منظور این است که ترتیب و توالی منطقی امور باید رعایت شود. منتها این نکته را باید افزود که در امور اجتماعی پیش بینی یا مشخص کردن توالی رویدادها کار ساده ای نیست .

انچه عقل سلیم°° نامیده شده و اساسا مبنی بر تجارب و درک مستقیم و بصری افراد از پیرامون شان است°°° ، غالبا حکم بر این دارد که ترتیب امور باید رعایت شوند. مثلا ابتدا باید مدرسه متوسطه را بپایان رساند و سپس وارد دانشگاه شد، یا ابتدا باید اخذ گذرنامه نمود و بعد به خارج سفر کرد و … گرچه معمولا همینگونه است ولی چه فراوان مواردی هستند که افراد بدون دیپلم متوسطه ( حد اقل نه تحصیل بطور متداول ان ) وارد دانشگاه شده اند، و چه بسیارند انانیکه بدون پاسپورت به خارج سفر کرده و چه بسا با گذرنامه خارجی به موطن خود بازگشته اند و غیره .
به عبارتی بنا به «شرایط خاص» بسیاری بدیهیات و روش های تایید شده و روند پیش فرض شده «توالی رویدادها» ممکن است کاملا موقعیت و اهمیت خود را از دست بدهند و راه حلهای دیگری به یکباره مورد توجه قرار گیرند. در جریان تحولات اجتماعی این پدیده نادری نیست و همواره باید با ذهن باز و بدون تعصب اماده ازمایش راهکارهای جدیدی بود که مناسبت بیشتری با شرایط خاص زمانی دارند.

هدف از نگارش این مقاله ، نگاهی گذرا به مشکلات جامعه ایران و پیشنهاد راهکارها و رویکردی واقع بینانه و متفاوت برای خروج از بن بست سیاسی موجود است.
در ابتدا باید آز خوانندگان برای خلاصه نویسی که ممکن است فهم مقصود نگارنده را برای برخی مشکل سازد ، پوزش خواست .البته این گونه مختصر و مفید گویی تنها با تکیه بر دانش قبلی و کافی خوانندگان در زمینه های مورد بحث امکان پذیر میگردد.

شرایط کشور :
با گذشت چهار دهه از انقلاب ۵۷، سقوط اقتصادی، فساد عظیم و فلج کننده اداری و حکومتی، بی عدالتی اجتماعی و فقر مفرط، تخریب محیط زیست، تنزل شدید پرستیز و موقعیت بین المللی کشور، نابودی صنایع داخلی، نقض جدی حقوق بشر، فرار مغز ها و تبعید حدود ده درصد از جمعیت … از جمله دست اوردهای حکومت ملایان هستند.

اپوزیسیون در داخل :
به دلیل ممنوعیت تشکیل و فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی ، مخالفت با رژیم محدود شده است به اعتراضات « سمبولیک » یا نمادین چند وکیل دادگستری در مورد نقض حقوق مدنی موکلشان، تعدادی فعال کارگری برای کسب حقوق صنفی و گاه یکی دوتا کنشگر حقوق بشر یا محیط زیست و غیره
{ وجه مشترک بین اکثر این فعالین ( نه همه !) جنبه پوپولیستی و «مجله عوام » + فعآلیت های انهاست. اخبار دستگیری یا از زندان خارج شدنشان ، حضورشان در یک گردهم ایی یا اطلاعیه هایی که صادر میکنند و … تفاوت عمده ای با عملکرد هنر پیشه ها و شخصیت های خبر ساز « مجلات عوام» در غرب ندارند، که برای مثال ازدواج می کنند ، روابط نا مشروع شان افشا میشود یا برای ترک اعتیاد بستری می گردند و غیره . در حقیقت این هنر دستگاه اطلاعاتی رژیم است که توانسته با کارگردانی ماهرانه مخالفین ، تا به این حد « اپوزیسیون» در داخل را از محتوی و مغز تهی کرده و به سطح یک سرگرمی عوام و اتلاف وقت تنزل دهد.
مخالفین معدود و متفرقه ای که با اعتصاب غذا و سر سختی در زندان های اخوندی جان حود را به مخاطره اندخته و گاه از دست داده اند، در واقع به بهای ازادی ، سلامتی و عمرشان، تاوان بی عملی و بیفکری و بی مسئولیتی ان اکثریتی را میپردازند منتظر رسیدن ازادی و رفاه از اسمان ها هستند . }

اپوزیسیون در خارج:

انچه که «اپوزیسیون» در خارج نامیده می شود، بیشتر یک عده تفاله های سیاسی بازیافته و بَزَک شده ،و اغلب وابسته و جیره خوار دشمنان ایران هستند . جماعت پر چانه و پر ادعایی که در تلویزیونها و گرد هم ایی های با مناسبت و بی مناسبت حضور به هم می رسانند ، خودی نشان می دهند، گپی می زنند و می روند پی کارشان. اکثر این اشخاص و اظهاراتشان ربطی عقلانی++ به مسائل سیاسی ایران ندارند، نقششان چیزی در حد دکور است، برای پر کردن صحنه.

