Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد حق آزادی بیان وسوء استفاده از آن- افسانه خاکپور

حق آزادی بیان وسوء استفاده از آن- افسانه خاکپور

منشور جهانی حقوق بشر  1789 آزادی عقیده و بیان را بعنوان یکی از حقوق بنیادین بشر شناخته است.

اما آیا آزادی بیان میتواند بی حد و مرز باشد وهرگفتار یا نوشتاری را بدون هیچگونه الزام و مسئوولیت در مقابل دیگران یا در مقابل اجتماع  مطرح ساخت.

ماده یازده  منشور حق آزادی عقیده و بیان و صحبت و انتشار آزادانه آنرا برسمیت شناخته اما بشرط عدم سوء استفاده از آن و در حدودی که قانون تعیین میکند

زیرا آزادی بیان یک حق مطلق نیست بلکه توام با محدودیت هایی است . این محدودیت ها یعنی احترام به حقوق دیگران و به حقوق جمع  یا جامعه.

بدان معنی که قانون پخش و نشر اتهام و اکاذیب، لطمه زدن به شرا فت و حیثیت افراد یا گفتمان نژاد پرستانه و مختل کردن نظم عمومی جامعه و به خطر انداختن امنیت و سلامت اجتماعی و مصالح جمعی و سوء استفاده از آزادی عقیده و بیان را منع میکند. 

اما در رسانه های ایرانی خارج کشور بعضی از افراد و گروه هایی از ایرانیان برای پیشبرد مقاصد خود هیچ ابایی در پخش اخبار دروغ و انتشار اکاذیب ندارند.

 چون به حساب خود در سنگر اپوزیسیون خود را محق میدانند که برای از میدان بدرکردن یا سرکوب مخالف خود چه آن مخالف دولت ج ا باشد و چه فرد به هر ترفندی متوسل شوند و از هیچ رذالتی فرو گذار نکنند.

پس از انتشار مقاله ام با تیتر کرنای منحوس کرونا و مسئوولیت دولتها و مدیران  که در آن در جمله ای به پرواری های قدرت های خارجی و دمیدن آنها در طبل تحریم و توهین به ملت ایران نوشته ام .

چند تنی که خود را مظهر اپوزیسون وسکولار دمکراسی میدانند و سوابق خود را در همکاری با شاه و شیخ فراموش کرده اند در سایت خود با اسامی مستعار یا واقعی و پس از انتشار نوشته ام به دامن زدن شایعات و اتهاماتی از جمله لابی گری و وساطت برای جمهوری اسلامی  و تلاش  برای حفظ آن پرداخته اند.

اتهاماتی سخیفانه و غیرمستقیم با اشاره به مضمون نوشته نویسنده ای که با تحریم کشور ایران موافق نباشد وارد کرده اند.

یکی دو فرد دیگر نیز با انتشار اکاذیب و اتهاماتی مشابه و بکار بردن اصطلاحات  مضحکی چون چپ نایاکی و دروغ های شاخداری چون استخدام عده ای توسط جمهوری اسلامی از جمله اردشیر زاهدی پیرمرد نود و دوساله برای حمایت از رژیم در چند سایت و رسانه پرداخته اند.

براستی که خربخندد از خواندن و شنیدن چنین خزعبلاتی که از دهان این اشخاص بی وجدان، فاقد استدلال ،بینش و منش دمکراتیک و بنام مخالفین جمهوری اسلامی در میآید.

این اشخاص که خود درعدم درک و احترامشان به  دمکراسی و حق آزادی بیان هیچ دست کمی از همان جمهوری اسلامی ندارند  مایه شرمندگی اند.

وهنوز پس از چهل سال تحمل شنیدن و توان نقد نظری که با نظر آنها همخوانی نداشته باشد را نداشته و با برچسب زنی به همان شیوه هایی متوسل میشوند که متحجرین مذهبی و دولتی سرکوبگر.

این شیوه های سخیف و نابخردانه خود مایه نگرانی وخطری برای فردای دمکراتیک ایرانست.

در چنین شرایط حادی که کشورو مردم ما در معرض مرگ و میر از بیماری کرونا و در نگرانی نان شب و حمله نظامی احتمالی و جنگ خانمانسوز قرار دارند عده ای در تلاشند که با هوچیگری و ارعاب جلوی بروز هرگونه بحث و نظر مخالفی را گرفته و با انگ زدن مخالفان را از میدان بدر کنند.

