Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد مزدور سازی اپوزیسیون ، ترور و تخریب : دو بازوی اجرایی اسراییل در مقابل ولایت -کاوه فرزند ملت

مزدور سازی اپوزیسیون ، ترور و تخریب : دو بازوی اجرایی اسراییل در مقابل ولایت -کاوه فرزند ملت

هر گاه که هر ایرانی با هر گرایش سیاسی بخواهد در مورد مناقشه میان ” ولایت ” و دولت اسراییل صحبت کند ، بصورت سنتی باید تکلیف خود را با موضوع مناقشه تاریخی – باستانی میان ساکنان فلسطین که امروز بخش عمده و اساسی و پیشرفته آن ، کشور اسراییل را تشکیل داده ودر دو منطقه کم اهمیت و کمتر توسعه یافته باریکه غزه و کرانه باختری جمعیتی عرب زبان نیز تحت حاکمیت حماس و محمود عباس زندگی می کنند ، روشن کند . بنظر میرسد اپوزیسیون ملی ، مترقی و دموکراتیک ایرانی باید و موظف است در این باره بیطرفی پیشه کرده و نه خود را با یکی از قویترین دولتهای منطقه یعنی اسراییل در اندازد و نه نسبت به ادعاهای مظلومیت اعراب ساکن آن منطقه موضغ منفی بگیرد . پس موضع این نوشته در باره مناقشه باستانی میان فلسطینی ها و یهودیان بر سر مالکیت آن سرزمینها بیطرفی است وادعای سنتی مبنی به اینکه گویا اسراییل نوک نیزه و خنجر غرب سیاسی بر علیه ملتهای منطقه است اساسا محلی از اعراب ندارد . حقیقت این است که اعراب می خواهند ادعاهای ارضی خود بر علیه اسراییل را به موضوع جنگ میان حق و باطل جلوه دهند که این نیست . مردم کشور اسراییل مناطقی را بصورت قانونی در اختیار دارند آنجا را دهها برابر فلسطینی ها و کشورهای عرب اطراف خود آباد کرده اند ، یک کشور با دموکراسی و انتخابات آزاد و تفکیک قوا بوجود آورده اند وحق دارند در آن کشور زندگی کنند و اعراب ساکن اسراییل نیز باید این حقیقت را بپذیرند .
در مبارزه میان دولت اسراییل و ولایت خامنه ای حق با کیست ؟
واقعیت اینستکه ” خامنه ای ” می خواهد تضاد و تنقر تاریخی مسلمانان افراطی از یهودیان را تضاد میان اسراییل و ایرانیان جلوه دهد و در سطور آینده دلیل جنگ خامنه ای علیه اسراییل را توضیح خواهیم داد ، اسراییل بعد از قدرت گیری مسلمانان افراطی در ایران بر علیه کشور ما موضع دشمنانه گرفت و بعد از امحاء ولایت از قدرت در ایران ، هیچ دلیلی برای ادامه دشمنی میان دو دولت وجود ندارد . بنابراین این ادعای خامنه ای و طرفدارانش که اسراییل خواهان تضعیف ایران است با این استدلال باطل است که ایران و اسراییل دو کشور غیر عرب منطقه که اتفاقا هردو تضادهای تاریخی با اعراب دارند طبیعتا متحد و دوست یکدیگر هستند . یعنی با از بین رفتن ج.ا. ، طبیعتا علت دشمنی اسراییل با ایران از بین خواهد رفت .
فرض بر اینستکه که در مبارزه میان ولایت خامنه ای و دولت اسراییل ، ما بعنوان یک سرنگونی طلب دموکرات طبیعتا طرفدار نظام ولایی نیستیم ، و بعد از سقوط ولایت اهریمن برکشورمان دولت و ملت اسراییل را بعنوان یگانه کشور غیر مسلمان منطقه متحد استراتژیک کشور و مردم ایران میدانیم اما در حال حاضر که ج.ا. کمر به نابودی اسراییل بسته است و اسراییل نیز منطقا بر علیه ولایت دست به هر اقدام و عملیاتی میزند که گاها تمامیت ارضی کشور ما را مورد تهدید قرار میدهد ، طبیعتا در چنان حالتی ، ما ، هم بر علیه هر متجاوز به خاک مقدس ایران موضع خواهیم گرفت و هم بر علیه نظام اهریمن مبارزه خود را ادامه خواهیم داد .