البته لازم بتذکر است که ان گروه از هموطنان شرافتمندی که در خارج حقیقتا برای ایران بنحوی موثر فعالیت می کنند، نیاز به معرفی نگارنده ندارند.
اپوزیسیون در خاج را می توان به چند جناح اصلی تقسیم کرد :

الف: هواداران بازگشت سلطنت که خواهان به قدرت رساندن رضا پهلوی پسر شاه سابق هستند. لازم به تذکر است که انچه سلطنت پهلوی نامیده می شود از نظر جامعه شناسی در واقع یک « دیکتاتوری نظامی نوسآز» و بسیار فاسد و بی درایت از نوع امریکای جنوبی بود که بنا به مصلحت های سیاسی، لباس مبدل +++ سلطنت را بتن کرده بود. رضا خان یک قزاق کودتاچی تقریبا بی سواد بود که قدرت را با حمایت و تایید انگلیسی ها در شرایط تاریخی کاملا مساعد، قبضه کرد. او در ابتدا قصد پادشاه شدن نداشت. گرچه رضا پهلوی از یک خاندان سلطنتی به معنای واقعی کلمه نیست، ولی در رفتارش و مخصوصا اوقات را به عیش و بطالت تلف کردن، دست کمی از شازده های بیکاره و خوشگذران قاجار ندارد. ایشان بدون اینکه یک روز کار کرده باشد، بدون تحصیلات، بدون تخصص، بدون کوچکترین پشتوانه ای از فعالیت های تحقیقاتی، فرهنگی و یا حتی خیریه … مدعی تاج و تخت است. سیاست اقای رضا پهلوی عبارت است از « سنگ مفت گنجشک مفت » ؛ به عبارتی ایشان فعالیت پر زحمت یا مخاطره امیزی نمی کند بلکه در گوشه وکنار منتظر می ماند به این امید که شاید شرایط مساعد شود و امریکا او را هم مثل پدرش بتخت بنشاند.

ب : مجاهدین خلق ادامه گروه تروریستی و «ضد امپریالیستی » سالهای ۵۰ هستند که بنا به ایدئولوژی و مرام نامه شان به عنوان « مارکسیست های اسلامی» شناخته میشدند . این گروه برای بقدرت رسیدن از همکاری با صدام و جنگ با ارتش ایران گرفته تا پیمان دوستی و سر سپردگی با «امپریالیسم امریکا »( بقول خودشان ) ، کمک های مالی گرفتن از دشمنان ایران و هر خیانت دیگری رو گردان نیستند. رفتارغیرانسانی رهبران مجاهدین با اعضاء این سازمان، آیدئولوژی خشن، غیر دمکراتیک و « خِمِر » • گونه انها ومخصوصا بی اعتباری شان در نزد ایرانیان از مهمترین نقطه ضعف های سیاسی این گروه هستند .

هر دو جریان سلطنت طلب و مجاهدین هوادار و مشوق سیاستهای جناح » بازهای» سیاستمداران امریکایی و خواهان دخالت مستقیم ایالات متحده برای سر نگونی رژیم ج اسلامی هستند .
با توجه به سوابق و عملکرد هواداران هر دو گروه مجاهدین و سلطنت طلب، در عدم پایبندی ایشان به موازین دمکراسی و مصالح عالیه مملکت شکی نیست. هواداران هر دو گروه فعالیت سیاسی شان را نوعی » سرمایه گذاری » برای منتفع شدن و بهره برداری پس از » پیروزی » بحساب می اورند.
پ: جمهوری خواهان، سکولار ها ولائیک ها ؛ چه با نظر گاههای لیبرال و چه با اندیشه های سوسیال دمکرات، طیف سیاسی را تشکیل میدهند که از نظر کیفیتی وعقیدتی مهم و قابل توجه اند.
نا شناخته بودن نسبی این بخش از اپوزیسیون و پراکندگی و عدم توافق عقیدتی و راهبردی انها با یکدیگر، تا به حال مانع از تبدیل این جناح ها به یک وزنه سیاسی جدی در معادلات بین نیرو های سیاسی اپوزیسیون شده است.

ت: بجز بی بی سی و صدای امریکا و غیره که رسما بنگاه های خبری دولتهای خارجی هستند، سایر رسانه های فارسی زبان و اینترنتی خارج از کشور نیز تقریبا همگی با برخورداری از کمک های وزارت خارجه یا سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده بکار مشغولند.
تعداد معدودی از رسانه های اینترنتی فارسی ظاهرا وابستگی خارجی ندارند، منتها توان تبلیغاتی و پروپاگاندای ایشان خیلی محدود تر است و بیشتر مشغول امور فرهنگی هستند . این واقعیت ضرورتا بدین معنا نیست که کلیه اخبار رسانه های مزبور ضد ملی نادرست یا فاسد هستند ، نه ، بلکه استفاده از این رسانه ها باید با در نظر داشتن این اصل مهم باشد که ایشان رعایت منافع دولت های هزینه دهنده و سیاستهای انها در موقع حساس و در بزنگاه تاریخ مورد نظر خواهند داشت ، نه مصالح ملت ایران!
لذا اخبار این رسانه ها را بایست با فکر ، عقلگرایی و با مقاسیه با دیگر منابع شنید ( دید ، خواند) ، و ابدا بدام مغز شویی ها ، تحریکات و تبلیغات مضر و زیرکانه انها نیافتاد.
فراموش نشود که این روند کنترل اخبار اکیدا منحصر به رسانه های اینترنتی نمی شوند. پس از افشا گری های مامور اطلاعاتی معروف امریکایی ادوارد اسنودن•• همگان از قدرت جاسوسی و کنترل سازمان امنیت ملی امریکا ( ان اس ای ) بر روی اشخاص عادی و سیاسی ، بر روی شبکه های اجتماعی، تلفن های همراه و کامپیوتر ها و …. بخوبی اگاهند و می دانند که دولت امریکا ( و چند دولت دیگر ) کاملا قادر است با جو سازی و کمپین اطلاعات غلط، نهضت های ملی و اصیل را از مسیر خود منحرف سازد و در عوض جنگ های منطقه ای ، حرکت های وابسته و ضد ملی ، تجزیه طلب و غیره براه اندازد.
جنگ داخلی سوریه و انچه بر عراق گذشت، نمونه هایی از توان دخالت قدرت های بزرگ هستند، که کنشگران قبل از هر اقدام و حرکت سیاسی مهم باید در مد نظر داشت.

