Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد ”رضا پهلوی” پسری که باید جوابگوی جنایات پدر باشد.کاوه فرزند ملت

”رضا پهلوی” پسری که باید جوابگوی جنایات پدر باشد.کاوه فرزند ملت

اولین با ر” استالین ” بود که گفت ” پسر جوابگوی جنایات پدر نیست ” و آن موقعی بود که پسر خرد سال الکساندر کرنسکی نخست وزیر دولت موقت روسیه (که از قضا سالمرگ وی همین امروز است ) بطور اتفاقی و در جریان دستگیری یک سارق ، شناسایی شد . به استالین اطلاع داده میشود که پسر کرنسکی دستگیر شده است وی می گوید ” پسر جوابگوی جنایات پدر نیست ، وی را با محبت در خورد یک کودک به یتیم خانه سپرده و همیشه مرا در جریان احوالات وی بگذارید. جریان یافتن و سرنوشت پسر کرنسکی را در این بخش از یک سریال طولانی می توانید ببینید .
اما می توان با اطمینان گفت که درست بر عکس ، رضا پهلوی باید جوابگوی جنایات پدرش محمد رضا شاه باشد و علت آنهم اینستکه هیچگاه جنایات پدر را محکوم نکرده است .. اول یک نکته را روشن کنیم که منظورمان از جنایات محمد رضا شاه چیست ؟ ایا منظور اعدام و سرکوب و زندانی کردن مخالفان از سوی ساواک را در نظر داریم؟ اگر بگوییم آری که استدلال ضعیفی است ، چون در آن صورت یک فرد سلطنت طلب و یا شاه دوست می تواند به ما بگوید که کدام سیاستمدار از فاشیست و لیبرال و سوسیالیست و کمونیست و بناپارتیست ، نکشت ؟ حرفی منطقی است ، بنابراین باید گفت هیچ سیاستمداری را فقط بخاطر قتل و کشتار و زندانی کردن مخالفان خود نمی توان جنایتکار نامید بلکه ارتکاب به مجموعه ای از سیاستهای خیانتکارانه است که یک سیاستمدار را به جنایتکار تبدیل می کند و در این نوشته بر آن هستیم که این امر را در باره آخرین شاه پهلوی اثبات کنیم .

وقتی که ما از جنایات محمد رضا شاه میگوییم که رضا ، که رضا پهلوی فراتر از سرکوبهای بابایش باید جوابگوی آنها نیز باشد 37سال هدر دادن امکانات اقتصادی ، اجتماعی و انسانی کشوری ثروتمند با چشم انداز رشد شتابان بنام ایران است . جنایت محمد رضا شاه محدود کردن منافع کشور در چهارچوب منافع سلطنت ، دربار و قدرت فردی خود است و اگر بتوانیم این نکته را ثابت کنیم نه تنها رضا پهلوی که هر مدافع وی نیز باید جوابگوی آن جنایات باشد .

اولین خیانت محمد رضا شاه بوجود آوردن یک دربار بغایت فاسد و اختلاسگر در اطراف خود بود و شاه پهلوی و همین افراد فاسد طبیعتا برای پنهان ماندن سوء استفاده های خود از هرگونه فعالیت سیاسی آزاد مخالفان خود و تاسیس حزب و … جلوگیری بعمل می آوردند . فساد خاندان و در بار پهلوی بحدی بود که حتی در گزارشهای سازمان سیا هم به آن اشاره شده بود .

سیا در گزارشی در این باره می‌نویسد: «اخیراً رئیس یکی از بزرگترین بانک‌های ایران به یکی از مقامات سفارت گفته که چندی پیش، توجه شاه را به یکی از معاملات اشرف جلب کرده بود. گفته بود اگر جزئیات این معامله علنی شود، بازتاب منفی خواهد داشت. شاه به این گزارش توجهی نکرد. رئیس بانک می‌گفت اگر کسی دیگر جز اشرف این کار را کرده بود، ده سال حبس می‌کشید». به گفته یک اقتصاددان معتبر غربی، در چند سال آخر سلطنت مقدار بسیار زیادی پول -احتمالاً به اندازه ۲ میلیارد دلار- مستقیماً از درآمدهای نفتی به حساب‌های مخفی خارج از کشور خاندان سلطنتی واریز شد. منابع غربی ثروت خانواده پهلوی در ایران و خارج را بین ۵ تا ۲۰ میلیارد دلار برآورد می‌کردند.. ( به نقل از کتاب معمای هویدا و ایران میان دو انقلاب )

