Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد سفررضا پهلوی به اسرائیل: جلب اعتباروندیدن تصویر بزرگتر؟حسین آرین

سفررضا پهلوی به اسرائیل: جلب اعتباروندیدن تصویر بزرگتر؟حسین آرین

عصر جمعه اول اردیبهشت، سفر پنج روزه رضا پهلوی به اسرائیل به  پایان رسید.  سفرش به دعوت دولت اسرائیل بود و میزبانی اش هم با خانم گیلا گامیلی اِل، وزیر اطلاعات این کشور.

 اهداف رسمی سفر

 اهداف مهم این سفر را رضا پهلوی و رسانه های اسرائیلی چنین گزارش کردند :

شرکت در مراسم یاد بود قربانیان هولوکاست ؛

 آشنایی با فناوریهای پیشرفته اسرائیل در زمینه استفاده بهینه از منابع آبی و شیرین سازی آب ؛

بازدید از دیوار ندبه ؛

دیدار با جامعه بهائیان اسرائیل و جامعه یهودیان ایرانی تباراسرائیل؛

  و بالاخره  دیدار با مقامهای اسرائیلی.

   رضا پهلوی، ییش از سفر، از کوروش ، فتح بابل و آزاد سازی یهودیان، ملکه اِستر  و روابط دیرینه ایرانیان و یهودیان نیز سخنانی به میان آورد و حتی  تاکید کرد که حامل پیام دوستی از سوی “ملت ایران”  برای اسرائیلی ها است.

گفتن ندارد که به عنوان یکی از چهره های اپوزیسیون، او میتواند از طرف حامیان و هواداران خود در داخل و خارج ایران سخن بگوید ولی صحبت از طرف مردم و خود را نماینده ملت ایران دانستن، فی نفسه نادرست است.

افراطی ترین دولت اسرائیل،  تکرار آمادگی برای حمله به ایران  

این سفر در حالی صورت گرفت که دولت ائتلافی راستگرای نتانیاهو که افراطی ترین دولت از زمان بنیان گذاری اسرائیل قلمداد شده، با اعترا ض های مکرر و گسترده داخلی وافزایش خشونت میان نیروی های اسرائیلی و گروههای فلسطینی دست و پنجه نرم میکند، ضمن اینکه در ماههای اخیر  مقامهای اسرائیلی و ژنرالهای این کشور، آمادگی حمله نظامی علیه ایران  را بیش از پیش  مطرح کرده اند.

به گفته یاکوف آمیدور، رئیس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل،  جنگ “از دیدگاه اسرائیل ضروری ” است.  در عمل هم، ارتش اسرائیل با برگزاری و یا شرکت در رزمایش های متنوع و گسترده  توام با افزایش توان تسلیحاتی اش با کمک آمریکا، بار ها نحوه اجرای این حمله را تمرین کرده است.

حواشی سفر

احترام به قربانیان هولوکاست، گرفتن عکس با کیپا در کنار دیوار ندبه ، حضور در دانشگاه حیفا و دیدن مرکز جهانی بهائیان ، ملاقات یهودیان ایرانی تبار، و بازدید از کارخانه نمک زدایی سورِک را  باید حواشی این سفر تلقی کرد.  دغدغه های زیست محیطی ومسئله بحران آب  و نیاز به نو سازی اکو سیستم ایران بر بسیاری از کارشناسان ایرانی و حتی مردم عیان است، ولی در این برهه زمانی و در جدول ارجحیت خواسته های مردم ایران برای عبوراز رژیم اسلامی، چه جایگاهی دارد و چه کاری از او ساخته است ؟

گفت و گو های سیاسی

چرایی این سفر در این برهه زمانی  وگفت وگو و مراوده  او با  نتانیاهو و شماری از وزیران اسرائیل که به اصطلاح پرونده  جمهوری اسلامی و ایران  دست آنها است،  پرسش برانگیز و قابل تامل است.

  رضا پهلوی ضمن دو بار دیدار با بنیامین نتانیاهو، با ران دِرمِر، وزیر راهبردی ، تساخی هانگبی، مشاور امنیت ملی ، و اسحاق هرتزوک، رئیس جمهور نیزبه گفت و گو نشست و وزیر اطلاعات اسرائیل را که میزبانش بود در اغلب ملاقات ها در کنار خود داشت.