چنین تفکراتی با آن فالانژهای قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت  که میگفتند بحث بعد از مرگ شاه و اینکه شاه باید برود بدون آنکه مردم بدانند چه چیزی را جایگزین او می کنند هیج فرقی ندارند.

اما تاسف این جاست که اینها چهل یا پنجاه سالست در مهد دمکراسی غربی نشسته اند ولی اگر کسی مانند آنها نیاندیشد باید متهم به همکاری و پول گرفتن از جمهوری اسلامی شود.

این افراد برایشان مهم نیست که شرافت، حیثیت و جان دیگران را با گفتن این مفت گویی ها به خطر بیاندازند.

 امروز که این گونه افراد در موضع  به اصطلاح اپوزیسیون نشسته اند و این گونه رفتار میکنند فردا که بر سر کار بیایند چه اعتباری بر اعمال و رفتارشان میتوان بست .

با این مقدمه لازم است برای کسانی که اطلاع ندارند روشن کنم که بیست سال پیش تز دکترای خود را در باره سرمایه گذاری خارجی، انتقال تکنولوزی به ایران و موانع  آن در چهار چوب قوانین جمهوری اسللامی به زبان فرانسه و در چهار صد صفحه  به چاپ رسانده ام .

موضوع تحقیق آن بررسی شرایط و راه کارها برای دستیابی به پیشرفت  صنعتی و انتقال تکنولوزی و توسعه پایدار، شکوفایی اقتصادی و اجتماعی ایران بود که لازمه اش تغییر قوانین و ایجاد روابط عادلانه با کشورهای پیشرفته و انتقال دانش فنی به ایران و خود کفایی تکنولوژیک و اقتصادی ایران بود.

برای کسی که سالها در باره تئوری توسعه صنعتی و نقد حقوقی از قوانین محدود کننده و بازدارنده سرمایه های خارجی به ایران وموانع رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی کشور خود تحقیق کرده بسیار طبیعی است که موافقتی با تحریم بانکها و مبادلات اقتصادی و ممنوع کردن روابط تجاری به ایران نداشته باشد.

تن دادن به تحریم یعنی توقف و تخریب تمامی روابط و ساختار صنعتی، اقتصادی کشور و به حاشیه و هرز کشاندن نیروی انسانی.

فرا قانونی بودن تحریم ها

گروه ها و کسانی که نه کارشناس اقتصادی اند و نه کارشناس سیاسی و حقوقی بعلت مخالفت با جمهوری اسلامی و با هدف تضعیف یا سرنگونی آن خواستار تحریم ایران از طرف دولت امریکا شده اند.

گرچه بخشی ازایرانیان مبارز یا مایوس و شکست خورده در شعارسرنگونی نیز با آنها هم عقیده شده و از این ایده پشتیبانی میکنند.

طرفداران تحریم نه تحلیلی کارشناسانه از نتایج تحریم برای مردم و کشور داشته اند و نه به تجربه تحریم درعراق و مرگ و میر کودکان از گرسنگی و شرایط کوبا  در تحریم نظری افکنده اند.

آنها خشم و نفرت خود از دولت اسلامی و فساد دستگاه بانکی و اقتصادی را دستاویز تحریم  یک کشور کرده اند.

اما این کدام درایت است که میخواهد چرخ صنعت را از کار بیاندازد کارگران را گرسنه و بیکار کند،مارمندان را به خانه براند، تا تورم و گرانی کمر مردم را خم کند، میلیونها گرسنه و بیمار بر دوش جامعه بگذارد و چند سده  زخمت برای پیشرفت و شکوفایی علم و تکنولوزی را به عقب براند.

این کدام دور اندیشی است که از یک ابرقدرت بخواهیم قیم مردم ایران شده و به جای مردم حکومت دیکتاتور مابانه آنها را تنبیه کند.

بجای آنها تصمیم بگیرد و دارایی ملی شان را هم در بانک خود بگذارد و سودش را ببرد.

این چه خوش بینی کودکانه ایست که دارایی بلوکه سران حکومت و سپاه به مردم ایران باز میگردد.

استدلال جمعی از طرفداران تحریم این است که دولت ایران و سران آن دزدی کرده و اموال ملت را غارت میکنند و به جیب خود میریزند وهمان بهتر که امریکا آنها را مصادره کند و با فشار حد اکثری سرنگونی آنها را فراهم آورد و چه بسا قدرت را به آنها بسپارند  یا میان آنها قدرت را به سبک قبایل در لیبی تقسیم کند.