حال که خطوط اصلی دورنمای سیاسی موجود را ترسیم کردیم، میتوانیم بپردازیم به راه کارها ورویکرد ها..

همانطور که جلوتر اشاره شد، درک مستقیم و بصری انسان از جهان پیرامون قبل از هر چیز توالی رویدادها را استنباط می کند، برخی حتی توالی رویداد ها را دلیل علت و معلول بودن انها نیز میدانند، که بسیار نادرست است.
برای مثال، راه حل رهایی از یک دیکتاتوری منحط ؛ اول سرنگونی رژیم و سپس جایگزینی ان با یک حکومت سالم و دمکراتیک معرفی شده است. منتها تجربه نشان داده است که سرنگون کردن یک رژیم سرکوبگر کاری دشوار و بسیار خطرناک است با شانس موفقیت خیلی ضعیف و نتایج غیر قابل پیش بینی . به زبان ساده در عصر حاضر پیروزی «آنقلاب های کلاسیک و واقعی » تقریبا غیر ممکن بنظر میرسند . توفیق سهل و شیرین حرکت هایی نظیر انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ ، نیز بدلیل تقلبی بودنشان است و لاغیر ! ( فعلا وارد این بحث نمی شویم )
نمونه انقلاب های اروپای شرقی نظیر مجارستان و چک اسلواکی بر علیه شوروی و همچنین نمونه های اخیر مثل شکست نهضت های بهار عربی ( غیر از تونس )، سر نوشت سوریه و بسیاری موارد دیگر حاکی از غیر عملی ، زنگ زده و بی خاصیت بودن تئوری های انقلاب هستند. یاد اور می شوم تنها کشور اروپای شرقی که توانست موفقیتی نسبی در مقابل سلطه اتحاد شوروی بدست اورد لهستان بود که از درِ انقلاب وارد نشد. فعالین سیاسی لهستانی از طریق اتحادیه های صنفی وارد عمل گشتند، و با سود بردن از توجه افکار عمومی جهان، تزلزل و ضعف مدیریت در مسکو، حمایت واتیکان و پاپ کاریسماتیک وقت، و صد البته برنامه ریزی ها و کمکهای بی دریغ سازمان سیا ، دولت را وادار به عقب نشینی کردند .

حداقل واقع بینی حکم بر این دارد که «انقلاب های رمانتیک» و سرنگونی ستمگر و برقراری عدل و داد بیشتر افسانه و توهم هستند تا واقعیتی ملموس و تجربه شده. بی نتیجه بودن فعالیت های مخالفین سیاسی ایران در طی دهه های گذشته ، عدم تشکل موفقیت امیز یک اپوزیسیون به معنای واقعی کلمه و بی اعتقاد شدن تدریجی مردم به فعالیت سیاسی … دلیل دیگری بر نا کار امد بودن تئوری قدیمیِ بر اندازی است .

مضافا اینکه با شرحی که جلوتر از وضعیت اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور داده شد و همچنین ماهیت دستگاههای رسانه ای اینترنتی و شبکه های اجتماعی که بطور جدی در تحت کنترل و دستکاری های امریکا ( وسایر قدرتها ) هستند ، شانس پیروزی یک حرکت انقلابی قهر امیز و غیر وابسته ، در واقع به مراتب از انچه در اواسط قرن گذشته بر اورد میشد، ضعیفتر و پر مخاطره تر است.
در اینجا با سئوال اصلی و هدف این نوشتار مواجه می شویم که ؛ چاره چیست ؟

ایا باید دست روی دست نهاد، تسلیم شد و سرنوشت را پذیرفت ؟ به هیچ وجه .

آنچه گفته شد فقط به منظور هوشیار کردن خوانندگان و شناسایی خطرات راه و یافتن راه کار مناسب است، نه تسلیم قضا و قدر شدن !

از انجاییی که راه حل های فعلی غیر واقع بینانه ، بی ارتباط با واقعیت بیرون و مسائل جامعه هستند ، تا بحال موفقیتی نداشته اند. برای خروج از این بن بست سیاسی بایست دیدگاه ، چهار چوب فکریِ مبارزه سیاسی و زاویه بر خورد با مشکل را بطور رادیکال و ریشه ای تغییر داد ، وترتیب تقدم و تاخر پیش فرض شده درمسیر رسیدن به دمکراسی را جابجا نمود .