اینکه  دقیقاً درباره چه مسایل و موضوعاتی در این ملاقات ها گفت و گو شده، بر ما آشکار نیست و رسانه های اسرائیلی هم آنها را بازتاب نداده اند. اما از فحوای کلام رضا پهلوی و سخنانی که پس از ملاقات ها و یا پاسخ به پرسش برخی از خبرنگاران بزبان آورده، میتوان متوجه شد که خیزش مردم ایران ، یکی از رئوس مطالب مورد بحث بوده است.

 تعریف و تمجید از دمکراسی اسرائیل ؟

در این راستا، او از اسرائیل خواست که از” آرمانهای دمکراتیک” مردم ایران حمایت کند و اسرائیل را یک “دمکراسی فوق العاده” در منطقه توصیف کرد.

 طرفه اینکه این تعریف و تمجید بیش از اندازه از کشور و دولتی  صورت میگیرد  که خود روزانه ارزشهای دمکراتیک  و حقوق بشری را در ارتباط با فلسطینیان  زیر پا میگذارد. اینگونه رفتار از سوی اسرائیل  سابقه طولانی دارد و مصادیق این رفتار و عملکرد که بسیار طولانی  است  در  گزارشها و مقالات و کتب مستدل پر شماری که در این باره  از زمان برپایی این کشور انتشار یافته، قابل دسترسی است.

اسرائیل  بر خلاف  آنچه که رضا پهلوی میگوید یک دمکراسی فوق العاده نیست . این کشور در بهترین شرایط و با ارفاق و آسان گیری زیاد یک “دمکراسی  کمرنگ”   است  و باید امیدوار بود که رضا پهلوی اسرائیل را الگو قرار ندهد و به فکر  کمک به ایجاد چنین دمکراسی  در ایران پسا رژیم  اسلامی نباشد.

 همگامی با سیاست خارجی اسرائیل

در این سفر، در حالیکه رضا پهلوی از دوستی مردم ایران با اسرائیلی ها و وعده عقد پیمان کوروش پس از سرنگونی رژیم آخوندی  تاکید کرد، از بالا رفتن احتمال حمله اسرائیل به ایران سخنی گفته نشد.

 با اینهمه رضا پهلوی گفت،  مذاکره با رژیم اسلامی درباره برجام راه چاره نیست و هر گونه قرار دادی با این رژیم بی فایده خواهد بود و اینکه سرمایه گذاری در آلترناتیوی که مردم ایران میخواهند، سریع ترین راه برای دفع همه تهدید ها است.

 اینگونه  اظهارات که در آن مخالفتی با حمله نظامی در آن دیده نمیشود  و گفت و گو  وبرجام را که به هر شکل و شمایلی باشد، رد میکند و در واقع دیپلوماسی را از معادله حذف میکند، راه را برای حمله نظامی  هموار میکند.  این سخنان رضا پهلوی   همان است که نتانیاهو و همگنانش  گفته و میگویند  و ترامپ هم با خارج شدن از برجام با تشویق نتانیاهو  همین رویه را پیشه کرد و تحریم های حداکثری را با پیامد های انسانی دهشتناک برای مردم ایران ، نه رژیم  اسلامی، رقم زد و سر آخر راه به جائی نبرد.

  آلترناتیوی که رضا پهلوی دنبال آن است، ضمن پسندیده بودن، معلوم نیست که چه زمانی محقق شود . اگر واقع بینانه به جنبش شجاعانه و بی سابقه مردم  در ماههای گذشته و هزینه های انسانی آن نگاه کنیم،  می بینیم که به رغم تکان دادن رژیم آخوندی،  هنوز بدلایل  زیاد که از حوصله این نوشته خارج است ، زمینه های لازم را برای سرنگونی رژیم  اسلامی فراهم نکرده است.

 به احتمال بسیار زیاد،  تا زمان سرنگونی رژیم در غیاب دیپلوماسی،  برنامه هسته ای  آن ادامه خواهد یافت و این کار برای آخوند ها  که بقای رژیم شان بر منافع ملی و ایران مرجح است و دغدغه مردم ایران را هم ندارند ،  گزگ بیشتری دست نتانیاهو خواهد داد که حمله نظامی را عملی کند.

فرا فاجعه حمله نظامی، بر باد رفتن زیر ساختهای ایران  

این سخنان نسنجیده و دو پهلوی رضا پهلوی در واقع به طور ضمنی  حمله نظامی اسرائیل و آمریکا مردود نمیشارد.

