ایران قربانی دو سیاست اختلال گر – کیومرث صا بغی
الف ، فرمانده سپاه ، سردار جعفری ،اخیرا ، ظاهرا مستقل از بیت رهبر، اعلان کرده است که ” آقای ترامپ خواب دیدار با ایران را باید به گور ببرد. مردم هرگز اجازه چنین دیداری را صادر نخواهند کرد. ” ، سردار قاسمی دیگر فرمانده سپاه هم اعلان کرده است که در صورت وقوع جنگ با امریکا ،این کشور را با خاک یکسان خواهد کرد . خامنه ای هم فتوا صادر کرده است که ” از آنجا که به قول های امریکا نمیتوان اعتماد کرد، هرگونه مذاکرات با شیطان بزرگ بیهوده است . ” خب ، تا اینجای قضیه بخش تعیین کننده سیاست ها و آینده بینی های روابط بین المللی ایران ، یعنی دو پایه استوار حکومتی – دولتی ، سند باز نشستگی نقش و اراده مردم در قبال حوادث آینده کشورشان که باید از راه تصمیمات پارلمان صورت پذیرد، را به دستشان دادند. (انگار که هر گز داشته اند ؟ )
ب ، دولت روحانی ، – پایه سوم و نا استوار دولت – که به ظاهر دلال و میانجی “بخش خصوصی ” ، جدا از حجم و قدرت تولیدی آنان ، و طرفداران رقابت آزاد بازار از یکسو و طرفداران سرمایه های دولتی – بخوانید مافیای دولتی – یعنی اوقاف، سپاه و بیت رهبری که در بر گیرنده نسل تاجران و انحصار طلبان جدید اقتصادی است ، از سوئی دیگر میباشد نهایتا نه بینش آن را داشت – همانگونه که خاتمی ، به اصطلاح بدعت گذار نظریه اصلاح طلبی ، هم نداشت – که از حد اقل اعتبار و ماندات سیاسی که از مردم کسب کرده بود لا اقل در زمیبه هائی استفاده کرده پرچم حق طلبی که به دستش داده بودند بر افرازد و نه شهامت آن که بگوید مردم من گولتان زدم تا رئیس جمهور شوم و نام خود را در تاریخ ثبت کنم . حال اینکه از اصلاح طلبان انتظاری بیش از این نمیتوان داشت ، مقوله ای جدا گانه است که به کرات در مورد آن بحث شده است .
ما حصل این دو دیدگاه ایران را در میان راه دو خطر اساسی قرار داده است: اول – سیاست قلدری و گنده گوزی های غیر منطقی مافیاچی های دولتی – حکومتی ، که ایران را وجه الزمینه ” شرف و حیثیت شهدای انقلاب اسلامی” و پل صراط به سوی بهشت موعود کرده است و از اینرو قربانی کردن و نابودی تمام ایران را جزو صوابات اخروی میدانند . و ازسویی دیگر چون اعتبار اسلام ، و نه بقاء ایران و جان مردم ، را در نظر دارند بنا براین میتوانند نابخردی مثل ترامپ را که هنکام کمپین های انتخاباتی میگفت ” اگر رئیس جمهور شوم کاری میکنم کارسون ” وادار به تحریک ” کارسون هایی ” نظر تحریمات اخیرکند . اینکه حاصل این تحریمات در غیاب تشکلات و احزاب و سازمان های سیاسی چه مقدار نقش تخریبی بر پایه های حکومتی دارند مقوله قابل بحثی است جدا گانه. اگر چه باید اذعان داشت که ابزاری است سودمند در دست مافیا و قاچاقچیان دولتی . و همین سوداگری با جان و مملکت است که این دسته را به باندی خطرناک بدل کرده است . دوم – این در و آن در زدن های دولت روحانی مردم را به چند دستگی بیهوده کشانده است تا جائی که بخشی از طرفداران پر و پا قرص این دولت از همراهی با اعتراضات مدنی مردم امتناع میورزند و خواهان ” وقت ” دادن به دولت میشوند. و این خطر دیگری است که میتواند در شرایط تعیین کننده جبهه مبارزاتی را یا خالی کند و یا کم حجم . حمایت روحانی از”وحدت ملی ” خامنه ای بیانگر همین ادعا است، همانگونه که خاتمی هم درزمان ریاست جمهوریش میگفت که ” مردم بروید به خانه هایتان که ما بیداریم ”
تا اینجا روشن شده است که من مقصر اصلی هر نوع خطر در قبال آسیب رسانی به مردم و ایران را سیاست های نا درست نظام جمهوری اسلامی میدانم و به همین دلیل هم معتقدم که ایران هیچ بدیل دیگری جز سرنگونی ( امیدوارم که استفاده من از این کلمه سبب خون دماغ کسی نشود ) این نظام ندارد . ایران باید تا به حال به این نتیجه رسیده باشد که این نظام ، در تمامیتش ، نه دلبستگی به ایران دارد و نه به ایرانی بودن ، دلبستگی اینان ، مثل هر تمام خواه دیگر ، خود و مقام خود است و جای هیچگونه تفسیر و تعبیر دیگری باقی نمیگذارند و خامنه ای بارها و بارها این نکته را گوشزد کرده است که ” اگر ما مشکلات داخلی را حل کنیم ، دیگر مشکلی نداریم ” . حال طرفداران و یا مریدان آنان چه قرائتی از این فرمایش دارند ، باید پاسخگو باشند .
آیا آن چه که در بالا آمد ، به این معنا است که دولت های خارجی بی تقصیر میباشند ؟ تا آنجا که من میدانم، حرمت مرز را مرزبان نگه میدارد . اگر مرزبان دزد باشد، هر آنچه داخل مرز است به تاراج میرود. اینکه چند کشور جهان کمین نشسته اند تا ایران را تاراج کنند طرح آنان است ولی اینکه ایران با اتخاذ سیاست های نا روا تا چه اندازه زمینه و سهولت تحقق این طرح ها را فراهم کند امر دیگری است. بنا بر شواهد چهل سال گذشته نظام جمهوری اسلامی مهندسین اصلی این طراحی بوده اند .
کیومرث صا بغی
2018 Aug 4th Sat – شنبه، 13 مرداد 1397