Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد دوران نادانی سپری شده، شخصیت‌های پاک و آگاهِ میهن نیز مشغول انجام وظیفه‌اند-امیرحسین لادن

دوران نادانی سپری شده، شخصیت‌های پاک و آگاهِ میهن نیز مشغول انجام وظیفه‌اند-امیرحسین لادن

خوشبختانه امروز، دوران نادانی سپری شده، و ملت ایران از خواب خرگوشی بیدار شده‌اند. بخش عظیمی از هم میهنانمان از آگاهی نسبی و شناخت شرایط، برخوردار می‌باشند. در میان آپوزیسیون نیز شخصیت‌های پاک، آگاه و میهن دوستی داریم که هم صدف را از خذف تشخیص می‌دهند و با روشنگری، انجام وظیفه می‌کنند.

بنابراین، این بار آلترناتیوسازی، به سادگی گذشته امکان پذیر نخواهد بود!؟ زیرا، نه مردمِ بیدار ایران می‌پذیرند، و نه شهروندان آگاه میهنمان چنین اجازه‌ای می‌دهند. در ضمنی که در میان آپوزیسیون راستین، آنانی که بدنبال منافع جمعی و ملی هستند؛ و با از خودگذشتگی و بدون چشم داشت، گام بر می‌دارند؛ با هدف رهائی مردم و نجات ایران؛ خواستار برپائی یک حکومت مردمسالارِ مستقل و ملی هستند. ” (۱)
شاهدِ این ادعا، در طوفانِ اعتراضی است که هم میهنانمان، به سویِ مدعیان “شورای مدیریت گذار”، طی چند روز پیش نشانه گرفته‌اند. خروش خشم و ابرازِ انزجار به “عوامل وابسته”، “جدائی طلب” و “سرِهم بند کن” هائی که برای دستیابی به اهرم‌های قدرت و ثروت، با ترفندِ عوامفریبانه‌ی “همه با هم”، پذیرایِ اجرای مقاصد بیگانه، در میهنمان، شده‌اند.
برای روشنگری، ماجرای “عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد” را مرور می‌کنیم:

مردی پارسا به بازار شهر رفت و گاوی خرید و به سوی خانه‌اش بازگشت. دزدی هوس کرد که آن را تصاحب کند. لذا سایه به سایه مرد، به راه افتاد. هنوز مدتی نگذشته بود که دزد یک نفر را دید که شانه به شانه او می‌آید.

تعجب کرد و پرسید: ” تو کی هستی؟ کنار من چه می‌کنی؟ ” آن فرد گفت: «من دیو هستم، خودم را به صورت آدم درآورده‌ام تا هرجا که شد این مرد پارسا را بکشم یا گمراه کنم. تو برای چه به دنبال این مرد می‌روی؟ “دزد گفت: ” کار من دزدی و راهزنی (راهزن عقل و ثروت) است. گاو این مرد، چشم مرا گرفته، و تا صاحب آن گاو نشوم، آرام نمی‌گیرم.
دیو گفت: ” پس هر دو با این مرد کار داریم؛ ولی یکی برای گمراه کردن، و یکی برای بردن گاو او دزد گفت: ” پس هر دو تا رسیدن به آنچه که می‌خواهیم، دوست و همراهیم.
دو شخص نامتناجس، با اهداف متفاوت و برنامه‌های نا همگون، همراه می‌شوند: پدیده‌ی “همه با هم”.

مرد خدا از پیش و دزد و دیو به دنبال او رفتند تا به خانه‌اش رسیدند. مرد پارسا، گاو را به طویله برد. آب و علفی برایش گذاشت و جای او را تمیز کرد و به اتاق رفت تا بخوابد. در این وقت، دیو و دزد داخل خانه شدند؛ ولی پیش از آن که کارشان را شروع کنند؛ (نامتناجس بودنشان خودنمائی می‌کند)، دزد با خود گفت: “اگر پیش از آن که من گاو را ببرم، مرد زاهد بیدار شود چه؟ از کجا معلوم که دیو بتواند او را گول بزند و گمراه کند؟ دیو هم با خود گفت: اگر پیش از آن که من صاحب خانه را منحرف بکنم، با سر و صدای دزد که می‌خواهد گاو را از خانه بیرون ببرد، مرد از خواب بیدار شود چه؟ (اهداف ناهمگون بیرون میآیند)، از کجا معلوم که دزد بتواند بی سر و صدا گاو را ببرد؟