 این نوع سخنان  که کم سابقه نیست و برخی از گروهها و حتی کارشناسان کنتراتی  برخی از رسانه ها  که با برداشت نادرست و نگاههای جانبدارانه و سرسری شان، حمله نظامی را جایز هم میدانند، میتواند برای ایران، نه رژیم  اسلامی، فرا فاجعه ببار آورد. 

بخشی از این گروهها با برداشت های نادرست شان، حمله نظامی را  صرفاً علیه رژیم میدانند و نه ایران. بخشی دیگر هم ماهیت جنگ و نحوه احتمالی اجرای  آن و پیامد های دهشتناک اش برای ایران و مردم  نمیدانند.

 حملات نظامی تحت لوای از بین بردن  تاسیسات هسته ای، بی شک پایگاههای نظامی و موشکی ، کارخانجات تسلیحاتی،  شبکه های پدافند هوایی و زیر ساختارهای کشور را که بتواند توان واکنش به  حملات را از سپاه و ارتش بگیرد ، شامل خواهد شد.  حملات محدود و بزن و در رو از سوی اسرائیل و آمریکا در کار نخواهد بود و بعید است که رژیم اسلامی با اولین حملات دستها را به تسلیم بالا ببرد. 

  بعید است که رضا پهلوی درباره  برنامه ریزی گسترده اسرائیل برای حمله  به ایران با نتانیاهو یا دیگران وزیران کلیدی در این زمینه گفت و گو کرده باشد. یا با زبان دیپلوماسی به نخست وزیر اسرائیل یاد آوری کرده باشد که  تهدید های  رژیم اسلامی و الدرم و بلدرم های تو خالی آن  را با بزرگنمایی و برای نیل به اهداف سیاسی و استراتژیک اش در منطقه، دنبال نکند و  اینکه  رژیم اسلامی برای کشوری مانند اسرائیل که  با داشتن موشکهای بالستیک مجهز به کلاهک های هسته ای و همچنین شمار کلاهک های هسته ای آماده به کار و انبار شده اش که دستکمی از بریتانیا یا فرانسه ندارد، نمیتواند یک تهدید موجودیتی تلقی شود.

 بعید است که رضا پهلوی با دیدن تصویر بزرگتر زمینه گفت و گو ها را به این موضوعات کشانده باشد.

مردم ایران اسرائیل ستیز نبوده و نیستند ولی هزینه حملات اسرائیل را همین مردم خواهند پرداخت و سیه روزی شان را فزون تر خواهد کرد.

جلب اعتبار، ندیدن تصویر بزرگتر

واقعیت این است که جنبش اعتراضی در ایران فرصتی به رضا پهلوی داده است که خود را به عنوان یک مخالف بسیار مهم جلوه دهد .  در این راه بنا به نیاز برای مدتی یک پلاتفرم مخالفت با رژیم اسلامی را  با  سلبریتی های دیگر شریک شد که نتیجه  آن منشوری بود که  مضمحل شده و  تا به حال یک نفر از تیم جورج تاون، رضا پهلوی را مقصر این ناکامی دانسته است.

 سفر او به اسرائیل نشان داده است که او میخواهد خود را از دیگران جدا کند و مخاطبان بیشتری داشته باشد.  میداند که نزدیک شدنش به اسرائیل و پیزر لای پالان مقامهای این کشور گذاشتن  و حامی پر و پا قرص بودن سیاست خارجی این کشور، در واشنگتن جواب میدهد و نظر کاخ سفید و کنگره را بیشتر به سوی او جلب میکند. به عبارت دیگر، سفرش یک نوع فرصت طلبی سیاسی  و جلب اعتبار و تبلیغات  برای خودش است.

همانگونه که در اسرائیل نشان داد  با مطرح کردن تقاضا هائی مبنی بر ضرورت کمک به  جنبش اعتراضی، دادن سرمایه و ابزار به مردم و همکاری نزدیک با آنها برای مقابله با رژیم اسلامی، بر آن است که آمریکا و اسرائیل تحت رهبری او، تغییر رژیم در ایران را در برنامه کاری خود قرار دهند. در ضمن  برای رسیدن به این هدف با حملات نظامی  آنها هم مخالفتی ندارد و یا آنها را  بنا به مصلحت نادیده گرفته است .

امید است رضا پهلوی از سرنوشت احمد چلبی درس عبرت بگیرد که زمانی  حامیان آمریکائی اش او را جورج واشنگتن عراق میخواندند.

پایان