——————————————————————-

در اینجا چند نمونه راهکار های کلی که می توانند شروع خوبی در راه ، تغییر فلسفه و روش مبارزه سیاسی، و باز گرداندن مسئولیت و ابتکار عمل به مردم باشند بطور خلاصه معرفی میشوند :

1–باید ایده « بر اندازی» وسرنگونی رژیم از طریق برخورد مستقیم و رو در رو را کنار گذاشت ( موقتا ) .

{ این رویه فوق العاده خطرناک و غیرمسئول است و نتایج ان قابل پیش بینی نیستند. عملیات براندازی نیاز به نوعی سازمان دهی مخفی و زیر زمینی دارد که نمی توند طبیعتی دمکراتیک داشته باشد . از اینها گذشته یک چنین سازمان پنهانی و یا حتی کل نهضت، بسادگی ممکن است توسط قدرتهای خارجی یا دستگاه اطلاعات رژیم از مسیر منحرف گردند ، و بجای حل مسئله خود به یک مشکل جدید مبدل گردند، مانند سازمانهای چریکی کُردها .
نهایتا باید گفت ؛ درعصر حاضر با توجه به محدودیتها و ریسکها، اینگونه حرکتهای شورشی و قهر امیز واقع بینانه نیستند وتجربه نشان داده است که اکثریت مردم از چنین چیزی حمایت نخواهند کرد . …}

2-در حال حاضرهیچ حزب یا سازمان سیاسی جدی که قادر به کنترل شرایط بعد از سرنگونی رژیم باشد وجود ندارد و مسائل مدیریت و نوع رژیم سیاسی پس از سقوط نیز ابدا حل و فصل نشده اند و کسی نمی داند سیر وقایع و حوادث در آینده به کدام سو رَه خواهند سپرد.

{سقوط یک رژیم فاسد و نالایق ، قبل از همه در گرو وجود خیل کنشگران ، کارشناسان و داوطلبانی است که چرخش چرخهای مملکت پس از سقوط را ضمانت می کنند، و همچنین الترناتیو ( های ) سیاسی واقعی برای سیستم فعلی و راه حل های مناسب و عملی برای پس از رژیم ارائه می دهند . و گرنه شعار ها و وعده ها راه بجایی نخواهند برد. زمانی می توان به تغییر رژیم امید وار شد که شهر وندان عادی بدون وابستگی های حزبی و ایدئولوژیکی خاص بطور جدی دست بکار ساخت سیستم جایگزین شده باشند، یعنی قبل از اینکه دست بکار سرنگون کردن حکومت بشوند !
بقای رژیم ملایان تنها با اتکا به توان سرکوب نیروهایشان نیست ، علت مهمتر و اصلی بقایشان در نابسامانی و بیچارگی و سردرگمی مخالفانشان نهفته است . مخالفانی که فعالیت خود را به بیانیه صادر کردن و هر از گاهی در متینگی حاضر شدن، تنزل داه اند .
نه تشکیلاتی در کار است ، نه شخصیت معتبری و نه یک الترناتیو سیاسی برای جایگزینی ملاها .
برای خروج از این شرایط بایست قبل ازسعی در براندازی و بدست گرفتن قدرت دولت توسط مردم ( نمایندگان مردم) ، مشکلات بعد از براندازی و مدیرت پس از سقوط رژیم را حل و فصل نمود.

بقول معروف ، اول چاه بکن بعد منار بدزد !

نکته قابل توجه دیگر اینکه وجود این کنشگران ملی و غیر وابسته به قدرت های خارجی ، که داوطلبانه در صدد حل مسائل و پی ریزی ساختار اجتماعی سیاسی اینده هستند، نه فقط اعتماد و همکاری مردم عادی را جذب کرده و ایشان را به وقوع تحولات مثبت در اینده امید وار می سازد، بلکه بتدریج برخی نزدیکان به رژیم را نیز تشویق به حمایت و چه بسا پیوستن به این جنبش مردمی و خود جوش خواهد کرد. یا حد اقل ضدیت و مخالفت گروهی از انان با تحولات ضروری اینده را کاهش خواهد داد .}
3-رهبری در کار نیست ، انهایی هم که مدعی رهبری اپوزیسیون و غیره میباشند اولا قابل اعتماد نیستند، دوما فاقد صلاحیت و مشروعیت دمکراتیک هستند . چاره ای نیست غیر از اینکه مردم خود در تمام سطوح ابتکار عملیات را بدست بگیرند.

{ خوشبختانه تحصیل کردگان و شهروندان مطلع دربین طبقات متوسط و کارگری بحد کافی پر شمار هستند، تا بتوانند خَلَع وجود رهبری و حزب سیاسی را جبران کنند. تنها سد راه، بی اعتقادی مردم به قدرت و توانشان در تعیین سرنوشتشان و «باری به هر جهت » اوقات گذاراندن ایشان است .
که قبل از همه بدلیل اموزش غلط و ضعف فرهنگی است . ما به دلیل نسلها زندگی در تحت سلطه دیکتاتوری این نوع حس مسئولیت اخلاقی و ابتکار عمل را هرگز نیاموخته ایم .

