Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد شاپور بختیار از زبان دیگران – ابراهیم بی پروا

شاپور بختیار از زبان دیگران – ابراهیم بی پروا

به باور من شادروان دکتر شاپور بختیار بود که به انقلاب راستین دست زد و بیشتر خواسته های ملت را در زمان بسیار کوتاهی بر آورده کرد ولی در رویارویی با “مجهول مطلق” به علت فقدان مهلت کافی و عوامل بیشمار ریز و درشت داخلی و بین المللی ناکام ماند. آنچه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران رخ داد کودتایی علیه دولت قانونی بختیار بود .(دکتر احمد میرفندرسکی)
و نه انچه که دیگران از ان به انقلاب اسلامی یاد می کنند. شادروان شاپور بختیاربه درستی هشدارداده بود که استبداد دینی خطرناک‌تر از هر استبداد دیگری است و نظام فاشیستی اگر جنبه مذهبی داشته باشد به مراتب سهمناک تر است. اما علیرغم گفته های سنجیده و هشدارهای به هنگام، در دوره نخست وزیر اش مورد بیمهری چپ و راست، یاران و همرزمان، مخالفان و منتقدان، فتنه گران و
اصلاح طلبان، «روشنفکران» و توده، مذهبیون و مشرکین ، ملیون و جهان وطنان، مردان و زنان و دیگران قرار گرفت.
در این نوشته نگاهی دارم به نظر دیگران درباره شاپور بختیار:
شمار بسیاری او را یکی از اعجوبه های بزرگ تاریخ می دانند.
از نادر سیاستمداران جهان بود که در صداقت او نمی توان تردیدی کرد.
( مهشید امیر شاهی ،و مهدی قاسمی)
یک آلمانی ضد هیتلر: حتی اگر شکست بخوریم در آینده خواهند گفت آلمانی‌هایی بودند که در برابر هیتلر نه گفتند، واین دقیقا کاری است که دکتر بختیار در ایران کرد تا آیندگان نگویند که همه ایرانیان تسلیم خمینی شدند..دکتر بختیار می دانست که شاه باید/تصمیم گرفته برود و دیگر اصراری در ماندن او مثل دکتر صدیقی نکرد..
جواد خادم: بختیار عجله داشت، مشورتهای برخی از دوستان درست نبود. آشتی ملی با شاه برای اینکه منافع ملی را بر شاه ترجیح داد. میخواست مردم را از سنت جدا کند. بختیارتاثیرش در تاریخ ایران برجسته است. بختیار از مصدق مهم‌تر است چون بختیار در بحران قبول مسیولیت کرد.
بختیار برای هوادارانش یک رهبر مدرن و متعلق به قرن بیستم بود زیرا او نه تنها از سرامدان ادب و فرهنگ ایران، بلکه تحصیل‌کرده رشته حقوق در دانشگاه سوربن، آشنا با جامعه ی فرانسه و اروپا، سخنور ممتاز به زبان فرانسوی، آشنا با زبان های انگلیسی، آلمانی و عربی و محشور با نویسندگان و کوشندگان سیاسی برجسته جامعه ی فرانسه بود.
این ویژگی ها در متن حادثه ها و خبرهای ناگوار ده سال اول انقلاب برای ایرانیان مخالف نظام جمهوری اسلامی جلوه دارو تسلی بخش بود. دکترحمید اکبری
شادروان دکتر بختیار دلاوری بود سرشار از اندیشه نیکبختی انسان ایرانی در یک ایران دمکرات و مدرن.در این راه با قبول نخست وزیری و سرانجام قتلش جلوه ای بی همتا از گفته مشهور شکسپیر شد ” بزدلان پیش از مرگ سدها بار می میرند و شجاعان تنها یک بار می میرند.”
دکتر بختیار جرات انرا داشت که بنابر مبانی اندیشه و باورهایش، در زمانه ای که سیل خروشان و جوشان. جامعه و اکثریت قریب به اتفاق رهبران سیاسی ایران بنابر نارضایتی از دستگاه پادشاهی ، ولی به اشتباه، پیرو خمینی شده بودند، به آن مرد کهنه پرست و انتقام جو و خونخوار، با قبول مسیولانه و دلاورانه نخست وزیری بگوید«نه»! دکتر حمید اکبری