دزد گفت: “گوش کن رفیق! بهتر است من اول گاو را ببرم، بعد تو مرد پارسا را بکشی، این کار به عقل نزدیکتر است. می‌ترسم که تو موفق نشوی و کار مرا خراب کنی.
دیو گفت: اشتباه نکن. کار من به عقل نزدیک تر است. اگر من اول مرد پارسا را بکشم، تو راحت تر می‌توانی گاو او را بدزدی. دزد گفت: ولی من اول این مرد و گاوش را دیدم.
دیو گفت: تو به دنبال گاو او روان شدی، ولی من خودش را می‌خواستم، پس بهتر است من اول کارم را شروع کنم. دزد گفت: تو دیوی و نمی‌فهمی! دیو گفت: تو دزدی و نمی‌دانی!
در این هنگام، دزد رو به اتاق مرد زاهد فریاد کشید: بلند شو‌ای مرد، دیوی قصد جان تو را کرده.
دیو هم بلندتر از دزد فریاد کشید: بلند شو‌ای مرد، دزدی برای بردن گاو تو آمده.
با این سر و صداها، صاحب خانه از خواب بیدار شد. فریاد زد و از همسایگان کمک خواست. همسایه‌ها با چوب و سنگ و هرچه در دست داشتند، به دیو و دزد حمله کردند. دیو و دزد از ترس پا به فرار گذاشتند.
شخصیت‌های نامتناجنس و اهداف و برنامه‌های ناهمگون، در پایان، نه راهی جز جدال و کشمکش دارند، و نه نتیجه‌ای جز ناکامی و شکست!

یکی از همسایه‌ها پرسید: چه شد که از آمدن دیو و دزد به خانه‌ات خبردار شدی؟
مرد گفت: همبستگی‌های وصله پینه‌ای، که اغلب خودشان به جان هم می‌افتند. دعوای آنها برای من نیکی و خوبی به همراه داشت. اگر کسی بر اثر درگیری یا دعوای دشمنانش، از رنج و گرفتاری نجات یابد، می‌گویند: “عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد”.

بیداری و آگاهی مردم
آنچه طی چند روز گذشته، برای نخستین بار در تاریخ نه چندان دور میهن مان بوقوع پیوست؛ ماجرای شگفت انگیز بیداری و آگاهی مردم، و وجودِ شخصیت‌های پاک، آگاه و میهن دوست در میان آپوزیسیون بود که دست در دست یکدیگر، مانند یک سمفونی مجهز، همزمان خروشیدند و با یک هماهنگی خودجوش، چهره‌ی حقیقی دشمنانِ فرصت طلب و وابسته را به نمایش گذاشتند؛ و کوس رسوائی‌شان را زدند!؟ چند نمونه:

نخست،

  • جبهه ملی ایران، پاسداری از یکپارچگی سرزمینی را از اصول خدشه ناپذیر خود می‌داند…
  • فدرالیسم نقطه عطف نگاه تجزیه طلبانه و بیان خواست آموزش به زبان مادری (ونه آموزشِ زبان مادری) دقیقن در راستای انگیزه‌های تجزیه طلبانه است. نبود یک زبان مشترک هویت ملی، سرمایه اجتماعی و انسجام ملی را تضعیف می‌کند و زمینه گسست اجتماعی و سرزمینی را فراهم می‌کند. زبان رسمی و مشترک مردمان یک کشور سبب تقویت سرمایه فرهنگی یک کشور می‌گردد. (۲)