اردشیر زاهدی مدعی است که هویدا ۳۵۰ هزار دلار برای مخارج شخصی شاهدخت اشرف به او پرداخته‌است. زاهدی می‌گفت اشرف می‌خواست یکی از معشوقان خود را به جلسات سازمان ملل ببرد. به گفته زاهدی، این معشوق گفته بود برای چنین سفری سیصد هزار دلار می‌طلبد. به رغم مخالفت شدید زاهدی با پرداخت این مبلغ، هیئت دولت، با پرداخت آن موافقت کرد. (معمای هویدا – عباس میلانی )

فردی که از وی بعنوان معشوق اشرف یاد میشود پرویز راجی آخرین سفیر ایران در لندن بوده است بگفته پرویز ثابتی راجی با اشرف پهلوی رابطه داشته و بهمین دلیل اشرف به هویدا فشار میاورده تا به او پستی در نخست وزیری بدهد و ثابتی نهایتا به هویدا میگوید پدر راجی به مصطفی فاتح گفته: «مصطفی! دارم از غصه دق می کنم! گفته این پرویز ما ج…. شده! (یعنی خدمات جنسی به اشرف میداده .

رضا پهلوی جوابگوی گل کاریهای این خانم محترمه !! نیز می باشد .

سرقت اموال ملی توسط فرح دیبا و اشرف پهلوی نیز جزء کوچکی از این خیانت ها است .

پرویز راجی سفیر ایران در بریتانیا در گزارشی می گوید : از کاخ شاه در نیاوران، در ارتفاعات شمال تهران که ویلاهای ثروتمندان پیرامون آن جمع شده‌است، ملکه فرح دیبا یک هواپیما پر از لباس و اشیایی که دیگران اثاث منزل می‌نامند، به آمریکا فرستاده‌است. مأموران گمرگ در سراسر اروپای غربی و آمریکای شمالی متحیر گشته‌اند. چگونه می‌توان اشیاء گرانبهایی نظیر جامه‌دان‌ها و صندوق‌های لبریز از قالی، تابلو، مبل، الماس، گردنبندهای مروارید، انگشترهای یاقوت، گوشواره‌های زمرد، نیم‌تاج‌های زنانه و سرویس‌های نقره‌ای را که از ایران خارج می‌شود را ارزیابی کنند

شوکراس به نقل از پرویز راجی سفیر ایران در لندن، آورده‌است که در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش اشرف خواسته بود که کشورش را ترک کند، چرا که او به سمبل فساد و زیادخواهی‌های خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاق‌های کاخ او که اخیراً نوسازی و تزئین شده بود، کاملاً برهنه گشت. قالی‌ها و تابلوها بسته‌بندی شده و به یکی از خانه‌های اشرف (شاید در ژوان‌له‌پن، شاید به خانه پسرش، شهرام در لندن، شاید به جزیره متعلق به او در سیشلز) منتقل شده باشد. پسر دیگرش، در یکی از شب‌های اکتبر ۱۹۷۸ که در کاخ مادرش شام را صرف می‌کرد، رو به تابلویی که هنوز به دیوار آویخته بود گفت: «این یکی را فراموش کرده‌اند بردارند». ( بنقل از شوکراس، آخرین سفر شاه، صفحات 9-10.) شرح دزدی های خاندان پهلوی و بخصوص فرح که اینروز ها سلطنت طلبان از وی بعنوان نمونه عفت و پاکدامنی یاد می کنند مثنوی هفتاد من کاغذ است و به همین بسنده می کنیم . رضا پهلوی بعنوان مدافع رسمی و قانونی سلطنت پهلوی باید در دادگاهی عادلانه جوابگوی همه دزدیها و اختلاسهای خاندان پهلوی باشد .

ای کاش که خیانتهای پهلوی محدود به دله دزدی و اختلاس بود !