بعد از این مقدمات که بر مبنای جمله زیبای ” روشنگری تفکیک دقیق معنایی است ” و موضعگیری صریح در آن موارد لازم بود به اصل موضوع برمیگردیم :
دلیل دشمنی خونین ” ولایت با ” یهودیت ” چیست
واقعیت اینستکه دشمنی با “یهودیت” یکی از خطوط استراتژیک سیاستهای منطقه ای و ایدئولوژیک خامنه ای است. ” خامنه ای البته سعی دارد که بگوید که وی دشمن اسراییل و نه یهودیت است ، اما با نگاهی به تاریخ اسلام و جنگهای میان لشکر اسلام و یهودیها می توان گفت که مسلمانان بخصوص رسته بنیاد گرایان آنان از یهودی ها متنفر هستند ، اگر این نیست پس چرا ج.ا. بر روی نفی هولوکاست تاکید سئوال برانگیزی دارد ؟ این دشمنی نه از عقیده و اعتقاد این آخوند ولایی که در مدت 4 دهه حاکمیت این نظام شاهد بوده ایم که اینان به هیچ اصل و اصولی اعتقاد ندارند که بر مبنایی دیگر است و آن اینکه روحانیت ولایی احساس می کند که شیعه بعنوان مذهبی در اقلیت در میان جمعیت یک میلیاردی جمعیت مسلمان جهان در حال اضمحلال است و با تضعیف شیعه ، اسباب و دکان روحانیت ولایی نیز رو به نابودی خواهد رفت ، خامنه ای که فردی بشدت متوهم و اید ئولوژی گراست بر آنست که اگر بتواند شیعه را درجهان اسلام بعنوان مدافع مردم فلسطین و هویت گرایی اسلامی – عربی معرفی کند ، و باصطلاح از حقوق آنان دفاع کند ، قادر خواهد بود شیعه را در جهان اسلام بقدرتی جهانی تبدیل کرده و پرچم سبز هلال شیعه را عالم گستر کند ، درست در این ارتباط است که عقب مانده ترین گرایشات ملی گرایانه ایرانی که ارتباط میان ایران واسلام شیعی را باعث بزرگی ایران و بازگشت ایران به اوج عظمت تاریخی خود میدانند از قاسم سلیمانی بعنوان سرداری ایرانی و از خامنه ای به عنوان رهبری ملی ! نام میرند . مثلا دلقک مهوعی مانند ” امید دانا ” مشوق و مبلغ چنین گرایشی است و یا یک مسلمان متوهم دیگر مانند ” علی علیزاده ” در رسانه خود در کانال یوتیوب بر این طبل باطل میکوبد . و یا ” مرتضی محیط ” سیاست خارجی ج.ا. را مترقی میداند و آزا آن دفاع می کند . اما سیاست خارجی ج.ا. ادامه سیسات ضد ملی وضد بشری داخلی آنست و این یکی است که دو نمیشود .
اما در مورد بزرگ کردن ایران با اتصال یافتن آن بدنیای پر از ادبار و سیاهی اسلام ، اتفاقا شیعه بودن برای ایرانیان یک مزیت منفی است و جهان اسلام به این خاطر هیچگاه ایرانیان را بدرون خود نخواهد پذیرفت ( البته خوشبختانه ) . شاید اگر ایرانیان سنی بودند ، زمینه جذب شدن در جهان عقب مانده اسلام را داشتند ، اما در حالت فعلی طرح مقام عظما ! سراسر خیالی و متوهمانه است .
هزینه های کمر شکن بازسازی لبنان ، کمک به خانواده های کشته شده فلسطینی و لبنانی و ارسال دختر قاسم سلیمانی به لبنان و حضور پر هزینه سپاه در سوریه ، هم همه و همه در راستای این طرح تخیلی و کودکانه است . ممکنست باور نکنید که یک رهبر سیاسی می تواند تا این حد متوهم باشد اما مثلا یکی از نمونه های متوهم بودن اینان عملیات کربلای 4و 5 در هنگامه جنگ ایران و عراق بود که ملاها با استناد به حدیثی از کیم ، کجا ، کسی ادعا کرده بودند که اگر ایرانیان خود را به بصره برسانند امام زمان همراه با مردم شیعه آن شهر به استقبالشان خواهند آمد وبر اسا س همین خرافات عملیات کربلای 4 و 5 اجرا شد که با کشته و مجروح شدن بیش از 10000 نیرو و با شکست کامل پایان یافت . منظور اینکه برای یک آدم ایدئولوژی زده تکرار اشتباه برای اثبات حقانیت خود امری عادی است و حضور سپاه در جنوب لبنان و سوریه وارتباط با باریکه غزه درست با نظر داشت به طرح تبدیل کردن شیعه ولایی به قهرمان جهان اسلام و تبدیل شدن ” خامنه ای ” به رهبر جهان اسلام است . در صورتیکه مسلمان سنی فلسطینی مانند سایر گرایشات اسلامی ما شیعیان را نجس اندر نجس دانسته و حتی حاضر به گرفتن غذا از دست ما نیستند .
