Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال از بختیار تا کامران؛ نهضت ادامه دارد- پیام ایرانی

از بختیار تا کامران؛ نهضت ادامه دارد- پیام ایرانی

با وقوع کودتای ننگین بیست و هشت مرداد توسط دولت های بریتانیا و امریکا و سقوط دولت ملی و لیبرال دکتر محمد مصدق و بازگشت شاه خائن و فراری به قدرت، فعالیت جبهه ملی ایران از سوی رژیم پهلوی ممنوع و سران وفادار به مصدق در این تشکیلات دستگیر شدند. از این رو تنی چند از اعضای جبهه ملی با مشارکت احزاب و سازمانهایی چون حزب مردم ایران، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب سوسیالیست، سازمان پان ایرانیسم، سازمان دانشجویان ملی و… نهضت مقاومت ملی ایران را با اهدافی چون ادامهٔ نهضت ملی، اعادهٔ حیثیت از استقلال مملکت، برقراری دمکراسی، مبارزه با رژیم دست‌ نشاندهٔ شاه و پشتیبانان خارجی آن، تأسیس نمودند. نهضت مقاومت تا تیرماه ۱۳۳۹ که جبهه ملی دوم تأسیس گشت، به فعالیت سیاسی و مبارزه ادامه داده و با انتشار اعلامیهٔ «نهضت ادامه دارد» و راه‌اندازی حرکتهای اعتراضی ۲۱ آبان و ۱۶ آذر، اعلام جرم به دیوان عالی کشور علیه انتخابات فرمایشی دورهٔ هجدهم مجلس، اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت و… نقش عمده‌ای در مبارزه برای پیشبرد راه دکتر مصدق بزرگ ایفا نمود که در این میان شاپور بختیار هم یکی از اعضای فعال آن نهضت و پس از آن جبهه ملی دوم بود که تا آستانهٔ انقلاب، به طور متناوب بارها توسط ساواک دستگیر و ایامی را در زندان آریامهری سپری نمود.

اما وقتی که در سال ۱۳۵۷ مملکت به جنبش آمد و آخوند واپسگرا و ایران ستیزی چون خمینی شروع به کوبیدن حکومت شاه نمود و با فریبکاری توانست رهبری حرکت انقلابی مردم را در دست بگیرد و بدتر از او جبهه ملی، که در حمایت از خمینی، حکم به اخراج بختیار از جبهه داد و بدین ترتیب برای وارث بر حق مصدق پشت پا گرفت. دکتر شاپور بختیار بر اصول و آرمان های والای خود که در تداوم و تکامل انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران بود، ثابت قدم ایستاد و با پذیرش مشروط فرمان نخست وزیری از جانب شاه که مرگ سیاسی خود، خانوادهٔ پهلوی و رژیم دیکتاتوری که بر پایه جنایت، فساد و فرمانبری مطلق از بیگانه بنا کرده بود را در آینه می دید، نه تنها در مقابل سیل ویرانگر انقلاب اسلامی یک تنه قد برافراشت بلکه با شجاعت بی‌نظیر خود راهی را پیش پای ما گشود که هنوز برای رسیدن به آزادی، استقلال و حاکمیت ملی باید در آن گام برداریم.

دکتر شاپور بختیار پس از وقوع فاجعهٔ انقلاب اسلامی و قدرت گیری ملایان در ایران، پس از مدتی زندگی و مبارزهٔ مخفیانه، با دست خالی به فرانسه آمد و با همکاری تنی چند از یاران و همفکران خویش، سازمان نهضت مقاومت ملی ایران را با الهام از نهضت مقاومت ملی اول، تأسیس نمود. وی با فعالیت دیپلماتیک در عالی‌ترین سطوح که حاصل موقعیت و جایگاه ممتاز و شناخته شدهٔ او به عنوان نخستین و جدّی ترین سیاستمدار مخالف خمینی و حکومت اسلامی بود، به سرعت توانست منابع مادی نسبتاً قابل توجهی را بدون قبول هیچگونه تعهد به دولتی خارجی و صرفاً به منظور تهیه و تدارک مخارج مبارزه و همچنین کمک و مساعدت به آوارگان و پناهندگان روزافزون فراری از ایران تحت اسارت اسلامگرایان، فراهم آورد.