سازماندهی های صنفی و فعالیت های مدنی و اجتماعی که خلاف قانون نیستند میتوانند شروع خوبی باشند. برای اینکه مردم بتوانند ابتکار عملیات را بدست گیرند این تصویر سنتی از یک سازمان سیاسی «هرم گونه »که از طریق سلسله مراتب فعالیت های سیاسی را مدیریت و هدایت می کند ، باید بدور انداخته شود. ثابت شده است که این متد در این زمان بکلی غیر عملی است . بجای سیستم هرم گونه باید تشکیلاتی با سیستم و گسترگی «افقی » بر پا کرد، بدون سلسله مراتب و بدون کنترل از بالا به پایین . متشکل از صدها بلکه هزاران هسته مستقل و پراکنده که هر کدام در زمینه انتخابی و تخصصی خود فعالیت می کنند و نوع ارتباطات و همکاری انها با یکدیگر نیز مشابه شبکه اینترنت است ، یعنی کاملا دمکراتیک و افقی، نه هرمی شکل و سلسله مراتبی .
یک سیستم افقی مزایا و محاسن بسیاری در مقایسه با سیستم هرمی ( قدیمی ) داراست . بسیار انعطاف پذیر تر، مردمی تر و دمکراتیک تر است و کلیه شهروندان در تمام زمینه ها قادر به ایجاد یک هسته و شروع به فعالیت خواهند بود . البته این هسته ها همیشه می توانند در هم ادغام شوند یا با هم همکاری کنند . پویایی و توان نو اوری و ابداع در انها بسیار بالا است . مهمتر اینکه به دلیل پر شمار بودنشان، گستردگی جغرافیایی شان ، اندازه کوچک و …در مقابل فشار و حملات رژیم ، ممنوعیت ها و محدودیت ها بسیار ایمن تر و مقاوم تراز سیستم هرم گونه هستند .}

4-جلوگیری از اتلاف وقت بر روی شبکه های اجتماعی اینترنتی .

ساعت های متوالی صرف پرسه زدن در شبکه های اجتماعی کردن ، صدها بار لایک نمودن و به اشتراک گذاشتن آخبار تکراری مربوط به فساد و دیگر خطاکاری های عمال رژیم، یک اتلاف وقت عظیم است . دیگر کسی باقی نمانده که این اخبار را نداند . شبکه های اجتماعی که می توانند نقش بسیار ارزنده ای در اطلاع رسانی از کانالهای غیر رسمی و غیر دولتی ایفا کنند، در اثر سوء استفاده به یک عامل « اعتیاد » و وقت کشی عمده مبدل شده اند .
باید از مقدار انرژی و زمانیکه صرف این شبکه ها می کنیم بکاهیم به بیشتر به فعالیتهای واقعی و عملی و سازنده ( بدون خشونت و خطر ) در دنیای واقعی بپردازیم . برا ی مثال میتوان برنامه ها یا کلاسهای اموزشی مبارزه با فساد و بالا بردن سطح سواد سیاسی در جامعه را برای دوستان، مخاطبین ، همکاران، همشهری های … خود ترتیب داد. این اموزشها ممکناست که در رژیم فعلی کار ایی و امکان عمل چندانی نداشته باشند ، ولی برای پایه گذاری نهاد های دمکراتیک پس از ملایان، بسیار ضروری و مهم هستند.
در واقع این برنامه ها و هسته های اموزشی ضامن حضور شهروندان اگاه در صحنه برای نظارت بر دولت اینده و برقراری حکومت قانون و دمکراسی خواهند بود . برقراری حکومت مردم بدون نظارت ارتشی از شهروندان مطلع و مسئول ، رویا و توهمی بیش نمیتواند باشد .}
5-از ابتذال و انتشار تصاویر و یدیوهای بی معنی و شعار های تهییج کننده انقلابی، بی فایده و بی تاثیر ، باید خود داری نمود .

{ این گونه تبلیغات که بظاهر ضد رژیم و خواهان بر اندازی یا انقلاب هستند ، در واقع فضای مجازی را رقیق و الوده می کنند و افکار مردم را مخدوش می سازند و مانع آز رسیدن اطلاعات مفید به شهروندان می شوند . احتمال اینکه اینگونه فعالینِ پر هیاهو و بی مغز در شبکه های اجتماعی ، بخشی از نیرو های سایبری رژیم و یا در خدمت دولتهای خارجی باشند ، کاملا جدی است .}

6-مشکل سیاسی ایران فقط باید بدست ایرانی و در سمت منافع ملی حل و فصل شود ، نه توسط قدرتها خارجی یا نمایندگان انها .