شادروان دکتر شاپور بختیار آن کسی که فراخوانده شده بود، سرمایه ای جز یکر نگی نداشت.جز به صراحت و روشنی، به زبانی دیگر سخن نمی توانست گفت. او به ندای قلبش پاسخ گفته بود، اما در مقابل آن همه هفت رنگی، این یکر نگی کاری می توانست کرد؟ گاه این فکر موذی موریانه وار در ذهنم می دود که اگر به جای او ذکالملک فروغی را هم در آن توفان برگزیده بودند، ایا او جمله معروف «می ایند و می روند و با کسی کاری ندارند» را اینطور تصحیح نمی کرد «می مانند و با همه کس و همه چیز کار خواهند داشت» ؟!شادروان دکتر صدرالدین الهی
انسانیت و ایران را در هم آمیخت . همه عمر با دیکتاتوری مبارزه کرد و هرگز تسلیم نشد. وطن پرستی یگانه و عاشق مردم ایران بود. نهضت مقاومت ملی ایران را پی گذاشت.
بختیار در مدت کوتاه نخست وزیری بسیاری از آرزوهای مردم را بر آورد، پی بناهای حکومت مردمسالاری را گذاشت، زندانیان سیاسی آزاد و ساواک را منحل کرد.دکتر بختیار با دستی گشاده و بدون نگرانی از «فرداها» حدود یکصد ملیون دلار و ۱۲ سال از عمر خود را صرف سازمانی نمود که قیام شاهرخی را بدون پرده پوشی به راه انداخت. پس از شکست قیام شاهرخی بالغ بر ۹۰۰ نفر نظامیان جانباز شکنجه و اعدام شدند.خامنه ای و رفسنجانی فرمان دادند تا دکتر عبدالرحمان برومند و خود دکتر بختیار ذبح اسلامی شوند-. شادروان مهندس فریدون امیر ابراهیمی
تهمت زدن به دکتر شاپور بختیار از روزی که او در یکی از دقایق سخت و حساس تاریخ معاصر ما قبول مسیولیت کرد و وارد میدان ملکداری شد، سکه رایج بوده‌است این را همه می دانیم..
بر حق بودن آرمان های او برای ایران و ایرانی، بر همگان روشن شده است. گروه حاضر در این مکان و دیگر همفکران صمیمی و یکدلی که طی دوران قدر او را شناخته اند می بایست از این مشاهده خشنود و سربلند باشند-از سخنرانی خانم مهشید امیر شاهی درمراسم سالگرد دکت بختیار
نحوه برخورد با دکتر بختیارهنگامی که به قصد نجات ایران پا به میدان گذاشت و علم مبارزه با دیکتاتوری نعلین را بلند کرد، برای من یادآور رفتاری است که با گالیله در اروپای قرن هفدهم شد.
باور هردو تحول بر انگیز، ولی در عین حال بدیهی بود: دانشمند ایتالیایی مدعی مرکزیت نداشتن زمین در جهان بود و بختیار اعتقاد راسخ داشت به کوتاه کردن دست دکانداران دین از عرصه سیاست.. هومان بختیار
بختیار پل انقلاب مشروطه به انقلاب آینده بود. دکتر جاماسب سلطانی
او درست در آن ایام تب آلود که خرد و بزرگ در طلسم جادو شده «امامت امام خمینی» و حتی یاران و همرزمان قدیم او غرق غفلت از میراثی که با خود کشیده بودند در وجود «امام» نوظهور نه فقط «تجسم آرمان های یک ملت» بلکه تجسم آرمان های همه ملل در هم کوفته ی جهان را مشاهده می کردند و پیر مرد ناگهان «امام»شده را به یمن همتش و به «جلال استقامتش و به شوکت حق پرستی اش می ستودند و گشاینده ی«کاری» در جهان می دیدندکه « نه در حد باور جهانیان» می توانست بود و نه چنان که قلم به آسانی بیان توان کرد، هشدارهای عالمانه خود را داد.- مهدی قاسمی
حال که او درمیان نیست و از افسانه ی جایزه و صله هم نشانی نه… چرا ننویسید و نگوییم، و از سر حق شناسی و حق پرستی ننویسیم و نگوییم، که او در باورهای خود نه تنها صادق بود که واقع گرا و درست اندیش و پیشگویی نازک بین و ژرف نگر نیز بود.-مهدی قاسمی