خیانت اساسی و بزرگ محمد رضا شاه تبدیل ایران به فروشنده انحصاری نفت خام ، وارد کننده کالا ، و خریداری اسلحه فقط بر اساس منافع شرکتهای فروشنده اسلحه خارجی بود . شاه ایران نیز به مانند شیوخ کم سواد خلیج فارس در آن سالها که رهبران قبیله های موجود در سرزمینهای بی آب و علف عربستان و جزیره های خلیج فارس بودند ، بدون هیچ چشم اندازی در جهت برون رفت از اقتصاد نفتی ، وبنابر منافع آمریکا تولید و صدور نفت خود را به حداکثر ظرفیت موجود رساند ، اما اینکه چرا در آن سالها فروش نفت بیشتر و حتی بقیمت بالاتر ، درچهارچوب منافع آمریکا شکل گرفت به این ترتیب بود که : دولت نیکسون در مواجهه با افزایش تورم، بدهی‌های ناشی از جنگ ویتنام، روند فزاینده هزینه‌های داخلی و توازن مداوم کسری پرداخت‌ها، در آگوست 1971 تصمیم گرفت به طور ناگهانی و تکان دهنده‌ای به قابلیت تبدیل دلار آمریکا به طلا خاتمه دهد. در پی این شوک نیکسون، جهان پایان دوره طلا را تجربه کرد و سقوط آزاد دلار آمریکا در میان تورم فراینده رخ داد.
از طریق توافق نامه‌های دو جانبه با عربستان سعودی وایران که از سال 1974 آغاز شد، ایالات متحده موفق شد اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک ) را متقاعد کند تا فروش نفت انحصارا به دلار را آغاز کنند قیمت نفت فقط طی چند سال از 10 دلار در هر بشکه به 40 دلار رسید و به این شکل نفت ایران و کشورهای خاور میانه عملا بعنوان پشتوانه دلار عمل می کرد ( امری که سازمان دهنده آن آمریکا بود و سلطنت طلبانه انرا بعنوان خدمت محمد رضا شاه قلمداد می کنند ) و میدانیم حاصل صدور بی ملاحظه نفت وبازگشت دلارهای حاصل از این فروش ایران را دچار رشد نجومی بخش نفت ، بیماری هلندی( نابودی همه بخش های اقتصادی بخاطر رشد سرسام آور بخش اقتصاد صادرات مواد خام ) یعنی اضمحلال بخش های دیگر کرد و شاه و دربار با این حرف کودکانه که پول داریم و میدهیم و می خریم و حتی برای درباریان و اطرافیان خدمتکاران فیلیپینی می آوریم تیشه بریشه اقتصاد مملکت زدند . شاه بخش نفت را بعنوان منبع در آمدی که نیاز به اشتغال زیاد ندارد عملا به بخش اصلی اقتصاد ایران تبدیل کرد نفت در ایران و در سایر کشورهای انحصارا نفت فروش بعنوان بخش منهدم کننده کشاورزی ، صنعت و حتی خدمات عمل کرد و کشاورزان و تولید کنند گان خرد وسنتی چنان در مقابله با واردات ناتوان شدند که بعد از مدتی به ساکنان حلبی ابادهای اطراف مراکز استانها تبدیل شدند . شاه بجای اینکه به مخالفان خود لقب کرم و فاضلاب و …بدهد باید میلیونها خرده مالک و صاحب زمینهای کشاورزی خرد را در مجتمع های کشت و صنعت و در تعاونی های تولید جمع می کرد و با این کار از یکسو از خانه خرابی آنان جلوگیری می کردو از سوی دیگر تیشه بریشه خرافات که خود ناشی از فقر و خانه خرابی و کشاورزی غیر مکانیزه است میزد ؛ تجربه ای که اسراییلی ها در کیبوتص و روسها در مجتمع های تولید و توزیع در کشورهای خود به آن دست زدند و نتایج آن موفقیت آمیز بود ، اما مگر عقل محمد رضا شاه که فقط بنا بر صلاحدید آمریکایی ها کار میکرد و آمریکایی ها حتی تاامروز هم از تبدیل شدن کشورهای نفت فروش به کشورهایی صنعتی به اشکال مختلف ممانعت بعمل می آورند به این حد از پیشرفت میرسد ؟ ناصر شاهین پر ، تاریخ پژوه مستقیما از گزارشاتی می گوید که شاه در دیدار با کندی از وی دستور العمل های اجرای سیاستهای مورد تایید آن کشور را دریافت میکرده است و منافع کشور ما با آمریکا از یک جهت مشخص هیچگاه نمی تواند همسو باشد چون دنیای صنعتی و مشخصا آمریکا ، صنعتی شدن کشورهایی از نوع ایران را مرگ صنعت و اقتصاد خود میدانند و علت آنهم اینستکه در صورت تبدیل شدن بخش کشاورزی و صنعت به موتور محرک اقتصاد ی این کشورها ، آنان برای رفع نیارهای ارزی خود فقط متکی به فروش نفت خود نبوده و آمریکا از پشتوانه نفتی پول خود و غرب بصورت اعم از امکان دریافت نفت به اندازه کافی و فروش محصولات خود محروم میشود . محمد رضا شاه ، ایران و نفت آنرا به تله آمریکا و متحدان خود انداخت . عجیب است که هنوز بعضی از اقتصاددانان نزدیک به پهلوی از رشد بالای 10% اقتصادی در زمان شاه حرف میزنند و عامدانه علیرغم علم بموضوع بروی خود نمی آورند که آن رشد 10درصدی حاصل از فروش نفت همراه با خود رکود و تورمی را در اقتصاد ببار آورد که قبل از همه خود اعلیحضرت را به زمین گرم زد و این واقعیت نه فقط در ایران که آن سالها در اغلب کشورهای نفت فروش اتفاق افتاد . در سالهای 1979-1975 کشورهای صادر کننده نفت از مازاد حساب تجاری 24 میلیارد دلاری به کسری 14 میلیارد دلاری رسیدند و غرب عملا هر آنچه را بعنوان پول نفت به این کشورها داده بود در قالب سود وام های اعطایی به این کشورها پس گرفت و نهایتا کار بدانجا رسید که در سال 1980 کشورهای صادر کننده نفت 100 میلیارد دلار بدهی داشتند . واردات کشورهای نفتی که در اوائل دهه هفتاد با رشد 67% روبرو بود ، بخاطر افت قیمت نفت به رقم 16% کاهش یافت و موجب کمبود کالا و گرانی و نارضایتی مردم شد . در همه کشورهایی که محمد رضا شاه نیز رهبر یکی از آنها بود سهم نفت در تولید ناخالص داخلی به بیش از 70% رسیده و سهم بخشهای کشاورزی و صنعت بشدت کاهش یافت .( بنقل از معمای فراوانی – رونق های نفتی ، دولتهای نفتی – تری لین کارل ص58-56)
براستی دقت کنید کدامیک از کشورهای حاشیه خلیج فارس حتی امروز در سال 2022 بدون صدور نفت قادر به ادامه حیات حتی یکروز خود هستند ، این خیانتی است که امریکا به ما ایرانیان کرد و شاه دوم پهلوی نیز فقط بخاطر حفظ حمایت آمریکایی ها از خود ، به این خیانت تن داد و برای سرپوش گذاشتن به این خیانت اقدام به جنایت دستگیری و ا عدام و سرکوب مخالفین این سیاستها کرد و در این جا و درست از این منظر است که می توان نام نفرت انگیزو جنایت بر فعالیتهای غیر دموکراتیک و استبدادی شامل زندان و شکنجه ساواک محمد رضا شاه نهاد ، امری که رضا پهلوی نیز باید روزی جوابگوی آن باشد .
رضا پهلوی باید بداند با ، اما و اگر کردن و اینکه گویا او خودش رهبری و جانشینی پدر را نمی خواهد بلکه این مردم هستند که وی را برهبری می خوانند ، نمی تواند از پاسخ در مقابل جنایات پدر فرار کند . وی تنها باقیمانده و بازمانده و ولیعهد آن شاه بی اراده ، ترسو و خیانتکار است مگر اینکه رسما انقراض سلسله سلطنتی پهلوی را اعلام و خود را از ننگی تاریخی و جوابگویی برهاند .