{ تمام اقوام ایرانی ، فقیر ، ثروتمند ، تحصیلکرده ، بی سواد ، « بالای شهری »، «پایین شهری »، روستایی، عشایر، مذهبی ، اته ایست ، شیعه ، سنی ، سوسیالیست ، لیبرال و … همگی شهروندان ایران با حقوق مساوی و با سرنوشتی مشترک هستند. یکی از اولین وظایف هر ایرانی با وجدان و اگاه گسترش این مفهوم است که « همه ما سرنوشتی مشترک داریم» و ازاین رو ایجاد همبستگی، یکدلی ، همیاری ، تفاهم و درک متقابل در بین تمام اقشار جامعه ، از ضرورتی حیآتی برخوردار است . بایست از فاصله های طبقاتی و فرهنگی در بین افراد ملت کاست . مردم باید خود را اعضای یک خانواده بزرگ تجسم نمایند ، نه به عنوان طبقات اقتصادی یا سیاسی متخاصم و از هم بیگانه. آز انجایی که «اتحاد ملی » رکن اصلی حکومت مردم را تشکیل می دهد در هر فرصتی و از هر طریقی اهمیت اتحاد و همبستگی ملی باید تبلیغ و اموزش داده شود و با تفرقه فکنی های قومی ، عقیدتی و غیره ، جدا مقابله نمود .
از بیان و نگارش مطالب حاکی از بی احترامی به قومیت ، مذهب، سبک زندگی، پیشینه … دیگر ایرانیان باید جدا خودداری ورزید .
متذکر می شوم ؛ در فردایی که نه شاه در کار خواهد بود، نه دیکتاتور و نه ولی فقیه ، رای اکثریت حکم خواهد کرد . لذا فوق العاده مهم و حیآتی است که اکثریت مردم درک درستی از اهمیت « حفظ اتحاد ملی به هر قیمت »، داشته باشند !
ظاهرا یکی از دلایل اصلی اینکه هنوز به دمکراسی دست نیافته ایم، ضعف فرهنگی و اموزشی و نقص خود اگاهی عموم در این زمینه است .}

7-رژیم یک پارچه و یک دست نیست . درجه وفاداری هواداران، ماموران و کارمندان و… به سیستم ج اسلامی نمی تواند یکسان باشد ( مثل سایر حکومتهای توتالیتر ) .
{ این واقعیتی غیر قابل انکار است که چهار دهه از انقلاب می گذرد و اکثریت نسل حاکم در رژیم سلطنتی و همچنین نسل انقلابیون اصلی ( اسلامی و غیره ) ، یا در گذشته اند و یا بازنشسته اند. به عبارتی ان تعصب و کینه ای که بین گروهای متخاصم وجود داشت روز بروز کمتر میگردد، چون اولا از شمار افراد درگیر در ان مخاصمات کاسته می شود و دوما با گذشت زمان و افزایش تجارب دشمنیهای کور تا حد زیادی جای خود را به واقع بینی و احساسات کم خطر تر میدهند.
در نتیجه امروز در مقایسه با دو – سه دهه جلوتر ، یاقتن یک راه حل « اشتی ملی» بمنظور دور انداختن هر نوع دیکتاتوری و برقراری یک دمکراسی واقعی ، محتمل تر بنظر میرسد. بشرطی که همه طرفها به بلوغ اجتماعی و فهم و پختگی لازم رسیده باشند .

در درون دستگاه حکومتی ملایان تنها یک اقلیت متعصب، بدلایل روشن حامی بی قید شرط ج اسلامی است . اکثریت بزرگ در نیروهای نظامی ، انتظامی ، مستخدمین دولتی … در حال حاضر چاره ای جز اطاعت ندارند، ولی با پیدایش یک « الترناتیو جدی و معقول » ، به رها کردن حکومت ملایان بی تمایل نخواهند بود .
براین نکته هر چه تاکید شود هنوز کم است :
مسئله سیاسی ایران باید توسط ایرانی حل شود و نه بدست خارجی . در این راستا قشر های مذهبی و سنتی و رده های میانی و پایین تر مسئولین دولتی و حکومتی که سیاستهای غلط ج اسلامی را تایید نمی کنند و بن بست بودن راه این رژیم را درک کرده و خواهان یافتن یک راه حل واقع بینانه برای حکومت ملایان هستند ، را باید جذب ایده تغییر مسالمت امیز رژیم نمود . نیاز است که کنشگران در رفتار و بیاناتشان به اقشار سنتی و مذهبی اطمینان دهند که در جامعه دمکراتیک و لائیکِ ( سکولار) اینده، مذاهب و باور های شخصی محترم خواهند بود و این احترام به نحوی متقابل و مساوی برای تمام شهروندان در مکان های عمومی ، رسانه های رسمی و دستور العمل های دولتی و غیره رعایت خواهند شد. باید اکیدا از تهدید به انتقام ، تعدی و تصفیه حساب و ترسیم «خط قرمز » بین هواداران ج اسلامی و مخالفین رژیم و اینگونه مهملات پرهیز کرد . در ها را برای بازگشت عوامل رژیم بسوی ملت ، بایست همواره باز گذاشت .}

8- تشکیل « اندیشکده ها » یا اتاق های فکر ( تینک تنک •••) برای شناسایی و تشریح معضلات جامعه و ارائه بهترین راه کارها برای رفع مشکلات و درعین تعامل و همفکری با اقشار مختلف ملت وبا دیگر کارشناسان .