دوم،

  • شاهین سپنتا، عضو جبهه ملی، نوشته‌ای تحت عنوان “گذار از منافع ملی، زیر نام شورای گذار”، می‌نویسد: “شورای دوران گذار” در معرفی اعضای خود نوشته است: “در حال حاضر، به منظور محافظت از هویت اعضای شورا، به‌ویژه آنهایی که در ایران زندگی می‌کنند، عملکرد ما به صورت نیم‌پنهانی است. اما، در اولین زمانی که امنیت اعضا فراهم شود تمامی آنها رسمأ معرفی خواهند شد. با این حال، آسوده خاطر باشید که اعضای شورا مورد تأیید شما خواهند بود…!؟ “
    این شورا اساس اعلام موجودیت خود را “بر پایۀ درخواست ملت ایران” بیان می‌کند اما روشن نمی‌کند که ملت ایران در کجا و به چه طریقی درخواست خود را به جمعی “نیم‌پنهان” برای عبور از دوران گذار تفویض نموده است؟
    این شورا پنج هدف اصلی را برای خود بر‌می‌شمارد که از این پنج مورد، در دو مورد مستقیما به رابطه ایران و آمریکا تاکید می‌شود و در ادامه وظایفی را برای خود بر می‌شمارد که نخستین مورد تسلیم‌شدن به ۱۲شرط «تحمیلی» دولت کنونی آمریکاست:
    به این ترتیب روشن نیست شورایی که در همین گام اول تسلیم “شروط تحمیلی” دولت بیگانه شده است، چگونه داعیه صیانت از منافع ملت ایران را دارد و خود را وکیل ملت می‌نامد؟ (۳)

سوم،

  • فرخ نگهدار می‌نویسد: “شورای مدیریت گذار” موضوع چقدر جدیست؟
    اگر امکان برخوردن ثبات سیاسی و بازشدن امکان گذار جدی بود، حتمن موضوع “شورای مدیریت گذار” هم برای همه فعالان سیاسی در کشور هم موضوعی جدی و قابل اعتنا بود. موضوع تشکیل این شورا اما برای واشنگتن، ریاض و تل آویو البته همچنان موضوعی جدی است….
    هرگاه تشکیل دهندگان شورای مربوط واقعن برای خود وظیفه مدیریت فعالیت‌های همه کسانی که برای تغییر نظام فعالیت می‌کنند را در نظر گرفته باشند، به یقین باید گفت که انجام چنین وظیفه‌ای غیرممکن است. آنها مثل دفعات قبل تنها موفق خواهند شد بخشی از فعالیت‌های اعضای خود را مدیریت کنند. (۴)

چهارم،

  • ف.‌م. سخنن می‌نویسد: ” در آخرین رویداد بامزه‌ای که در سپهر سیاسی ایران (!) اتفاق افتاد، پوست خربزه، یا شاید بهتر باشد بگویم پوست موزی با عنوانِ “دبیر کل”ی تشکیلاتی که یک خروار هم اسم دارد…، زیر پای آقای محترمی افتاد و ایشان هم با تمام تجربه و سابقه‌ی کار سیاسی که داشت احتمالا به سرنوشت هخا و شمیرانی و امثال این‌ها دچار خواهد شد.
    “عده‌ای پای رایانه‌ها جمع شده‌اند و یکی دو بار هم همدیگر را ملاقات کرده‌اند و برای خودشان “اسناد” تنظیم کرده‌اند و دبیر کل انتخاب کرده‌اند و قرار است روزهای ۲۸ و ۲۹ سپتامبر ما را سورپرایز کنند و ان شاءالله این بار کوه به جای موش، فیل خواهد زایید. (۵)

پنجم،
منوچهر صالحی در مقاله “این بار هم کوه موش خواهد زائید” می‌نویسد: “مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی نمی‌تواند سبب پشتیبانی از کارکردها و برنامه‌های آن دسته از گروه‌های سیاسی شود که به خاطر دست یابی به قدرت سیاسی حاضر به پذیرش بی کم و کاست منافع منطقه‌ای دولت‌های مخالف جمهوری اسلامی هستند.
یکی از اهدافی که در سایت رسمی “شورا‌ی مدیریت گذار” منتشر شده است مبنی بر این که این شورا با ۱۲ شرط تحمیلی… موافقت خواهد کرد…. هر حکومتی که در ایران آن اصول ۱۲ گانه را بپذیرد، استقلال ایران را زیر پا نهاده و نوکر گوش به فرمان امپریالیسم آمریکا گشته است. به این ترتیب یگانه دستاورد “شورای مدیریت گذار” آن است که می‌خواهد ما را دوباره به دوران پهلوی باز گرداند و در ایران رژیمی گوش به فرمان و نوکر آمریکا را به وجود آورد،…. (۶)