اما چرا رژیم تا کنون در طرحهای خود موفق بوده است :
می توان گفت ولایت تا کنون توانسته در مبارزه و رقابت با اسراییل دست بالا را داشته باشد ودرتحکیم جای پای خود خود در منطقه موفق باشد . دلایل آن یکی مورد ظلم و ستم بودن شیعیان لبنان و عراق بود که ج.ا. توانست در لبنان با کمکهای میلیارد دلاری به آنان آنها را به قدرتی سیاسی – اجتماعی تبدیل کند و در عراق با همکاری با آمریکا و قتل عام سنی ها شیعیان را بقدرت برساند .
از سوی دیگر تمایل آمریکا به شکست عربستان سعودی و عدم دخالت آمریکا در سوریه ( که اساسا بخاطر حفظ تعادل میان قدرت شیعه و سنی در منطقه بود ) وجود بحرانی عمیق که موجب درگیریهای همیشگی میان اسراییل و ساکنان باریکه غزه و کرانه باختری میشود و سوء استفاده ولایت از این تضاد و بحران ها است که به ج.ا. امکان بهره برداری از این بحرانها بنفع خود را داده وتوانسته است در یکی از حساسترین مناطق خاورمیانه نیروی مزدور ؛ آنهم نیرویی در حد یک گروه شبه نظامی که دراستعداد یک جمعیت چند میلیونی برای خود بوجود بیاورد . از سوی دیگر جوانان عرب ساکن اسراییل که تحت تاثیر گروههای افراطی حماس و جهاد اسلامی هستند در مواقع حرکتهای اعتراضی ، به رهنمودها و خطهای عملیاتی حماس ، جهاد اسلامی و فتح عمل کرده اند و ج.ا. نیز ارتباط فعال سیاسی- نظامی و البته مالی با حماس و جهاد اسلامی دارد . در یکی از اعتراضات اخیر جمعیت عرب ساکن اسراییل که بوقوع پیوست ، صحنه درگیری و اغتشاشات در صورت ادامه بسوی جنگ داخلی پیش میرفت و این درست نقطه ضعف اسراییل در مقابل ج.ا. است .
سیاست های اسراییل در مقابله با تهاجم ولایت به مرزهای خود :
درست در این ارتباط اسراییل که صاحب یکی از قدرتمندترین ارتشها و نیروهای اطلاعاتی منطقه است در دفاع از خود مجبور به واکنش شده است . این سیاستها در سه محور اصلی تلاش برای مزدور سازی گروههای اپوزیسیونی ، اتحاد با دولتهای منطقه و عملیات تخریب و ترور خلاصه میشوند :
1- مزدور سازی اپوزیسیون : با توجه به حمایت اسراییل از خاندان پهلوی و بعد از 40 سال از قوع انقلاب ، اسراییل هنوز بفکر بازگشت خاندان پهلوی به ایران است و اساسا در مرحله پذیرش وقوع انقلاب نیست . تازمانیکه خبرنگار نوستالژیک ” مناشه امیر ” که هنوز هم در رادیوی خود حسرت دوران اعلیحضرت را می خورد وآهنگهای لاله زاری و یک کارد سلاخ بدلم را فرهنگ اصیل ایرانی میدانست و در راس رادیو صدای اسراییل بود ، وی هنوز بر طبل افسوس برای از دست رفتن خاندان جلیل سلطنت می کوبید. در یک نظر کلی می توان گفت که سیاست حاکم بر وزارت امور خارجه اسراییل نیز در چنین چار چوبی شکل گرفته است .