{مبارزه برای دمکراسی به هیچ وجه به بحث ها، مقالات ، سخنرانی ها و فعالیت های صرفا سیاسی منحصر نیست. برای درک درست مسائل و یافتن جواب های مناسب به انها ، نیاز مبرمی به تهیه امار ، نظر سنجی ، ارائه راه حل های کارشناسی ، تحقیقات فنی و … میباشد.
فراموش نشود که پس از چهار دهه مدیریت فاجعه بار و مخرب اخوندی ، مملکت از همه لحاظ ورشکسته است . از صنعت نفت گرفته تا صنایع کوچک غیر نفتی ، کشاورزی ، محیط زیست ، بی ابی ، بی کاری ، و … کوهی عظیم از مشکلات ساخته شده است که یک دولت حاصل از شورش مردم ،کودتا ، دخالت قدرت های خارجی وغیره هرگز قادر به مواجهه با این معضلات گران و تصحیح امور نخواهدبود .
راه کارهای حل این مسائل باید قبل از سقوط یا تعویض رژیم فعلی از جانب طیف وسیعی از کارشناسان
و خبرگان ارائه شده باشند . در غیر این صورت با سقوط ملایان وضعیت خطرناک و اسفناکی در مملکت پدیدی خواهد امد ، مشابه و یا وخیم تر از وضع روسیه پس از انحلال اتحاد شوروی.
برای اجتناب از چنین سرنوشتی نیاز به مشارکت گسترده شهر وندان اگاه و صاحب نظر در تمام جنبه های اسیب شناسی مشکلات و بن بست های اجتماعی و تحقیق و کند و کاو در یافتن پاسخ های عملی به مسائل چگونگی گذار به دمکراسی و در عین حال کنترل اقتصاد و امنیت است .
اندیشکده ها میتوانند مردم را بطور علمی و با ارائه فاکت ها از مشکلات مملکتی و علل وقوع انها مطلع کنند و بدین ترتیب و طریق شهروندان با این گروه سیاسی ، کارشناس ، تکنوکرات …و راه حل ها و رویکرد هایشان نیز اشنا می گردند .
دوم اینکه ملت در می یابند که این گروه ازکنشگران ( اعضا و فعالین اندیشکده ) حسن نیت دارند و یک عده کودتاچیِ گرسنهِ بدست اوردن قدرت نیستند ، دلیلش اینکه آز ابتدا و به ابتکار خود در خدمت مملکت و ملت بوده اند .

اتاقهای فکر چه در داخل و چه در خارج از کشور ( یا ترکیبی از هردو) می توانند نقش بسیار موثری در ایجاد اعتماد و همکاری بین مردم و فعالین سیاسی و همچنین بین کنشگران با افق ها و ایدئولوژی های مختلف ایفا کنند، به عبارتی ترویج مشارکت مردم در روند تصمیم گیری و سازندگی . از همه مهمتر در اینده نیز شهروندان خواهند دانست که هر مسئولیتی را به چه کسانی می توانند واگذار کنند .
ودر نتیجه پست های مهم و مدیریتهایی دولتی در حکومت دمکراتیک اینده، به لایق ترین و تایید شده ترین افراد محول خواهد شد ، نه به یک عده سیاست باز و شارلاتان.

زمینه های فعالیت آتاقهای فکر بیشمارند ؛ اقتصاد ، نفت ، اب ، مبارزه با فساد ،معضلات کشاورزی ، اینده صنایع ، محیط زیست، راه اهن ، راهکار های گذار از حکومت ولایت فقیه به دمکراسی ، چگونگی همزیستی بین مذاهب و دولت لائیک ، حدود ازادی های فردی در فضای عمومی و رسانه ها ، رفرم سیستم اموزش و پرورش کشور، دمکراسی و حکومت لائیک ( سکولار ) و مسئله روحانیت ، سیستم پولی وسیاست بانک مرکزی ، فن اوری های مدرن و اینترنت ، هوا ـ فضا ، انرژی های پایا ، بیمه های اجتماعی ، حقوق مدنی ـ تجاری … }
9–ج اسلامی ، کره شمالی یا یک رژیم استالینی نیست !{ گرچه حکومت ملایان دیکتاتور و سرکوبگر است ولی منع ازادی ها در رژیم اسلامی حدودی دارد . در یک رژیم استالینی یا مشابه ان خفقان طوری شدید و اقتدار دولت انقدر خشن و رعب اور است که امکان کوچکترین حرکت از جانب مردم در سمتی که مورد تایید رژیم نباشد ، وجود ندارد. در حکومت اخوند ها برغم کنترل دستگاه امنیت ، ملت هنوز امکانات و ازادی عمل قابل ملاحضه ای دارا هستند . امکان گرد هم امدن ، مطالعه و تحقیق و جمع اوری اطلاعات کردن ، مبادله اگاهی ها و یافته های فردی و گروهی با دیگران ، دسترسی به شبکه های اجتماعی و ارتباط با خارج از کشور و … نمونه هایی از ازادی عمل شهروندان هستند .
به عبارتی، اگر چه ایجاد احزاب و فعالیت های سیاسی بطور اشکارا قدغن است ولی امکان بسیاری فعالیت های مدنی و اجتماعی که عملا راه دست یابی به دمکراسی را هموار می سازند مسدود نبوده و تقریبا ازاد است .
کنشگران می توانند از این ازادیِ هر چند محدود، بدون نقض کردن قوانین، برای اموزش و سازماندهی و اماده سازی بخشی از جامعه برای بدست گرفتن قدرت و مسئولیت پس از ملایان ، بهره برداری نمایند .
خلاصه اینکه ؛ اگر مردم واقعا بخواهند بطور جدی و سازنده در جهت پایه ریزی حساب شده و عقلانی دمکراسی اقدام کنند ، مانع خطرناک یا مهمی در راهشان نیست . }