اگر برخی از مسئولان و نهادها در ایران اموال ملت را غارت کرده اند این با مردم آن کشور است  که تکلیف خود را با یک  سیستم فاسد روشن کنند و جلوی دزدی و غارت اموال ملی را بگیرند.

این به عهده حقوقدانان و کارشناسان اقتصادی و نهادهای مدنی است که در این چهل ساله یقه دولت را بگیرند و از او حساب کشی کنند و نگذارند پول ملت  بدست حکومتگران حیف و میل شود.

 این دزدی ها بعضا در نتیجه عدم اجرای موادی از قانو ن اساسی، و کاستی های قوانین مالیاتی و بانکی است که راه پولشویی را باز گذاشته اند .

گویی این بخش از اپوزیسیون دست راستی نقشی برای مردم  که شمارشان از مرز هشتاد میلیون گذشته است قائل نیست و شکست چهل ساله و احساس زبونی خود را در سرنگونی جمهوری اسلامی  با متوسل شدن به کشورهای خارجی جبران میکند نه با تکیه و اعتقاد به نیروی مردم و خواست آنان.

 این دسته از ایرانیان با این شگردها و دادن رهنمود های غلط و فرا قانونی به کابینه ترامپ او را نیز به افراط و اشتباه کشانده اند و ثروت بانکها و سرنوشت ملت ایران را به کسی سپرده اند که خود نمیداند با این حکومت چه کند.

تو گویی مالی را از دست دزد ضعیفی بگیرند و بدست دزد گردن کلفت تری بدهند این است نمود  بلوکه کردن دارایی سران و نهادهای جمهوری اسلامی توسط امریکا.

 اینها از خود نمی پرسند  میلیاردها دارایی بلوکه شده لیبی سوریه و عراق توسط کشورهای ذینعغ خارجی پس از سرنگونی حکومتشان  به صندوق کدام کشورریخته شد. 

آیا اینها میتوانند به ملت ایران پاسخ دهند که دوازده میلیارد دلار دارایی خانواده سلطنتی که  بعد از انقلاب در بانکهای خارجی بلوکه شد چند شاهی اش به دست ملت ایران رسید.

 و امروز دارایی بلوکه شده ایران به دست که سپرده شده و کدام قدرت سود آنرا میخورد و طبق چه شرایطی و به چه کس و در چه زمانی باز میگرداند.

بعضی از آنها حتی عدم امکان دسترسی به دارو و امکانات پزشکی و تغذیه ای  برای مردم را نیز اینگونه توجیه میکنند که  آقای ترامپ دارو را تحریم نکرده .

حال آنکه تحریم دارو و امکانات پزشکی و غذایی مصداق جنایت علیه بشریت است و هیچ قدرت یا فردی  اصولا حق تحریم آنرا ندارد.

اما با وجود تحریم بانکی وممنوعیت هرگونه مبادلات با ایران عملا بخشی از بیماران از امکانات درمانی محروم شده اند مگر دریافت چند بسته صدقه آلمان و فرانسه  برای تست کوید بعد از شیوع ویروس کووید نورده به ایران.

طبق دو گزارش مفصل مجلس و سنای فرانسه  به تاریخ چهار اکتبر دوهزار و هیجده امریکا بیشترین سود را از تحریم بانکها و مبادلات اقتصادی و تجاری ایران برده است و با زورگویی از سال دوهزار و ده تا کنون میلیاردها یورو از سایر کشورهای اروپایی اخاذی کرده است بدلیل زیر پا نهادن شرایط تحمیلی تحریم علیه ایران.

بخشی از نمایندگان امریکا و کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا نیز مخالف تحریم اقتصادی بانکی و تجاری ایران بودند و خسارات مهمی را نیز بدلیل از دست دادن بازارشان در ایران و پرداخت غرامت های چند میلیاردی به ابر قدرت امریکا  متحمل شده اند

حال آنکه طبق قوانین بین المملل هیچ کشوری حق تنبیه کشور دیگری را ندارد و این سازمان ملل است که باید به اختلاف میان کشورها رسیدگی کند و بین ترتیب  برای حفظ صلح از بروز تنش و جنگ میان کشور ها جلوگیری کند

اما  جناح راست دولت امریکا به جای پذیرش قوانین بین المللی و و صلاحیت دادگاه عدالت بین الملل با کنشهای ابر قدرتی و قدر قدرتی قوانین بین الملل را زیر پا گذاشته و سعی دارد بر تمامی دنیا یک تنه حکمرانی کند.