در این راستا اولین کوشش بختیار برای براندازی فاشیسم مذهبی حاکم، موافقت با پذیرش مسئولیت رهبری سیاسیِ قیام یا کودتای نقاب(نجات قیام ایران بزرگ) توسط جمعی از افسران و امیران ارتش در ۱۸ تیر ۱۳۵۹ بود که علیرغم شهامت و فداکاری بسیاری از آنان، پاره‌ای سهل‌انگاری های رخ داده در امور امنیتی، منجر به لو رفتن طرح و برنامه کودتا یا قیام توسط خائنین توده‌ای و خلقی و شکست آن عملیات شد. امری که پیامد مستقیم آن دستگیری و اعدام عوامل این حرکت و تصفیه ایدئولوژیک ارتش از عناصر ملی و لائیک بود. پس از شکست راهکار نظامی اپوزیسیون برای سرنگونی رژیم و آغاز تهاجم نظامی عراق به ایران که با تحریک صدام توسط خمینی صورت گرفت، کوشش بختیار و یارانش به روی چاره جویی سیاسی و براندازی حکومت اسلامی از راه انقلاب متمرکز شد. انقلابی آزادیخواهانه از نوع انقلاب مشروطیت و در نقطهٔ مقابل انقلاب اسلامی که بختیار همواره از آن به نام فتنهٔ خمینی یاد میکرد. در همین راستا علاوه بر راه‌اندازی یک ایستگاه رادیویی در فرانسه به سوی ایران، نشریهٔ قیام ایران را نیز به عنوان ارگان رسمی نهضت مقاومت ملی منتشر نمودند که نسخه‌های ویژه‌ای از آن توسط نهضت به طور مخفیانه به داخل ایران فرستاده و توزیع میشد. در کنار اینها برگزاری منظم جلسات سخنرانی با ایرانیان تبعیدی که به منظور ترغیب و تشویق هر چه بیشتر آنان به امر مبارزه انجام میگرفت و فعالیت مستمر دیپلماتیک در سطوح بین‌المللی، بختیار سالخورده اما بُرنا فکر و دانای سیاست را همچنان به عنوان جدی‌ترین و اصولی‌ترین مخالف حکومت ملایان در کانون توجه داخلی و خارجی قرار داده بود.

پایان جنگ ویرانگر هشت ساله میان ایران و عراق از یکسو و مرگ اهریمن خمینی از سوی دیگر که هر دو رویداد مبارکی برای وطن خواهان ایران بود، همراه با نارضایتی گسترده و عمیق جامعه از وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وخیم و فلاکت‌ بار مملکت، رژیم را که جز غارت و چپاول منابع و ثروتهای ملی و توسل به سرکوب و کشتار مخالفان برای پیاده‌سازی و تحمیل طرح توتالیتر اسلامگرای خود هدف و برنامه‌ای در دست نداشت، به غایت سست و متزلزل و موجودیت آن در معرض خطر سرنگونی قرار داده بود. از این رو سرکردگان حکومت اسلامی، بخصوص هاشمی رفسنجانی که شامهٔ تیزتری نسبت به باقی جانوران باغ وحش خمینی داشت، برنامهٔ ترور و قتل بلندپایگان اپوزیسیون در خارج را در دستور کار دستگاه امنیتی نظام قرار داد و پس از چند عملیات تروریستی موفق در خاک اروپا که حکم تمهید مقدمه و کسب آمادگی را برای جانیان داشت، دومین طرح ترور دکتر شاپور بختیار را برنامه ریزی و عملیاتی نمودند. برخلاف مرتبهٔ نخست که از تیم ترور لبنانی استفاده شد و نافرجام ماند، این بار با نفوذ به تشکیلات نهضت و جلب اعتماد بختیار نقشهٔ شوم خود را عملی نمودند و در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ یعنی درست یکروز پس از سالگرد صدور فرمان مشروطیتی که شاپور بختیار آخرین نخست وزیر قانونی آن بود، وی و منشی جوانش سروش کتیبه را به طرز فجیعی و در نهایت قساوت و توحش به قتل رسانده و خون پاک این آزادمردان را که قلبشان تا آخرین لحظات زندگی، برای آزادی و سربلندی ایران و ایرانی می تپید و دهانشان شعار ایران هرگز نخواهد مُرد را زمزمه می نمود، بر زمین غربت جاری کردند. اما بختیار به رغم مرگ جسمانی خویش، هرگز نخواهد مُرد زیرا با پرورش، تعلیم و تربیت سیاسی نسلی از مبارزان آزادیخواه در مکتب فکری و سیاسی خویش، آموزگاران آزادی ایران فردا را به ما ارزانی داشته است.