توانمندی استان‌ها
واقعیت اینجاست که “عدم تمرکز قدرت” و وجودِ “برابری فرصت ها” برای همه‌ی ایرانیان، ربطی به فدارالیسم و جدائی طلبی ندارد. آنچه ما در اندیشکده‌ی آگاهی و شناخت به آن باور داریم و روی آن پژوهش و برنامه ریزی کرده‌ایم: پروژه یِ”توانمندی استان ها” می‌باشد. سرمایه گذاری متمرکز و گسترده برای شکوفائیِ توانائی‌های هر استان: با هدف شناسائی کمبودهای استان؛ مشخص کردنِ داده‌های آن؛ و سپس با استفاده از نیروهای متخصص، با تجربه و آموزش دیده‌ی استان، برنامه‌ی تهیه شده برای آن استان را با سرمایه گذاری دولت، پیاده کنیم و استان را به سوی توامندی کامل به بریم.
برای مثال، پروژه‌ی استان خراسان: با سرمایه گذاری هدفمند در دامداری و دامپروری در این استان، طی ۳ تا ۵ سال می‌توان گوشت کشور را تأمین کرد. برای پیاده کردن این پروژه، تمام تمرکز روی مردم خراسان می‌باشد یعنی سرمایه گذاری با تمرکز به رویِ مرم خراسان می‌باشد. برآورد اولیه نمایانگر آنستکه این پروژه، در حدودِ یک میلون شغل و کار در خراسان، بوجود میآورد. پیده کردن و اجرای موفقیت آمیز پروژه‌ی دامداری و دامپروری و تأمین گوشتِ در خراسان؛ به انواع کارخانه‌ها و مجموعه‌های جنبی نیاز خواهد داشت: از جمله، مجموعه‌های دامپروری، تغذیه دام، دامپزشکی، تا کشتارگاه؛ از بسته بندی گوشت، سردخانه، و حمل و نقل و تا دهها مجموعه‌ی دیگر. (۷)
در ضمنی که یک میلیون شهروندِ خراسانی با درآمد کافی، همراه با خانواده‌شان، نیاز دارند به مسکن، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و تمام امکانات دیگر زندگی. چنین پروژه‌ای بی تردید، قادر است که اقتصاد استان را شکوفا کند، اوضاع مالی مردمانش را بهبود کامل بخشد، و دگرگونی جامعه را رقم بزند. نقش اقتصاد شکوفا و بهبود اوصاع مالی را در شکل گیری یک جامعه‌ی مدنی سالم، نمی‌توان و نباید نادیده گرفت. پروژه‌ی توانمندی استان‌ها، برای یک یک استان‌های کشور برنامه‌ی مشخص دارد.
در رابطه با گروه‌های وابسته‌ای که وجودشان در سرِ تعظیم فرود آوردن در مقابل بیگانه، و گرو گذاشتن امنیت کشور و تمامیت ارضی میهنمان می‌باشد؛ همانطور که می‌بینیم، مردم آگاه میهنمان و آپوزیسیون راستین ایران، با طوفانی از افشاگری و اعتراض به برنامه‌های شورای مدیریت گذار، آنان را بزودی به زباله دان تاریخ خواهند سپرد. تنها با پایداری و استواری این خروش، قادر خواهیم بود که فرزندِ نامشروعِ “خودکامگانِ و جاه طلبان وابسته، و مزدوران جدائی خواه” را در نطفه، خاموش کنیم!؟
هیچ ایرانی آزادیخواه و میهن دوستی، امنیت کشورش را در اختیار بیگانگان نمی‌گذارد؛ و
هیچ ایرانی با شرف و با وجدانی، تکه پاره کردن ایران را با ترفند فدرالیسم، نمی‌پذیرد.

امیرحسین لادن
مهرماه ۱۳۹۸
ahladan@outlook. com

(۱) از مقاله “آیا شورای مدیریت گذار، با “توهمِ” چترِ فراگیر، از هولِ حلیم افتاد تو دیگ؟! “)، امیرحسین لادن
(۲) بیانیه جبهه ملی ایران (سامان ششم) در ارتباط با ایجاد وحدت و یکپارچگی کشور
(۳) شاهین سپنتا از جبهه ملی ششم، اصفهان و عضو کمسیون فرهنگی، درباره شورای گذار در لندن
(۴) شورای مدیریت گذار و گمانه زنی‌ها، فرخ نگهدار
(۵) سرگرمی جدیدی به نام “شورای مدیریت گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران”،‌م ف سخن
(۶) این بار هم کوه موش خواهد زائید، منچهر صالحی
(۷) ایران فردا – پروژه‌ی توانمندی استان‌های کشور، امیرحسین لادن

گویا