در تاریخ سه اکتبر دو هزار و هیجده پانزده قاصی دادگاه عدالت بین المللی لاهه رای بر آن دادند که امریکا  با تحریم در بعضی زمینه ها موارد عهدنامه  هزار و نهصد و پنحاه و پنج را که با ایران برای برقراری روابط  دوستانه امضا کرده را آشکارا نقض کرده است اما دولت امریکا پایبندی به این تصمیم نشان نداده است.

گذشته از آنکه شعارهای ضد امریکایی ج ا و تحریم ایران از  طرف امریکا از همان اوایل انقلاب موجب دورزدن در روابط اقتصادی و تجاری ایران  و عدم شفافیت درمراودات و درآمد مقامات شد.

و با تشدید تحریم و گسترش بی حساب و کتاب تحریم به چهارهزار مورد،  فساد مالی،  دلالی،  بازار سیاه، پول شویی،  احتکار تورم گرانی و فرار سرمایه و مغزها از کشور بالا گرفته و اقشار و طبقات محروم را به ذلت و خواری،  فحشا و بیکاری کشانده است.

 وتازه  تحریم بهانه ای نیز برای دولت روحانی فراهم آورده که در شرایط تحریم نمیتواند با ویروس مبارزه کرده و جان مردم را نجات دهد

جناح تند رو نیز قدرت گرفته و مخالفین اصلاح طلب را از مجلس بیرون رانده  است

در این نیز شکی نیست که سران جمهوری اسلامی با بی کفایتی و شعارهای نه شرقی نه غربی و امریکا  و اسراییل ستیزی و اسلام گستری در کشورهای دیگر منافع  و مصالح کشور را به خطر انداخته اند و بحای روابط عادلانه و صلح جویانه با سایر کشورها قوانین الهی را به قوانین اقتصادی ترجیح داده اند.

مسلما هر کشوری به منافع خود می اندیشد و جمهوری اسلامی نیز با دشمن تراشی و دشمن ستیزی منافع ملی را فدای تبلیغات مذهبی کرده است و این شرایط را برای امریکا  و متحدانش و فراهم آورده است 

همه این تحریم ها اما دودش به چشم مردم میرود و سودش به  دولت امریکا و اسراییل عربستان سعودی و ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس که از محرومیت ایران در بازار جهانی به رونق اقتصادیشان افزوده شده است.

ساده لوحی است اگر گمان کنیم که امریکا یا هر کشور دیگری برای برقراری دمکراسی در ایران جمهوری اسلامی را را تحت فشار می گذارد .

نه،  لازم نیست راه دوری برویم به تجربه سهمگین افغانستان و عراق و لیبی و سوریه  بنگریم که همگی به بهانه دمکراسی اشغال و به عقب رانده شدند.

امید واهی به جنبش گرسنگان

اپوزیسون جنگ طلب و وابسته تمامی امید و هم وغم خود را در گرو شورش پا برهنگان و جنبش گرسنگان گذاشته و به امید روزی است گرسنگانی که نای اعتراض کردن و برخواستن ندارند این حکومت را سرنگون کنند.

اما باید پرسید گرسنگان نان میخواهند یا دمکراسی.  پس چه امید واهی که کشور را به فلاکت بکشانید تا میلیونها گرسنه کاسه بدست به خیابان بریزند همان چیزی که در ونزوئلا بوقوع پیوست و گرسنگان حتی به کشورهای همسایه به گدایی رفتند.

تنها دررفاه صلح وآرامش است که مردم میتوانند به خواستهای دیگری از جمله خواست آزادی و دمکراسی و تغییرات بنیادی درزندگی و جامعه خود بیاندیشند و نه در فقرو محنت و گرسنگی و در چنگال بیماری.

و نه با هوچیگرانی که مانع از پرسیدن و تفکر وتصمیم گیری مردم در سرنوشت خود شوند.

به فرض که این حکومت بر اثر فشارو فقر سرنگون شود مردم ایران باید از همین امروز بدانند چه چشم اندازی در انتظار آنان است و آلترنا تیو مخالفان برای حل معضلات عمیق اجتماعی و اقتصادی ایران چیست.

پس بگذار خود بیاندیشند .سوم ماه مه دو هزارو بیست