امروز که مملکت دوباره به جنبش آمده و در غلیان است، ضرورت همگرایی میان گروه‌های مختلف آزادیخواهان یعنی لیبرال ها، دمکرات ها و ملیّون ایران، بیش از پیش رخ نموده است. در شرایطی که دست این گروه‌ها از رسانه‌های بزرگ نیز کوتاه است و هر کدام در گوشه‌ای سعی می کنند با وسائل مختلف رهنمودهای خود را به سمع و نظر مردم ایران برساند که تا به حال توفیق چندانی هم نیافته‌اند، لازم است همگی آنان با حفظ هویت خود و به رسمیت شناختن اختلافات موجود، در یک جبهه سیاسی واحد، گرد هم آیند تا وحدت سیاسی یافته و با جمع آوردن امکانات محدود خود بتوانند صدای واحد و نیرومندی را به داخل کشور مخابره کنند. مرکزیتی که رهبری سیاسی آزادیخواهان ایران را بر عهده بگیرد و با دادن رهنمودهای درست و اصولی، مردم را به ارتقاء مبارزه از حرکات اعتراضی پراکنده و بی‌فرجام به یک جنبش سیاسی مشخص با هدف، استراتژی و شعار روشن و کارگشا ترغیب و تشویق نماید. در این مورد تکلیف گروه ما یعنی سازمان ایران لیبرال روشن است و در این زمینه با راه اندازی جبههٔ جمهوری دمکراتیک و لائیک، پیشگام می باشد. جبهه‌ای که خواستار براندازی نظام اسلامی توسط ملت ایران است. هدف خود را جمهوری لیبرال و لائیک می داند. استراتژی آن انقلابی و شعار محوری‌اش لائیسیته است. رهبری این جبهه را دکتر رامین کامران بر عهده دارد که مقصد نهایی و راه رسیدن به آن را برای مبارزان روشن نموده و بر خلاف مدعیان بی مایه‌ای که حتی نامزد رهبری هم نیستند، ملت ایران را به بیراهه نخواهد برد. حال اگر براستی پیروان ملی هستید و می خواهید فراتر از صدور اعلامیه و احیاناً حضور سالیانه بر مزار بزرگان تاریخ آزادیخواهی ایران، میراث ایشان را زنده نگاه دارید، به میدان مبارزه گام نهاده و رهبری ملی رامین کامران، وارث بر حق و شجاع شاپور بختیار را بپذیرید. تا در کمال تواضع و فروتنی به پیروزی بزرگی که دیر یا زود برای ملت ایران واقع خواهد شد و در وقوع آن تشکیک نباید کرد، رهنمون شوید.

۱۴ مرداد ۱۴۰۰