بختیار در زمره شخصیتهای پایبند به قانون و آن هم قانون انسانی است و یکی از مولفه های دستیابی به دمکراسی و سکولاریزم ماندگار در ایران نیز همین حکومت قانون است.
یکی دیگر از ویژگیهای دکتر بختیار دریافت و شناخت او از دوران بسیار حساس و پرشور و شوق انقلاب ۵۷ است، او دریافت که باید در برابر پدیدار شدن یک حکومت دینی ایستادگی کرد. گرچه بسیاری از روشنفکران آن زمان از چپ و ملی گرا و راست و غیره این خطر را در نیافتند و تصور می کردند که خمینی به وعده هاییکه در پاریس داده، وفادار خواهد بود. خطر حکومت دینی را هیچ کس مانند بختیار درک نکرده بود. بختیار دریافت که انقلاب ۵۷ طغیان جهل بود و جامعه هم متاسفانه با آغوش باز از طغیان جهل استقبال کرد. ولی بختیار در برابر چنین جهلی ایستاد و جانش را هم از دست داد. اگر مشروطه خیزش بیداری بود انقلاب ۵۷ طغیان جهل بود.-محمد امینی
“فرنگی کارها ” در دومین تلاش برای قتل بختیار ۱۵ مرداد سال ۱۳۷۰سرش را با کارد اشپزخانه بریدند یعنی یک روز پس از سالگرد مشروطیت. قاتل سرانجام با گروگانی فرانسوی در تهران مبادله شد. احتمالا هیچ کدام از ترورهای فرامرزی تا این حد دل رندان حقپرست را شاد نکرده است.-محمد قاید
بختیار کاملا به این مسیله آگاه بود که مشکل اصلی ایران تعیین نظام سیاسی کشور و این امر است که بر هر مسیله سیاسی دیگری اولویت دارد: نظام سیاسی ایران دمکراسی پارلمانی باید باشد و قانون اساسی مشروطیت در این باب مرجع اعلاست.
بختیار درست آدمی بود که ایران و بخصوص آزادیخواهان ایرانی در آن شرایط لازم داشتند. بخت بزرگ شان این بود که یافتندش و خطای بزرگشان اینکه قدرش را ندانستند.-
بختیار ناچار شد تا در برابر اکثریت بایستد، اکثریتی که خیابان‌ها را اشغال کرده بود، رسانه ها را قبضه کرده بود،و در بین فعالان سیاسی و روشنفکران، وحدتی کم سابقه و کم نظیر آفریده بود. بسیار گفته شده و به تصور من بحق هم گفته شده که اکثریت مردم ایران در دعوای انقلاب خاموش بودند و به هر صورت شمار آنهایی که در مبارزه انقلابی شرکت فعال نکردند، به مراتب بیش از آنهایی بود که چنین کردند.
رامین کامران
ملت ایران یک پوزش بزرگ به زنده یاد دکتر بختیار بدهکار است.
دکتر حسین لاجوردی
دکتر حمید اکبری، دکتر مهرداد درویش پور، و دکتر جاماسب سلطانی در کنار بسیاری از پژوهشگران، استادان دانشگاه‌ها، فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و تاریخدانان باور دارند که شادروان دکتر شاپور بختیار در بحران ۱۳۵۷ راه سوم برای نجات کشور ارایه داده بود.
هنوز برایم پرسش است چرا اکثریت «روشنفکران»، فعالان سیاسی، چپگرایان و همرزمان دکتر بختیار در جبهه ملی در گزینش بین دکتر بختیار سوسیال دمکرات، لاییک، انسان مدرن قرن بیستم، با پیشینه ای شفاف و مبارزات طولانی علیه هرنوع خودکامگی، آشنا به جهان و شرایط آن، حقوقدان و دولتمرد، مدافع حقوق انسان که مبنای فلسفه سیاسی اش را بر تلاش برای خوشبختی انسان می دانست، و آزادی را ارج می نهاد، خردگرا بود و باورمند به قانون و عدالت اجتماعی، و سید روح اله خمینی موسوی هندی پیرمردی بیگانه با جهان و در اندیشه انتقام و با افکاری واپسگرا از ۱۵۰۰ سال پیش که به چیزی جز ویرانی ایران نمی اندیشید دومی را برگزیدند؟
حسنین هیکل سردبیر روزنامه الاهرام مصر و از روزنامه نگاران برجسته جهان گفت: خمینی تیری است که از عصر حجر به قلب قرن بیستم شلیک شده است. چقدر این جمله به زیبایی خمینی را توصیف کرده است!
راستی، شاپور بختیار و حسنین هیکل چه چیزی را می دیدند که اکثریت قریب باتفاق «روشنفکران» ایران دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ نتوانستند ببینند و بفهمند و در سوی درست تاریخ قرار گیرند؟
بی جهت نیست که دکتر رامین کامران او را ” آموزگار آزادی ما”، دکتر نیما ناصر آبادی اورا “امید نسل جوان”، حسین باقرزاده او را”سیاستمداری که درتاریخ بزرگ شد”، فرج سرکوهی ” ماموریت بختیار را نجات ایران از استبداد مذهبی”، دکتر مهدی مظفری “بختیار کشته شد اما نمرد!”، و هومان بختیاراز را با سرشتی ویژه توصیف می کند که قدرش درزمان زنده بودنش دانسته نشد.
اما بختیار برای همیشه در تاریخ ایران حضور خواهد داشت زیرا میراثی از خود برجای گذاشت که ماندگار است و رهایی بخش ایران! آنچه مایه خشنودی است امروزه همه کسانی که براستی مخالف با رژیم مذهبی ایران هستند مستقیم و یا غیر مستقیم راه بختیار را پیگیری می کنند.
ایران هرگز نخواهد مرد!

ابراهیم بی پروا

Sent from my iPhone