و این خود پاشنه آشیل سیاستمداران کشور اسراییل در درک مسائل ایران است ، این نظرگاه بر آنست که مردمی در سال 57 قدر خاندان جلیل را ندانسته ، نمکدان شکسته ، فریب مشتی آخوند را خورده اند و اکنون باید عذر تقصیر بجای آورده و فریاد ای شاه ایران برگرد به ایران را سر بدهند . میدانیم که انقلاب 57 واقعه ای اساسا فراتر از حکایت ابلهانه فریب خوردن مردم و مشتی آخوند و … است که جای بحث آن در این مقال نیست و درست بر مبنای این نگرش است که برنامه ریزان اسراییلی ایرانیان را ادمهایی میدانند که به رشد لازمه نرسیده و می توان با خریدن تعدادی از فعالان سیاسی- اجتماعی اشان ، آب رفته را به جوی باز گرداند و دعوت هز از چند گاه ایرانیان فعال سیاسی مانند امیر عباس فحر آور ، باطبی که اساسا هیچگونه سابقه مبارزاتی ، تجربه کار تشکیلاتی و اهل تحلیل و نظریه پردازی نیستند به اسراییل دقیقا در راستای این خط فکری است . حتی همکاری اسراییل با سازمان مجاهدین خلق هم در راستای اجرای سیاستهای اطلاعاتی این کشور از قبیل افشای فعالیتهای هسته ای – اتمی ج.ا. است . این خود بیانگر عدم درک اسراییلی ها از مسائل ایران است . حمایت همه جانبه و بی قیدوشرط از رضا پهلوی هر چند بطور غیر رسمی ، جمع آمدن همه عناصر سابق ساواک در اسراییل و فعلیتهای رسانه ای ” مناشه امیر ” در کنار سلطنت طلبان خود موید این ادعا است . عموما همه اسراییلی های فعال در امور ایران ” سلطنت طلب ” هستندو این برای این اسراییلی ها نقطه ضعف بزرگی در امکان تاثیر گذاری بر مسائل ایران است .سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اسراییل سعی در تحریک مسائل قومیتی سازمانهای سیاسی کرد مانند کومله ، حزب دموکرات کردستان ایران و حضور در آذربایجان علی اف داشته و شکی نیست که این راهکارها به تبلیغات رژیم در اثبات تلاش اسراییل برای تجزیه ایران کمک شایان کرده است . از یاد نبریم که وزیر دادگستری سابق اسراییل ” آیلید شاکید ” یکی از مشوقین برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق بوده و شعار بوجود آمدن دولت کرد در حاشیه مرزهای ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه را میداد که بیانگر بی تجربگی سیاسی این سیاستمدار بود و میدانیم این طرح که تهدیدی برای یکپارچگی ایران بود با چه افتضاحی تمام شد . .عجیب است که اسراییلی ها تا به این حد از درک مسائل داخلی ایران عاجز هستند .
2- سیاست دیگر دولت اسراییل در مقابله با تلاشهای ولایت ؛ اتحادهای منطقه ای بوده است و اسراییل نیز در این راستا موفقیتی بدست نیاورده است . طرحهایی مانند ، ناتو عربی ، وحدت با دولتهای حاشیه خلیج فارس و …. تا کنون نتوانسته اند این دولتها را که معمولا بدون اجازه آمریکا به هیچ فعالیت مهمی دستنمی زنند ، وادار به دست زدن به اقدامی بر علیه ج.ا. کنند . در مقاله ای تحت عنوان « آمریکا» ، « کشورهای عرب» را به راه ایران خواهد کشاند ! به این موضوع اشاره شده بود که فشار اسراییل و آمریکا و تمایل شیوخ خلیج فارس برای نزدیکی به اسراییل می توان نتیجه بر عکس داده و این نزدیگی ها موجب عکس العمل روحانیون بنیاد گرا و روشنفکران ملی گرای این کشورها و موجب ناارامی های اجتماعی شود .
3- ترور و تخریب ، سیاست دیگر اسراییل در ایران بوده است و می توان ، ترور فعالین هسته ای حزب اللهی ، عملیات انفجار در نطنز و سایر مراکز هسته ای ولایت را در از نظر ارزش عملیاتی در ردیف عملیات بسیار پیچیده بشمار آورد . ترور ” محسن فخری زاده ” را می توان یکی از پیچیده ترین عملیات های ترور و تخریب دانست .