10-توجه ، گرچه مقصود نگارنده کاملا روشن بوده است و از نظر منطقی نباید جای شک و شبهه ای برای خوانندگان باقی مانده باشد ، با این وصف بهتر است صریحا اعلام شود که انچه که به عنوان راه کار ها و رویکرد های جدید مبارزه سیاسی در این اینجا بیان شد ، به هیچ عنوان و مناسبت ، کوچکترین هم سویی با عقاید ، مواضع و اهداف «اصلاح طلبان » به رهبری سه ملای محبوس ، ندارد .
جمع بندی انچه گفته شد :

پس از بیان وضعیت اندوهناک و نا امید کننده انچه که اپوزیسیون نامیده میشود و توصیف شرایط رسانه های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی که تقریبا همگی تحت کنترل و هدایت قدرت های خارجی هستند، و همچنین بعد از اشاره به نکاتی تاریخی در اثبات فریب و توهم بودن « انقلاب » ها در عصر حاضر و بررسی توانایی دخالت قدرتهای بزرگ برای منحرف کردن حرکتهای اصیل و مردمی ،و بعلاوه بی تنیجه بودن فعالیتهای براندازی علیه ج اسلامی تا به امروز شد، به این نتیجه می رسیم که راه حل سیاسی ایران شورش ، کودتا ( خارجی یا داخلی ) و رویه سر نگونی قهر امیز نیست .
باید نحوه مواجهه با مسئله عوض شود و با مشکل سیاسی ایران از زاویه ای کاملا متفاوت برخورد کرد. به بیان دیگر باید چهار چوب فکری مبارزه را متحول ساخته و روند توالی امور در جهت تعویض رژیم را تغییر داد . ایده سرنگونی ج اسلامی را بایست کنار گذاشت و قبل از ان به حل مسئله نحوه مدیریت و الترناتیو سیاسی ـ اجتماعی پس از حکومت ملایان پرداخت . تا زمانیکه کنشگران خواهان تغییر و تعویض رژیم ، راه کارهای حل معضلات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی عظیم موجود در جامعه را ارائه نداده اند و بخشی از شهروندان را آماده بعهده گرفتن مسئولیت سیستم حکومتی اینده نکرده اند ، سرنگونی ملایان نه فقط غیر محتمل بلکه نا مطلوب و خطرناک است .

ساختار سنتی و « هرم گونه » یک سازمان اپوزیسیونی که از طریق سلسله مراتب و از بالا به پایین کنترل و مدیریت می شود ، بکلی با شرایط مبارزه سیاسی در ایران مغایرت دارد و تجربه ثابت کرده که عملی و موثر نیست .

سازماندهی فعالیت های سیاسی باید بصورت گسترده و « افقی» ، متشکل از صدها و بلکه هزاران هسته مستقل باشد که همانند شبکه اینترنت با یکدیگر ارتباط دارند . این هسته ها خود جوش و مردمی هستند و هر کدام در زمینه تخصصی و انتخابی اعضایش فعالیت خواهند کرد . این نوع سازماندهی مزیت های فراوانی بر سیستم هرم گونه دارد؛ از جمله انعطاف پذیری بیشتر ، دمکراتیک بودن ، در تماس نزدیک تر بودن با مشکلات جامعه ، مقاومت و اطمینان بیشتر در برابر حملات رژیم و …
مبارزه مردم برای دمکراسی نیاز دارد از قالب صرفا سیاسی و ایدئولوژیکی خارج شده و بیشتر اهداف خود را معطوف به تحقیق ،کار های فرهنگی و علمی و ارائه راه حل های واقع بینانه برای مشکلات اجتماعی بنماید .
ایجاد اتاق های فکر در داخل و خارج از کشور یکی از مهمترین و اساسی ترین اقدامات در جهت جایگزینی مسالمت امیز ملایان با یک سیستم دمکراتیک است .
در واقع رژیم را باید زیر بهمنی از فکر و درایت و راه حل های هوشمندانه غرق کرد و با فشاری همه جانبه و حساب شده قدم به قدم نسل جدید حکام اسلامی ( که اکثرا نسل انقلاب نیستند ) را وادار به قبول این راه کارها و کارشناسان و مسئولین جدید نمود .

خلاصه اینکه دوران خوآب های خوش، و باور به پرنس جوان سوار بر اسب بالدار که برای نجات میرسد ، یا پیر مرد روحانی و مقدسی که اب و برق و خدمات را مجانی می کند ، یا کودتای خیر خواهانه عمو ترامپ برای بهروزی و سعادت مردم، و یا خروج امام زمان از چاه جمکران برای پایان دادن به ظلم و بیداد … دیگر بسر امده است . همه ما باید بیاموزیم که به خود اتکا داشته باشیم، استین ها را بالا بزنیم وهریک گوشه ای از کار نجات و سازندگی را به عهده بگیریم ، یا اینکه باید خود را برای بدتر از اخوند و روزهای تیره و تباه تری اماده کنیم . دمکراسی رایگان نیست .

از صفحه فیس بوک Theodore Brame