اما با اطمینان می توان گفت که همه این اقدامات و عملیاتهای پیچیده تا کنون نتوانسته اند که رژیم ولایی را در دست یافتن به سطح بالای غنی سازی ، ساختن موشکهای نقطه زن ، استقرار در مناطق استراتژیک و درست در بیخ گوش اسراییل ; و از همه مهمتر ارسال دهها هزار موشک برای حزب الله و حماس و گروههای افراطی در منطقه بازدارد ! عملیات اسراییل علیرغم ارزش بالای عملیاتی و اطلاعاتی ، در مقابل امکانات ج.ا. در منطقه ارزش چندانی ندارند . بزبان دیگر متحدان ولایت در منطقه مردمی هستند که برای مبارزه با اسراییل حاضر به دان جان و شرکت در عملیات مسلحانه بوده و قهرمانان مردم خود بحساب می ایند ، اما متحدان ایرانی اسراییل مشتی فعالان سیاسی وبال گردن بوده که بدنبال امکانات تحصیلی و دانشگاهی و گذران زندگی مرفه بوده و در حقیقت بر سر اسراییل ، کلاه می گذارند و اینان از هیچ ظرفیت سیاسی مستقلی در ایران بر خوردار نیستند .قطعا هم قهرمانان ملت خود بحساب نمی ایند سهل است که با توجه به فقدان تجربه کار تشکیلانی و سیاسی ، می توانند مورد نفوذ عوامل اطلاعاتی رژیم هم قرا بگیرند .
از سوی دیگر اسراییل در هر سال شاهد دهها مورد برخوردهای میان اعراب و سکنان اسراییل است که اگر ج.ا. زمانی اراده کند می تواند هر کدام از این در گیریها را گسترش داده و بر آتش تیز تضادها بدمد . هر ناظر بیطرفی می تواند به این نتیجه منطقی برسد که اسراییل درمقابله با ج.ا. در خانه شیشه ای نشسته است و در جنگل برای آسایش خیال سوت میزند . آیا کشته شدن قاسم سلیمانی که می توان وی را فرد اول اطلاعاتی ، نظامی و تشکیلاتی ولایت دانست بر توان سپاه قدس تاثیری تعیین کننده نهاد و یا کشتن فخری زاده و انفجارهای مراکز هسته ای ؟ جواب منفی است .، ج.ا. به همان سرعتی که خواسته به اهداف اتمی و هسته ای خود نزدیک شده است . اخیرا و در پی خروج نیروهای روسیه از سوریه ، این مناطق را حزب الله لبنان و سپاه قدس در دست گرفتند . بازهم به مرزهای اسراییل نزدیکتر شدند .
.. اسراییل وقت زیادی ندارد و باید شیوه عمل خود در برخورد با نظام ولایی را تغییر دهد ، مزدور سازی تعدادی افراد سوء استفاده جو و بی تاثیر و حتی کم سواد و ترور و تخریب انسجام درونی نظام رابیشتر کرده و به نیروهای رژیم انگیزه بیشتر داده و عملیات ایذایی و ایجاد دردسر بوده است و اسراییل نتوانسته علیرغم اینهمه ترور ، تخریب ، اتحادهای منطقه ای ، مزدور سازی اپوزیسیون و جلب عناصر وابسته به خود از میان ایرانیان و حتی نفوذ در میان دستگاههای اطلاعاتی رژیم ، ج.ا. را یک قدم از لبنان ، سوریه و رابطه فعال با حماس و جهاد اسلامی باز دارد . از یاد نبریم که اسراییل در مقابل حرکات موسوم به انتفاضه که آتش آن گاها حتی در داخل اسراییل هم شعله ور میشود ضعیف است و اگر روزی قیام اعراب ساکن اسراییل برای جند هفته ادامه یابد ، اسراییل دچار بحران اساسی سیاسی- اجتماعی میشود
اسراییل بعنوان کشوری که دارای ضربه پذیری سطح بالایی از سوی رژیم اسلامی است باید کمی آگاهانه تر و هوشیارتر برخورد کند و تاکتیکهای خود برای برخورد با رژیم ولایی را تغییر دهد .اسراییل فرصت زیادی ندارد بخصوص که حامی اسراییل یعنی آمریکا خود دچار بحرانهای سیاسی – اجتماعی است و در چندین مورد رد سالهای اخیر براحتی متحدان خود را فروخته است . در رقابت میان اسراییل وولایت متاسفانه می توان گفت ولایت 10 – اسراییل صفر

« آمریکا» ، « کشورهای عرب» را به راه ایران خواهد کشاند !
https://wp.me/p3s7fg-6Bk

May 27, 2022